• ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3543 -
  • ۱۳۹۵ يکشنبه ۱۶ خرداد

براي پروژه انتقال آب خزر ‌مطالعه 10ساله نياز داريم

تورج فتحي كارشناس منابع آب محيط زيست

بحث انتقال آب از خزر به فلات مركزي، ‌موضوعي است كه در سال 91 در دولت دهم در استان مازندران افتتاح پروژه شد. هدف اول پروژه، ‌سمنان بود، بعد گرمسار، كاشان و شهرهاي جنوبي حوزه كوير و شمالي استان اصفهان و قم. اين موضوع فراموش شد تا يك سال پيش كه رييس‌جمهور روحاني به وزير نيرو و خانم ابتكار دستور داد انتقال آب از خزر به سمنان را بررسي كلي كنند و نظرشان را اعلام كنند تا ارزيابي و امكان‌سنجي كلي اتفاق بيفتد كه آيا اجرايش شدني هست يا نه. بعد از چند جلسه مديريتي كه بين اين دو سازمان برگزار شد، به اين جمع‌بندي رسيدند كه اجراي چنين پروژه‌اي با شتابي كه داشت، ‌شدني نيست، مگر اينكه مطالعات انجام شود. در سفر اخير رييس‌جمهور به سمنان، ‌ديديم دستوري مبني بر اجراي پروژه صادر شد. با توجه به اينكه دستور داده شده، دو مساله مطرح مي‌شود؛ اول اينكه اجراي پروژه‌هاي عمراني و زيربنايي بزرگي چون اين پروژه، به شكل دستوري قابل انجام نيست و دوم اينكه اجراي چنين پروژه‌هايي با مطالعات امكان سنجي و شناخت ارزيابي بايد انجام شود، در صورتي كه مثبت باشد در مراحل بعدي مطالعات به شكل تفصيلي پيش مي‌رود و طراحي پروژه مي‌شود. در مرحله بعد از آن در آغاز اجراي پروژه هستيم. متاسفانه دستوري كه داده شده، معني‌اش اين است كه اين مطالعات لازم نيست انجام شود و در بازه زماني محدودي كه تا قبل از اتمام دولت فعلي باشد بايد استارت بخورد. اگر دولت فعلي خودش بود ادامه يابد و اگر دولت‌هاي بعدي هم بودند، ادامه‌دار مي‌شود. زماني انتقال آب را انجام مي‌دهيم كه همه تمهيدات در مقصد كه سمنان است، انديشيده شده باشد و همه راهكارهاي‌مان را براي تامين آب به كار بسته باشيم. اگر باز مشكل كمبود آب داشتيم، روي گزينه انتقال آب تصميم‌گيري كنيم. بايد ببينيم همه راهكارها را به كار گرفتيم يا نه. اگر نتيجه منفي بود، به انتقال آب مي‌رسيم. دوم اينكه بايد بدانيم، ‌آب را براي چه مصرفي مي‌خواهيم. ما در دامنه‌هاي جنوبي البرز، از زنجان تا خراسان رضوي اگر بخواهيم به لحاظ برخورداري از منابع آب، اين استان‌ها را مقايسه كنيم، خراسان رضوي اولويت اول را به لحاظ منابع آبي دارد و استان زنجان هم به لحاظ منابع آبي برخوردارتر. آب‌هاي زيرزميني و سطحي مثل زنجان‌رود يا سرشاخه‌هاي زنجان رود و در استان قزوين، دشت قزوين را داريم كه بيش از دو ميليارد مترمكعب بيلان منفي دارد، دشت تهران و كرج هم از دشت‌هاي بزرگ دامنه جنوبي البرز است كه وضعيت مشابهي دارد. دشت‌هاي خراسان رضوي وضعيت اسفناكي دارند. دشت سبزوار، نيشابور و مشهد بيلان منفي دارند. درگير فرونشست زمين‌اند. علاوه بر اينكه بيلان منفي دارند، در 20 سال گذشته دايم منفي بودند و در ده، دوازده سال گذشته، فرونشست هم داشتند. بين استان‌هاي دامنه جنوبي البرز، سمنان وضعيت بهتري دارد. سمنان قطب كشاورزي به آن معنا ندارد. كمي در دامغان و شاهرود داريم كه اغلب از آب سطحي و زيرزميني خود استفاده مي‌كنند و بيلان منفي‌شان مشهود نيست. شاهرود و بسطام بيلان منفي ندارند، از آب سطحي استفاده مي‌كنند. در جنوب غرب سمنان در بيابانك، كشاورزي داريم كه از قنواتي استفاده مي‌كنند كه خشك نشده‌اند، مگر به واسطه خشكسالي كم‌آبي كه در دوره‌هاي ترسالي دوباره احيا مي‌شوند.  اين انتقال براي كشاورزي اولويت ندارد، براي مصرف صنعت است. اگر بناست آب را براي صنعت منتقل كنيم، از اصول اوليه اين است كه جمعيت را ببريم كنار صنعت. ما صنايع‌مان را در مناطق خشك و كم‌آب مستقر كرديم. فولاد اردكان، نمونه كوچك اين مساله است. اين صنعت آب‌بر است و ايجادش در منطقه خشك، نياز به تامين آب دارد. از زاينده‌رود كه خود مردم نياز دارند، آب مي‌برند. سنگ معدن را از يزد چادرملو به كنار آب ببريم تا در كنار آب توسعه پيدا كند. گل‌گهر سيرجان و يزد با مشكلات كم‌آبي جدي روبه‌رو هستند. مي‌خواهند آب را از خليج فارس به فلات مركزي ايران منتقل كنند. زماني بحث آب شرب را داريم، اهميتش زياد است و بحث منطقي‌تري دارد. براي اينكه تمدن‌هاي‌مان از بين نروند. صنعت را اما از اول مي‌توانيم با برنامه‌ريزي درست ببريم جايي ايجاد كنيم تا با هزينه زياد مجبور به تامين آب نشويم. صنايعي كه در سمنان و شهرك‌صنعتي سمنان هستند، كمبود آب ندارند. پروژه براي دهه‌هاي آينده است تا صنابع مستقر شوند. ما مي‌توانيم فولاد و پتروشيمي را ببريم نزديك آب. آمايش سرزمين به ما مي‌گويد كه بايد با توجه به بررسي محيط زيست طبيعي، ظرفيت‌ها، منابع طبيعي و خدادادي هر منطقه برايش برنامه‌ريزي براي توسعه كنيم. در منطقه‌اي كه چوب و جنگل ندارد، كارخانه چوب نسازيم. جايي كه آب ندارد، كارخانه پتروشيمي نسازيم كه آب‌بر است. كارخانه ريخته‌گري را در منطقه‌اي نسازيم كه آهن و معدن آهن ندارد. سمنان ظرفيت‌هاي معدني قابل توجهي دارد. خيلي هم به آب نياز ندارد. طلا، كروم و مس معادني‌اند كه سنگ‌هاي‌شان مي‌تواند استخراج شود و به منطقه‌اي منتقل شود كه فرآوري آنجا اتفاق بيفتد، نه اينكه آب را از استاني چون مازندران منتقل كنيم. آب را از ارتفاع دو هزار متر از منطقه بهشهر پمپاژ كنيم به فلات مركزي. در اين ميان مصرف برق زياد، نيروگاه مي‌طلبد كه آلودگي‌اش را مردم مازندران بايد تحمل كنند. به لحاظ اجتماعي تبعات دارد. منافع اقتصادي اين آب بايد بين حوزه مبدا و مقصد تقسيم شود، نه اينكه تبعات منفي را يك استان تحمل كند. در مورد جنگل، ‌هنوز قابل ارزيابي نيست. ارزش اقتصادي جنگل‌هاي هيركاني در استان‌هاي گيلان، مازندران و گلستان معلوم نيست چون مطالعه نشده، نمي‌دانيم. يك درخت هيركاني به لحاظ اقتصادي چند ريال ارزش دارد. مطالعه ارزشگذاري اقتصادي انجام نشده كه بايد به ازاي تك تك درختاني كه قطع خواهد شد، ارزشگذاري اقتصادي انجام شود. ايده چنين پروژه‌هايي شايد روي كاغذ شدني باشد و در ميدان، الان و در اين مقطع زماني، ‌نه. شايد زماني ايده اين را داشته باشيم كه از خزر كانال بزنيم به خليج فارس. بله، شدني است، اما با چه خسارت و منفعت اقتصادي‌اي و بر اساس كدام مطالعه‌شدني است؟ وقتي دستور از سمت رييس‌جمهور باشد، ديگر ابتكار و چيت‌چيان نمي‌توانند بگويند چرا. در بدنه دولت چنين دستوري صادر شده. قوه مقننه، قضاييه و رسانه‌ها مي‌توانند از دولت بپرسند آيا مضرات اقتصادي و منافعش بررسي شده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون