اگر پند خردمندان
ز جان و دل نياموزي...
حميدرضا آصفي
سفير پيشين ايران در فرانسه
جنايات پنجشنبه گذشته شهر نيس، ابعاد آنچنان گستردهاي داشت كه هيچ عقل سليم و روح انساني نميتواند آن را محكوم نكند و از آن، ابراز انزجار نكرده و با خانواده قربانيان ابراز همدردي و همبستگي نكند. با اين حال، آيا صرف محكوم كردن و ابراز انزجار و همبستگي كه اين روزها به صورت يك امر رايج در ميان دولتمردان غربي و به ويژه دولتمردان امريكايي درآمده است، براي مقابله با تروريسم و افراطگرايي و جلوگيري از اين قبيل حوادث دهشتناك كافي است؟ آيا وقت آن نرسيده است كه جامعه جهاني فراتر از لفاظيها و لغتپراكنيها درصدد ريشهيابي از اين امر شوم و غيرانساني برآيد؟ آيا جهان امروز امنتر از گذشته شده است؟ آيا تروريسم با وجود همه لشكركشيهاي غربيها و به ويژه امريكا به منطقه خاورميانه به بهانه سركوب تروريسم كمتر از گذشته شده است؟ آيا جهان امروز امنتر از 11 سپتامبر سال 2001 و حادثه مشكوك انفجار برجهاي دوقلو شده است؟ حادثهاي كه امريكا به بهانه آن هزاران نفر از نيروهاي نظامي خود را به منطقه گسيل ساخت و هزاران نفر از مردم منطقه را به خاك و خون كشيد. آيا وقت آن نرسيده است كه جامعه جهاني با اين حادثه شوم به دور از لفاظيهاي مصطلح، صادقانه برخورد كند و با يك عزم واقعي و ائتلاف جهاني به ريشهكن كردن اين تلخيها بپردازد؟
مشكل از آنجا شروع شده است كه غربيها با تروريسم گزينشي و براساس منافع خود عمل كرده و افكار عمومي را نيز بر همين اساس شكل ميدهند. در اين راستا، به زعم غرب لازم است تروريسم را به دو دسته خوب و بد تقسيمبندي كرد. آنجا كه اين تروريسم در جهت منافع آنها مانند جنايات تروريسم دولتي رژيم صهيونيستي باشد، به اين تروريسم به ديده اغماض نگاه ميكنند و آنجا كه شهروندان غربي به خاك و خون كشيده ميشوند، تروريسم بد ناميده ميشود. بايد دانست تا مادامي كه تروريسم گزينشي و بر اساس منافع و سلايق شخصي برخورد ميشود، نبايد انتظار داشت كه به سوي جهاني امنتر حركت شود. گروهي كه در فرانسه مسووليت اين حادثه شوم و هولناك را برعهده گرفته است، همان گروهي است كه
سالها در سوريه مردم بيدفاع اين كشور را به خاك و خون ميكشد و معالوصف، غربيها و به ويژه دولت فرانسه به جاي كمك به دولت قانوني بشار اسد، در جهت تضعيف و نابودي آن برآمدند. گروهي كه در نيس - كه شايد يكي از زيباترين شهرهاي فرانسه و حتي دنياست – و همزمان با روز ملي فرانسه دست به چنين جنايتي زد، همان گروهي است كه پدرخواندهاش چند روز پيش در پاريس، در جمع عدهاي تروريست به ياوهگويي پرداخت. آيا ميان آن مقام سعودي و گروهي كه آنها را پرورانيدهاند و حادثه نيس ارتباطي برقرار است؟ بررسي ابعاد اين موضوع كار چندان پيچيده و دشواري نيست. البته چنانچه اين بررسيها به سرانجام تحقيقات در خصوص 11 سپتامبر كه دست سعوديها در آن آشكار بود، مبتلا نشود. با اين حال، تروريسم اكنون به بليه و مساله جهاني تبديل شده است و جز با ائتلاف و اجماع بينالمللي امكان سركوب كردن آن وجود ندارد. گروههاي تروريستي كه اكنون با استفاده از بحران سوريه به اروپا سرازير شدهاند، تهديد جدي براي امنيت اروپا و حتي در آيندهاي دورتر، امنيت امريكاست. متاسفانه ترور و تروريسم، با حمايت غرب و به ويژه دولتهاي امريكا، رژيم اسراييل و عربستان سعودي رشد و نمو ميكند. اين حوادث متاسفانه به دنباله حوادث تلخ سال گذشته در پاريس است كه در آن بيش از يكصد نفر كشته و صدها نفر زخمي شدند. انتظار ميرفت و ميرود كه دولت فرانسه با استفاده از اين تجارب تلخ، خود را از دامي كه امريكا و اسراييل برايش تدارك ديده است، رها كند. جمهوري اسلامي ايران به عنوان بزرگترين قرباني تروريسم به كرات آمادگي خود را اعلام كرده است كه با استفاده از تجارب گرانسنگ خود در اينباره پيشقراول مبارزه با اين پديده شوم باشد. گروهك مرده منافقين كه چند روز پيش مبادرت به برگزاري آن اجتماع مسخره كرد، 35 سال پيش در همين ايام نزديك به يكصد نفر را به خاك و خون كشيد و معالوصف بسياري از آنها در فرانسه ماوا گرفتهاند. اعتقاد داريم اگر از همان روزها با تروريسم غيرگزينشي برخورد ميشد، اكنون جهان امنتر از امروز بود. با اين وجود، بر همه آزادانديشان و آنها كه روح انساني و وجدان بيدار دارند، فرض است كه ضمن محكوم كردن اين حادثه تلخ از هر كوششي براي همكاري و همراهي با دولتمردان فرانسه فروگذاري نكنند و بر غربيها نيز فرض است كه با استفاده از تجارب تلخ گذشته، راه برونرفت از اين مشكل را آنچنان كه هست، پيدا كنند كه:
اگر پند خردمندان ز جان و دل نياموزي
جهان آن پند به تلخي بياموزد تو را روزي