تغيير جغرافياي سياسي منطقه و منافع ما
علي شكوهي
از ابتداي بروز بحران در سوريه امثال ما از موضع روشنفکري و قبول ميزان بودن راي مردم، معتقد بوديم که دولت اين کشور در ايجاد اين وضعيت ناگوار براي مردم سوريه مقصر است و بايد با قبول دمکراسي و مردمسالاري و چرخش قدرت، تن به نتيجه راي مردم بدهد و در صورت نياز کنار برود. اکنون هم بر همين مواضع خودمان ايستادهايم اما اعتراف ميکنم که صحنه سياسي و نظامي منطقه، پيچيدهتر از آن است که بتوان با تکيه بر يک رويکرد نظري، براي آن تعيين تکليف کرد و نقش بازيگران منطقهاي و جهاني در تغيير وضعيت جغرافياي سياسي منطقه را ناديده گرفت.واقعيت اين است که اکنون در منطقه ما با کمک برخي دولتهاي همسايه و شايد بر اساس لايههاي پنهانتر سياست کشورهايي مانند آمريکا و انگليس، اتفاق مهمي درحال وقوع است. بر اين اساس، تلاش ميشود کشوري تازه در منطقه ما ظهور کند که در آن بخشهايي از عراق و سوريه امروز به اشغال درميآيد و با تثبيت مرزهايش با زور نظامي، بهتدريج از سوي برخي کشورهاي منطقه مانند عربستان و ترکيه و قطر و ديگران به رسميت شناخته ميشود و در واقع کشوري با ادعاي خلافت و ايجاد حکومت ديني به سبک سلف صالح، تاسيس ميشود. البته اين جريان ريشههاي تاريخي و اجتماعي دارد ولي در اين مقطع، منافع برخي دولتها ايجاب ميکند که خود را با جريان سلفي تکفيري همسو کنند و براي ترسيم دلبخواه جغرافياي سياسي منطقه، از اين فرصت بهره بگيرند. اگر اين دولت تاسيس شود، طبعا همه دولتهاي همسو با جمهوري اسلامي ايران در عراق و سوريه، تحت فشار قرار خواهند گرفت و خود ايران هم در آينده در عمل با کشوري همسايه خواهد شد که در اوج تعارض منافع و تضاد ايدئولوژيک قرار دارد. مسئله تجزيه احتمالي سوريه و عراق و تشکيل يک دولت سلفي تکفيري در بخشهايي از اين کشورها و همسايه شدن ايران با يک کشور متخاصم، همه اتفاقاتي نيست که اين دولتها درصدد تحقق آن هستند. طبيعي است که با تجزيه بخش سنينشين عراق، مهمترين اتفاقي که رخ خواهد داد، اعلام استقلال بخش کردنشين عراق است که هماينک هم مقدمات آن فراهم شده است. اين بخش از عراق در دولت متحد کنوني هم داراي دولت و ارتش و نظام اداري مستقل است و حتي در حوزه سياست خارجي هم از خودش استقلال نشان ميدهد و براي کسب استقلال تمامعيار، با سياست دولتهايي نظري اسراييل همراهي نشان ميدهد که کاملا خصم جمهوري اسلامي هستند. استقلال احتمالي کردستان عراق قطعا به زيان منافع ملي ما است. اين موارد را گفتم تا يک نتيجه روشن را مطرح کنم. مسئله حضور جمهوري اسلامي در سوريه و عراق و جلوگيري از تجزيه اين کشورها و تلاش براي حفظ متحدان جمهوري اسلامي و نيز مقابله با سياست برخي از کشورهاي منطقه براي حاکم کردن دولتي با رويکرد سلفي تکفيري در عراق و سوريه، اقدامي براي حفظ يک دولت يا شخص نيست بلکه مقابله با تغيير جغرافياي سياسي منطقه به زيان جمهوري اسلامي است. ما در واقع هم اينک در حال حفظ تماميت ارضي و جغرافيايي خودمان هستيم و حمايت از دولتهايي مانند سوريه يا حفظ تماميت ارضي عراق، نه تلاشي صرفا براي حفظ متحدان بلکه اقدامات تدافعي جدي براي حفظ امنيت جمهوري اسلامي است. ما هم ناراحتيم که در سوريه دولتي بر سر کار است که تن به قواعد دموکراسي نداده و نيز متاسفيم که مخالفان اين دولت هم جز زبان زور و اسلحه را نميفهمند و در نهايت اين مردم سوريه هستند که تاوان سنگين اين جنگ را ميپردازند اما قصه سوريه و عراق را از منظر برنامههايي که دولتهايي مانند آمريکا و متحدانش مانند عربستان و ترکيه براي منطقه دارند هم بايد ديد. در واقع بايد ملاحظه کرد که اگر امروز جمهوري اسلامي بيتفاوت بماند و خود را در حوادث لبنان و سوريه و عراق وارد نکند و تماشاگر مسائل منطقه باشد، دير نيست که ديگران اوضاع منطقه را به دلخواه خود رقم بزنند و آنگاه اين جمهوري اسلامي است که بيشترين خسارت را بايد تحمل کند. بر اين اساس است که تمام احترام خودم را نثار رزمندگان بزرگواري ميکنم که اينک در بيرون از مرزهاي کشور براي تامين مصالح و منافع درازمدت نظام و مردم و کشورمان تلاش ميکنند و بر شهدايي درود ميفرستم كه درد مظلوميت و غربت را بر جان خود داشتند.