روايت تازه مذاكرهكننده ارشد امريكا از رايزنيهاي هستهاي
همه امتياز دادند اما هيچ كس همهچيز را واگذار نكرد
همه ميدانند كه ظريف خيلي خوب فرياد ميزند
مذاكرات هستهاي ميان ايران و 1+5 در دولت يازدهم قريب به
دو سال و نيم به درازا انجاميد. عمر رايزنيهاي هستهاي ايران اما به 13 سال قبل بازميگردد. طولانيترين رايزنيهاي هستهاي در قرن معاصر كه با حاشيههاي سياسي و فني بسيار هم همراه بوده است. با وجود گذشت قريب به 8 ماه از حصول توافق هستهاي، هنوز هم هر روز يك رسانه خاطرهاي جديد از روزهاي ماراتن نفسگير مذاكرات را منتشر ميكند. در ميان زنان و مرداني كه در اين مذاكرات روبهروي هم مينشستند رويارويي مذاكرهكنندگان ايران و امريكا براي همه جذابتر بود. ديپلماتهاي
دو كشور براي نخستينبار در طول تاريخ پس از انقلاب اسلامي روبهروي دوربين خبرنگاران با هم زمزمهوار صحبت ميكردند، صداي بلند فريادهاي آنها به گوش خبرنگاران ميرسيد و هرازچندگاهي هم گفته ميشد كه در فلان دور مذاكرات كار مذاكرهكنندگان دو تيم به كوبيدن مشت روي ميز يا بلندكردن صدا و تهديد به ميز مذاكرات كشيده شده است. در چند روز اخير اما يك گزارش روزنامه نيويوركتايمز در خصوص نقشه رسانهاي كاخ سفيد براي همراه كردن برخي خبرنگاران با خود، واكنشهاي بسياري را در ميان رسانههاي امريكايي و اهالي آنها كه به پوشش مذاكرات پرداختهاند، برانگيخته است. قريب به يك هفته پيش، نيويوركتايمز اظهاراتي را به معاون مشاور امنيت ملي امريكا بنجامين رودرز منسوب كرد. اظهارات جنجالي رودرز در خصوص همكاري برخي خبرنگاران با كاخ سفيد براي موجسازي و فضاسازيهاي به نفع توافق منجر به اين شده است كه برخي او را به فريب افكار عمومي و برخي ديگر وي را به انگ زدن به روزنامهنگاران متهم كنند. به گزارش فارس، شاهبيت اظهارات مشاور اوباما در گفتوگو با نيويوركتايمز اين بوده كه «ما يك اتاق پژواك درست كرديم. آنها همان چيزهايي را ميگفتند كه مواردي را كه ما به آنها گفته بوديم، تاييد ميكرد.» به اذعان دستيار اوباما و معاون مشاور امنيت ملي كاخ سفيد، دولت باراك اوباما براي اصطلاحا فروختن قرائت مدنظر خود از مذاكرات به كنگره و افكار عمومي، خبرنگاران، تحليلگران و انديشكدهها را به نفع خود به كار گرفته است. پس از انتشار اين گزارش، جدا از دو خبرنگاري كه بن رودرز آنها را به همكاري با كاخ سفيد متهم كرده است، صداي جمهوريخواهان و ديگر مخالفان توافق هستهاي هم بلند شده كه ميگويند اين گزارش مدرك آشكار فريبكاري كاخ سفيد است. در شرايطي كه قريب به يك هفته از انتشار اين گزارش گذشته است تبعات آن هر روز پررنگتر از قبل ميشود و بسياري از منتقدان درخواست استعفاي بن رودرز را مطرح كردهاند.
ناگفتههاي وندي شرمن
از دو سال و نيم ماراتن هستهاي
همزمان با اين جنجال رسانهاي در امريكا در خصوص گزارش نيويوركتايمز، اظهارات وندي شرمن، معاون سابق وزير خارجه امريكا در نشستي كه اخيرا در انديشكده «بيكر» دانشگاه «رايس» برگزار شد، نيز منتشر شده است. اظهاراتي كه مملو از حاشيههاي جذاب و پشت صحنههايي از مذاكرات براي رسانهها در خصوص چند و چون پيشبرد مذاكرات ايران و امريكاست. به گزارش فارس، رييس سابق تيم امريكا در مذاكرات هستهاي در ابتداي اين نشست گفت: در سال 1974 وقتي ايران متحد امريكا به شمار ميرفت، قرار بود اين كشور ظرف 20 سال 23نيروگاه هستهاي احداث كند. وقوع انقلاب اسلامي و تسخير سفارت امريكا در تهران «سوءاعتمادي را كه از دههها قبل، يعني از زمان كنار زدن مصدق در سال 1953 آغاز شده بود، تثبيت كرد؛ عدم اعتمادي كه هنوز هم پابرجاست.» وي در بخش ديگري از سخنانش مذاكرات با تيم قبلي ايران را «كاملا مايوسكننده و بينتيجه» خواند و گفت: «كاترين اشتون (مسوول وقت سياست خارجي اتحاديه اروپا) طرف ما را به زبان انگليسي پيش ميبرد، اما سعيد جليلي (مذاكرهكننده وقت ايران) طرف ايراني مذاكره را به فارسي پيش ميبرد. اما زبان تنها محدوديت نبود. پيشنهاد هر دو طرف جاهطلبانه بود و هيچ نقطه اشتراكي نداشت و اين بدان معنا بود كه درياي فاصله بين ما نميتوانست كوچكتر شود.» شرمن با اشاره به آغاز مذاكرات پشت صحنه در عمان، گفت: وقتي نگاه ميكنيد، انجام مذاكرات محرمانه غيرممكن به نظر ميرسد. انجام مذاكره محرمانه در عصر ماهوارههاي جيپياس، پهپاد، پوشش 24 ساعته رسانهاي و درز بيپايان اطلاعات دولتي غيرممكن است، اما اين كار انجام شد. مذاكرهكنندهها زماني كه خانه خود را ترك ميكردند، به خانوادههاي خود نميگفتند كه به كجا ميروند يا چرا ميروند. آنها با هواپيماهاي بدون نشان (وزارت خارجه) به مسقط ميرفتند و با خودروهاي بينشان (ديپلماتيك) تردد كرده و در مهمانخانههاي كوچك در درياي عمان مستقر ميشدند. وقتي كاركنان وزارت خارجه از مركز عمليات، كه تمام ديپلماتها را در هر زمان و در هر كجايي كه باشند، رصد ميكند - ميتوانيد از خانوادههاي ديپلماتها بپرسيد - سراغ رييسشان را ميگرفتند، با توجيهاتي مانند اينكه «مريض شده يا پيش والدينش يا خانوادهاش رفته» مواجه ميشدند.» وي گفت در مذاكرات عمان و بعدا در حاشيه نشست مجمع عمومي سازمان ملل، طرفين به سندي چهارصفحهاي دست يافتند كه جاي خاليهاي زيادي در آن وجود داشت، اما كليت آن اين بود كه ايران در برابر «رفع جزئي تحريمها» برنامه هستهاي خود را در همان سطح نگه داشته يا حتي به عقب بازميگرداند، تا زمان لازم براي مذاكره بر سر توافق جامع به دست آيد. به گفته شرمن «آن سند 4 صفحهاي برنامه اقدام مشترك (توافق موقت ژنو) بود.» شرمن در بخشهاي ديگري از سخنان خود به رابطههاي شخصي شكل گرفته در مذاكرات اشاره كرده و گفت: «جان كري و محمد جواد ظريف همزمان به گفتوگوهايشان ادامه ميدادند. ظريف در ايالات متحده درس خوانده و 30 سال اينجا زندگي كرده است و انگليسي را روان صحبت ميكند، درست مانند همه ديگر اعضاي تيم مذاكرهكننده جديد. به همين خاطر همه مذاكرات ما به زبان انگليسي انجام شده و مكتوب ميشد. جان كري ميدانست كه اين مذاكرات عدم اعتماد عميقي را كه وجود دارد، حل نميكند، اما در عين حال اطمينان داشت كه طرفين منافع مشتركي در آن دارند. البته همهچيز آنقدر خوب هم نبود و در مواردي طرفين احساس ميكردند به بنبست رسيدهاند. در يك مرحله، من براي ديدار دوجانبه با ايرانيها در ژنو بودم و قرار بود وزير كري هم از لندن به ما بپيوندد... كري به من گفت به ايرانيها پيام بدهم كه اگر پيشرفتي صورت نگيرد، او در لندن ميماند. اين پيام بن بست را باز كرد، اما وقتي او به ژنو آمد، به هر حال يك جلسه سخت در انتظارش بود. اين جلسه آنقدر سخت بود كه وزير كري بر خلاف رويه معمول و مشخصه شخصيتياش، دستش را آنقدر محكم روي ميز كوبيد كه خودكار روي ميز به هوا بلند شد و به همتاي من عباس عراقچي برخورد كرد.»
شرمن با بيان اينكه هر دو طرف به خصوص ايران و بهخصوص ايالات متحده، از اهرمهايي برخوردار بودند، گفت: «دستكم براي ايالات متحده، مذاكرات هرگز مبتني بر اعتماد نبود. هم من و هم همتايم، عباس عراقچي در طول مذاكرات براي نخستين بار نوهدار شديم. حتي بعد از آن برهه انساني، كه من و عباس عراقچي فيلم نوههايمان را به يكديگر نشان داديم، مذاكرات به همان اندازه قبل مبتني بر بياعتمادي ادامه يافت. هر دو طرف، امتيازاتي دادند، اما هيچيك بهطور كامل همهچيز را واگذار نكردند.»
شرمن در ادامه در پاسخ به اين سوال كه آيا مورد مشخصي بوده كه به واسطه روابط شخصي طرفين حل شود، از بيان جزييات خودداري كرد، اما گفت: «موارد زيادي رخ داد كه وضعيت دشواري پيش ميآمد و جان كري به اتاق ظريف ميرفت يا وزير ظريف به اتاق او ميرفت و آنها اين مساله را با هم در ميان ميگذاشتند، يكي از اين موارد (جدال لفظي كري و ظريف) به رسانهها هم كشيده شد. اينكه وزير كري را به چنين وضعي (عصبانيت) برسانيد، كار سادهاي نيست، چون او انسان بسيار صبور و بخشندهاي است. آن زمان در ناهارخوري ساختمان در وين بوديم كه من ناگهان از پشت ديوار صداي داد و فرياد شنيدم. چراكه آنها در صورت لزوم سر هم فرياد هم ميزدند. آنهايي كه آقاي ظريف را بشناسند، ميدانند كه او خيلي خوب فرياد ميزند و بسيار احساسي است. تصور ميكنم كه آن رابطه شخصي كاملا مورد نياز بود.»
در ادامه اين نشست، يكي از حاضران سوال كرد كه آيا مسالهاي وجود دارد كه حالا «افسوس بخوريد كه «اي كاش فشار بيشتري آورده بوديم»؟ شرمن گفت: «نه، چراكه اين يك روند «اين يا آن» نيست. به همين خاطر هم هست كه بايد آن را مثل يك مكعب روبيك در نظر بگيريد و تيم من در اين كار فوقالعاده بود و مدام مكعبهاي روبيكي را كه روي آنها موارد مختلف (مذاكرات) نوشته شده بود را درست ميكردند. البته ما چيزهاي بامزه ديگري هم داشتيم، مثلا اينكه چون ايرانيها در يك كاريكاتور من را به شكل يك روباه كشيدند، ما اسم خود را گذاشته بوديم «تيم روباه نقرهاي» و براي آن تيشرت درست كرديم. از اين كارها ميكرديم تا روحيه خود را حفظ كنيم.»