گفتوگو با محمدرضا منصوری، خواننده نمایش «راپورتهای شبانه دکتر مصدق»
ترانهها را جدی بگیریم
اعتماد| محمدرضا منصوری، آوازخوان جوانی که سال 1391 با آلبوم موسیقی سنتی «ترانه شو فریاد مرا» خود را به جامعه هنری معرفی کرد این روزها با اجرای دو ترانه نوستالژیک در ابتدا و انتهای نمایش «راپورتهای شبانه دکتر مصدق» به صحنه تالار وحدت بازگشته است؛ تالاری که او در سال 1393 با گروه «بیداد زمان» کنسرتی موفق در آن ارايه داد. منصوری معتقد است اهمیتی که باید به ترانهها داده نمیشود چه از سوی بسیاری از ترانهسراها و چه از سوی جامعهشناسان. این در حالی است که در کشورهای صاحب موسیقی و حتی ایران چند دهه پیش با رصد ترانهها میشد حال و احوال جامعه و برآیند اندیشگی مردم را تحلیل کرد، در واقع با تحلیل محتوای ترانهها امکان سنجش حال درونی مردم و دغدغههایشان فراهم میشد که چنین مهمی امروز مقدور نیست.
او در اینباره توضیح داد: «اغلب ترانههای امروز فاقد کیفیت جامعهشناختی است و گویا با سهلانگاری، محتواگریزی و حتی باری به هر جهت سرایش میشوند؛ به موازات آن برخی ترانههای قدرتمند و تاثیرگذار هم در همین روزگار متولد میشوند که به جهت عدم وجود تبلیغات مناسب و نادیده انگاشته شدن توسط گروههای مرجع جامعه دستکم امروز در محاق میمانند و عیار جامعهشناختیشان مورد توجه قرار نمیگیرند. باید برای هر دوی این اتفاق که به جریان ترانهسرایی آسیب جدی میزنند چارهاندیشی اصولی کرد.»
او با اشاره به قطعههایی که در نمایش «راپورتهای شبانه دکتر مصدق» میخواند، گفت: «من افتخار دارم در این نمایش دو ترانه جاودانه را بازخوانی کنم که روح زمانه و عطش مردمان روزگار خود را بازتاب دادهاند و از این حیث سالهاست مورد احترام نسلهای مختلفند، نخست ترانه نوستالژیک «خوشهچین» و دیگری ترانه حماسی «ای ایران سرای امید» که هر دو با تلاشهای میهنپرستانه جناب مصدق همسازند.» منصوری با اشاره به اجرای قبلیاش از ترانه خوشهچین میگوید: «اتفاقا خوشه چین را سال 1393 در کنسرتی در همین تالار وحدت اجرا کرده بودم و هیچ گاه تصور نمیکردم آن را در مطلع نمایشی بخوانم که به زندگی پرمخاطره بزرگی میپردازد که مورد احترام و تفقد همه نسلهای کشورم است.»
نمایش «راپورتهای شبانه دکتر مصدق» با اجرای زنده ترانه حماسی «ای ایران سرای امید» بر پیکر بیجان مصدق به پایان میرسد. محمدرضا منصوری میگوید تماشاگر این نمایش بر داستان آن واقف است اما ظلمی که بر دکتر مصدق میرود و تراژدی مرگ او اندوهی سنگین بر سالن نمایش مستولی میکند و اجرای این ترانه نوعی گرامیداشت راهی است که ایشان جان بر آن هدیه داد؛ «هر دو ترانه این نمایش را من انتخاب و به کارگردان محترم پیشنهاد دادم، آقای مهرداد نوبختپور آنها را مجددا تنظیم کرد و با ارکستر بزرگ زهی آنها را در استودیو اجرا کردم، البته با توجه به نمایشنامه دو بیت آغازین «ای ایران سرای امید» را بر پیکر جناب مصدق هر شب زنده اجرا کردهام.»
او با اشاره به ترانههایی که در این نمایش اجرا میکند، توضیح میدهد: «همین دو ترانه کهن، دو نمونه شاخص است تا ثابت کند هنرمندان فرهیخته موسیقی کلاسیک ما، دلگفتههای مردم را بازتاب دادهاند و طنین فریاد ملت خود بودهاند؛ از این رو ماندگار شدهاند، این راهی است که باید در آن کوشید.»
منصوری تاکید دارد باید ساخت موسیقی برای هر اثر نمایشی به یک فرهنگ بدل شود. او میگوید: «مانند هر فیلم سینمایی که برایش اثر موسیقایی مستقلی تولید میشود، باید برای هر تئاتری هم یک موسیقی خاص آن اثر طراحی و ساخته شود، این کمکی بزرگ به هنر نمایش و البته تجربهمند شدن موسیقی تئاتر در ایران میشود. ادامه تئاتر با موسیقی انتخابی ظلم به این هنر است، امیدوارم بودجه تئاتر به مرتبهای ارتقا یابد که حضور موسیقی تولیدی در آن به یک امر متداول و مرسوم بدل شود. چه بسا ساخت موسیقی برای تئاتر و شنیده شدن آن حتی ماهها و سالها بعد از پایان اجرای تئاتر بتواند در زنده داشت آن نمایش اثرگذار باشد.»
نمایش «راپورتهای شبانه دکتر مصدق» با بازی فرهاد آییش در نقش مصدق و حضور 63 بازیگر از جمله ایرج راد، رضا بهبودی، خسرو احمدی، نرگس محمدی... روایتی ژورنالیستی و دراماتیک از کودتای 28 مرداد تا بیستم مرداد است و تا امروز چهرههایی مانند محمدرضا عارف، سیدهادی خامنهای، عباس آخوندی، اکبر ترکان، مصطفی تاجزاده، عباس عبدی، لوریس چکناواریان، مصطفی زمانی، همایون ارشادی، شبنم قلیخانی، فرمان فتحعلیان، مائده طهماسبی، اصغر همت و... از این نمایش دیدن کردهاند.