روايت بهادر مولايي
از دليل نرفتن به المپيك
باندبازي!
1- هفته آخر اردوي كلايچاي يكسري باندبازي و اتفاقها در تيم ملي وزنهبرداري رخ داد. دوستان سناريويي آماده كردند تا افراد مورد نظر خودشان را به المپيك ببرند. دوستان سناريو را چنان چيدند كه زماني براي اعتراض نباشد و تيم براي مراسم بدرقه برود. مربيان چندين ركوردگيري بين اعضاي تيم گذاشتند كه در هيچ كدام بهداد سليمي حضور نداشت و تنها بهانه آنها اين بود كه بهداد سه ماه ديرتر از بقيه وارد تيم شده است. كيانوش هم خودش تمرين ميكرد و به كسي كاري نداشت و سهراب مرادي هم آماده بود و حرفهايي براي زدن داشت. دوستان روي من، علي هاشمي و محمدرضا براري زوم كردند. بعد از كلايچاي به تهران آمديم و به ما گفتن سه روز (شنبه، دوشنبه و چهارشنبه) در هفته ركوردگيري ميكنيم. ما روز چهارشنبه هفته قبلش وزنه زديم و من و براري هر چه وزنه زديم افتاد كه بعد از تمرين سرمربي تيم گفت شما دوتا نمره منفي گرفتيد. ما گفتيم مگر امروز حساب ميشود و گفتند بله امروز هم جزو ركوردگيري محسوب ميشود. آن هم چند روز قبل از روزهاي اعلام شده براي ركوردگيري!
2- روز شنبه براي ركوردگيري آمدم و من 440 كيلو مجموع زدم، براري هم خوب بود اما علي هاشمي وزنههايش افتاد. دوشنبه ما تمرينات سنگيني انجام داديم و حركت دوضرب سرپا زديم كه فشار زيادي به ما آمد. روز چهارشنبه ركوردگيري شروع شد و من و محمدرضا براري بدترين روز دوران ورزشي خودمان را سپري ميكرديم. يك هفته با استرس و خستگي به ركوردگيري رسيده بوديم. آن روز من وزنههاي خوبي زدم ولي بعد از حركت يك ضرب رييس فدراسيون به نزد من آمد و گفت يك ضرب كم زدي. به مرادي گفتم من بدنم خسته است و روز خوبي نداشتم. من در حركت اول 188 كيلوگرم را زدم و ميخواهم 192 را بزنم، سرمربي تيم به من ميگويد بهادر صبر كن كيانوش ميخواهد بيايد، بهادر صبر كن سهراب مياد و... . چند بار موقع وزنه زدن من را متوقف كردند و اين كار براي وزنهبردار سم است. من بدنم سرد شده بود. و پس از 10 دقيقه من پشت وزنه رفتم و در يك ضرب وزنه را انداختم و آقايان معترض شدند كه چرا يك ضرب را كم زدي.
3- من در دوضرب خيلي خوب كار كردم و نميخواستم بهانه دست كسي بدهم. من در دو ضرب 190، 220، 230 و 252 را زدم. خودتان ديديد كه وزنه بالاي 250 را در المپيك فقط دو نفر زدند. يكي 251 زد و ديگري 258. پس از اتمام ركوردگيري اعضاي شوراي فني همه آمدند به من تبريك گفتند كه انتخاب شدي و منم خوشحال كه بالاخره اين همه استرس و فشار ختم به خير شد. اما بعد از پنج دقيقه گفتند ما جلسهاي بايد برگزار كنيم و ميرويم جلسه. دوستان همان لحظه ميتوانستند تيم را ببندند. وزنهبرداري يك رشته ركوردي است و هركسي كه ركورد بهتري زد بايد در تيم باشد. در آن ركوردگيري هم بهداد سليمي حضور داشت. در يك ضرب 210 و 225 در دو ضرب زد. من وزنههاي بهتري از بهداد زدم اما انتخاب نشدم. به من گفتند چرا يك ضربت كم بود اما كسي جرات نكرد به بهداد بگويد چرا دو ضربت پايين بود.
4- به من گفتند چون ناخنت كوتاه است تو را خط ميزنيم. من در اين 10 سال با همين انگشت و ناخن وزنه زدم. اصلا شست من كوچك. باز دم من گرم كه با اين شست كوچك وزنه ميزدم. مگر دوران گذشته شست خود آقاي انوشيرواني كوتاه نبود؟ آن زمان اين آقا ناخن مصنوعي ميگذاشت و وزنه ميزد. شما اگر به آرشيو عكسها و فيلمها نگاه كنيد، ميبينيد سجاد انوشيرواني هميشه دستش مشت است تا ناخنش معلوم نشود. در مسابقات آسيايي وقتي داشت وزنه ميزد ناخن مصنوعياش از انگشتش جدا شد.
5- اگر من و بهداد به المپيك ميرفتيم خيلي خوب ميشد. بهداد در يك ضرب به من كمك ميكرد و من هم در دو ضرب. ما هيچ كداممان طلا بگير نبوديم ولي ميتوانستيم نقره و برنز را بگيريم. درباره اتفاقي كه براي بهداد هم در المپيك افتاد بايد بگويم كه هر دو حركت او در المپيك خطا بود. در المپيك 2012 هم وزنه زدنش خطا بود. آقاي نصيري در ليگ و انتخابي بارها به مربيان و داوران گفت اين نوع وزنه زدن خطا است و شما نبايد اين را از بهداد قبول كنيد اما كسي گوش نداد. ديديد كه در المپيك قبول نكردند. سايت فدراسيون جهاني پس از اين بازيها حركت بهداد را آناليز كرد و نشان داد كه خطا بود. دوستان الان بهداد را گذاشتند جلو و خودشان را پشت او قايم كردند.