• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3155 -
  • ۱۳۹۳ چهارشنبه ۲۴ دي

گفت‌وگو با جمشيد و نويد محمودي، كارگردان و تهيه‌كننده چند متر مكعب عشق

عشق در نرسيدن است

  بيتا موسوي  /  فيلم سينمايي «چند متر مكعب عشق» نخستين ساخته بلند سينمايي برادران محمودي است، كه اين روزها در سينماها اكران عمومي شده است. اين فيلم كه يك اثر متفاوت و عاشقانه از يك كارگردان جوان سينماست، در جشنواره فيلم فجر سال گذشته سيمرغ بهترين فيلم و بهترين كارگرداني را از آن خود كرد. همچنين «چند مترمكعب عشق» برگزيده جشن انجمن منتقدان و نويسندگان سينماي ايران نيز شد. از اين رو با توجه به جوايزي كه اين اثر دريافت كرده است و استقبالي كه مخاطبان از آن داشته‌اند يك اثر قابل تامل به شمار مي‌رود. روايت يك قصه عاشقانه متفاوت، پرداختن به موضوع مهاجران افغان در ايران، تلاقي دو فرهنگ متفاوت، كارگرداني اين اثر، بازي تاثيرگذار بازيگران فيلم، انتخاب لوكيشن‌ها و... از جمله ويژگي‌هاي اين فيلم به شمار مي‌رود كه تلاش كرديم در اين گفت‌وگو با نويد و جمشيد محمودي درباره آنها صحبت كنيم.

جمشيد محمودي: اصولا فكر مي‌كنم براي تمام قصه‌هاي عاشقانه پايان نافرجام يك پايان ماندگارتري است و حتي جذاب‌تر. اما فكر مي‌كنم اين پايان براي «چند متر مكعب عشق» خوشايندترين پايان براي دو شخصيت اصلي فيلم است. چون به عقيده من به تعبيري اين پايان براي عشق اين دو شخصيت يك نوع رسيدن است. به همين دليل فكر مي‌كنم حتي خيلي زيباتر از هر نوع نرسيدن باشد
نويد محمودي: اين فيلم از جريان رايج اجتماع فاصله دارد، اما به دليل اينكه در ذات آن عشق بود، آن هم عشقي كه همه ما درباره آن سال‌ها در تاريخ هم شنيده‌ايم، مثل شيرين و فرهاد و... همه اين قصه‌هاي عاشقانه در ذهن شما باقي مانده است چون كه در همه آنها نرسيدن وجود دارد. به همين دليل در «چند متر مكعب عشق» هم رسيدن معني نداشت بلكه رسيدن همان شكلي است كه در اين فيلم اتفاق مي‌افتد

    من شخصا پس از اينكه فيلم «چند متر مكعب عشق» را در جشنواره ديدم و آشنايي‌اي كه با شما و برادرتان از اين جهت پيدا كردم، متوجه شدم كه افغاني الاصل هستيد. به همين دليل شايد در ابتداي اين گفت‌وگو بهتر است سوالم را اين گونه مطرح كنم تا بتوانم به كليت فيلم برسم. آيا در همان ابتداي كليد خوردن طرح فيلمنامه «چند مترمكعب عشق» پرداختن به يك داستان عاشقانه براي شما اهميت داشت يا با توجه به اينكه خودتان در اين قوم و مليت ريشه داشتيد، مي‌خواستيد دست به ساخت اثري بزنيد كه شرايط اين افراد مهاجر را با توجه به شناختي كه از آنها داشتيد به تصوير بكشيد. كدام يك از اين موارد براي شما اهميت   بيشتري  داشت.

جمشيد محمودي: قطعا در فيلم ما قصه عاشقانه در راس هرم قرار دارد و چيزي كه باعث شد ما اين فيلم را بسازيم همين داستان عاشقانه است. اما اينكه چرا ما به موضوع مهاجرت هم در فيلم مي‌پردازيم، بايد بگويم كه ايده اوليه فيلم از افغانستان آمده و من يك تعهد اخلاقي به اين موضوع داشتم و حس مي‌كردم كه بايد يكي از كاراكترهاي فيلم حتما از افغانستان باشد و وقتي ما شخصيت يك افغان را به تصوير مي‌كشيم موضوع مهاجرت هم در كنار آن ديده مي‌شود. وقتي ما با يك قصه مشابهي كه براي يك زن و مرد در يك كانتينري در افغانستان رخ داده بود، روبه‌رو شديم. قطعا بايد به سمت يك فرم عاشقانه مي‌رفتيم. از طرفي من مي‌خواستم حتما اين فيلم در ايران ساخته شود چون امكان توليد يك اثر در ايران براي من آسان‌تر بود. به همين دليل به سراغ اين قصه رفتيم. اما با توجه به اين موضوع باز هم تاكيد مي‌كنم كه قصه عاشقانه براي من در اين فيلم اهميت بيشتري داشت.
نويد محمودي: بيشترين تلاش ما دراين فيلم ساختن يك اثرعاشقانه بود. خيلي هم كار سختي بود آن هم در اين سينما كه تعريف از عشق چيز ديگري است.
مهم‌ترين نكته درباره «چند متر مكعب عشق» اين است كه ما از همان ابتدا اين اطمينان را داشتيم كه آنچه قرار است از عشق در اين فيلم بيان كنيم همان چيزي است كه شما امروز روي پرده سينما مي‌بينيد. ما از اول مي‌دانستيم كه نوع روابطي كه قرار است در اين فيلم به تصوير بكشيم در چه حد و اندازه‌يي باشد و... از طرفي چون اتفاقات به گونه‌يي پيش رفت كه ما چند سال زمان براي ساخت اين فيلم داشتيم براي همين اين فيلم بدون آنكه ما بخواهيم مدام پخته شد. به طوري كه من معتقدم عشق دو كاراكتر اصلي در همان سن نوجواني و جواني شخصيت‌ها ماند اما ديگر بخش‌هاي قصه پخته  شد.

   به هر حال بايد بپذيريم كه در سينماي ايران فيلم‌هايي هرچند انگشت شمار، ساخته شده است كه درباره افغان‌ها بوده يا به موضوع مهاجرت پرداخته‌اند. البته در آن آثار هم به هر حال يك قصه عاشقانه محوريت داشته است. اما فكر مي‌كنم برگ برنده فيلم «چند متر مكعب عشق» نسبت به ديگر اين آثار توليد شده با اين موضوع، به شناخت شما از اين قوم و شرايط اين افراد بر مي‌گردد. چرا كه ما در اين فيلم به جزيياتي از رفتارها، تعصبات، آداب و رسوم مردم كشور افغانستان روبه‌رو مي‌شويم كه كاملا به شناخت درست شما از آنها مربوط مي‌شود و شايد حتي ما روابطي از آنها مي‌بينيم كه پيش از اين كمتر مي‌دانستم يا با آن آشنايي نداشتيم. از اين جهت اين به عقيده من مي‌تواند فيلم «چند متر مكعب عشق» را از ديگر آثار در اين حوزه موضوعي متفاوت كند.

جمشيد محمودي: بله. قطعا شناخت ما از مهاجران افغان بيشتر است چون خودمان هم مهاجر افغان هستيم. شايد از اين جهت ما اصرار داشتيم اين فيلم را درباره مهاجران افغان بسازيم چرا كه غالب آثاري كه در ارتباط با اين افراد ساخته شده از فضاي آنها دور بوده است. چرا كه كمتر شناختي از آنها درباره نوع زندگي‌شان، رفتارشان، روابط‌شان و حتي نوع بيان‌شان وجود دارد. در هر حال شايد كمتر اين گونه فيلم‌ها توانسته‌اند لهجه‌هاي درستي از زبان افغان‌ها در بيان ديالوگ‌ها استفاده كنند.
اما ما سعي كرديم اين موارد را كمي درست‌تر با يك انرژي بيشتر دوباره بيان كنيم. از طرفي ما چون افغاني هستيم، اين موضوع مي‌توانست به ما كمك كند كه شايد فضاي پيرامون آنها و شرايط‌شان را واقعي‌تر به نمايش بگذاريم.
نويد محمودي: ما در اين فيلم هميشه اين موضوع را مدنظر قرار داديم كه ما درباره چيزي در اين اثر صحبت مي‌كنيم كه ممكن است در نگاه اول يك دافعه به وجود آورد. اينكه شما درباره مهاجرت صحبت مي‌كنيد آن هم در سرزميني كه حدود سي و چند سال مهاجرپذير بوده است. بعضي اوقات مردم نمي‌دانند كه با يك مهاجر رفتار بدي دارند. بلكه اين تبديل به يك عادت غلط شده است.

   آيا خودتان اين حس را از مخاطب در نمايش‌هاي فيلم گرفته ايد؟ اينكه توانسته‌ايد براي مخاطب ايراني شناخت درستي از اين مهاجران ارايه كنيد. يا حتي براي مخاطبان افغان هم اين واكنش وجود داشت كه احساس كنند شرايط زندگي‌شان با تاكيد روي جزييات رفتاري به درستي در «چند متر مكعب عشق» به تصوير كشيده  شده  است.

جمشيد محمودي: من اين فيلم را با مخاطبان متنوع و متفاوتي ديدم. هم در ايران و هم در خارج از كشور. وقتي فيلم را با مخاطبان ايراني خارج از كشور، كه به نوعي خودشان هم مهاجر هستند، در جشنواره‌ها ديدم به اين نكته عمدتا اشاره كردند كه پس از ديدن اين فيلم احساس كردند كه شرايط مهاجران افغاني را بيشتر حس كرده و حتي مي‌توانند با آنها همذات‌پنداري كنند.
«چند متر مكعب عشق» تلاش مي‌كند روي اين موضوع تاكيد كند كه بهتر است با مهاجران كمي مهربان‌تر رفتار كنيم چرا كه در هر صورتي فرقي نمي‌كند مهاجران در چه كشوري باشند اما چون همه آنها به نوعي شرايط خاصي دارند چرا كه در كشور ديگري غير از كشوري كه در آن متولد شده‌اند زندگي مي‌كنند و متعلق به فرهنگ و آداب و رسوم آن كشور نيستند، نوعي اجبار در زندگي آنها وجود دارد كه باعث شده كشور ديگري را براي زندگي خود انتخاب كنند.

   اما در هر حال شما در اين فيلم تاكيد داريد كه اين مهاجران افغان با وجود اينكه شرايط سختي را براي زندگي در ايران مي‌گذرانند اما همچنان روي اصول خود تاكيد دارند و به نوعي با عزت نفس زندگي كرده و شرايط را سپري مي‌كنند. چرا كه ما خصوصا در سينما عادت كرديم وقتي قرار است زندگي اين افراد كه محكوم به مهاجرت هستند را ببينيم بايد همراه با شرايطي باشد كه آنها مجبورند حتي روي يكسري از اصول اخلاقي خود پا بگذارند. فرقي هم نمي‌كند؛ ممكن است حتي يك شخصيت ايراني مهاجر در يك فيلم ببينيم كه چنين شرايطي دارد. اما شما سعي كرديد با نمايش اين پايبندي به اصول و اخلاقيات، شخصيت‌هاي خود را معرفي كرده و قصه را پيش ببريد.

جمشيد محمودي: بله. قطعا ما به اين موضوع توجه كرديم. چرا كه معتقديم اگر فردي به اصول اخلاقي خود پايبند باشد در هر شرايطي تلاش مي‌كند آن را زير پا نگذارد. باز هم تاكيد مي‌كنم چون شايد ما از اين قوم و مليت شناخت كامل‌تري داريم بيشتر سعي كرديم واقعيت زندگي آنها را نشان دهيم.
وقتي شما خودتان مهاجر باشيد قطعا ممكن است با موارد اينچنيني روبه‌رو شويد. به همين دليل ما هم تلاش كرديم آنچه را به تصوير بكشيم يا روي آن تاكيد كنيم كه
به وضوح ديده‌ايم يا با آن برخورد كرده‌ايم.
بيشتر تلاش كرديم روي اين موضوع اشاره كنيم كه بايد يك نگاه انساني به اين افراد داشته باشيم فرقي هم نمي‌كند كه در كدام جغرافيا قرار داريم و مي‌خواهيم كدام نوع از مهاجران را به تصوير بكشيم. چرا كه ما معتقديم همه آدم‌ها از يك سطحي از عاطفه و انسانيت برخوردارند.
اما در زمان نوشتن فيلمنامه واقعا تلاش نكردم كه فقط يكي از مليت‌ها را محق نشان دهم. بيشتر توجهم به اين موضوع بود كه سعي كنم تصوير درست‌تري از مهاجران افغان در ايران نمايش دهم.

   به اين سوال پاسخ نداديد كه واكنش افغان‌ها به فيلم چگونه بود. چون فكر مي‌كنم با آ‌نها نيز به ديدن فيلم نشسته‌ايد.

جمشيد محمودي: جالب است واكنش بيشتر مخاطباني كه فيلم را ديده‌اند همين بحث شما بوده كه چقدر توانسته‌اند از اين طريق به شناخت درست‌تري از افغان‌ها برسند.
اما هرگز تلاش نكردم از چهارچوب رئال فيلم خارج شوم به اين بهانه كه خواسته باشم تصوير درست‌تري از افغان‌ها به نمايش بگذارم. بلكه در چارچوب رئال قصه سعي كردم مخاطب با ديدن «چند متر مكعب عشق» حس بهتري نسبت به افغان‌ها داشته باشد.

   به همين دليل فكر مي‌كنم كه فيلم هم نماينده سينماي افغانستان براي اسكار شد. چون شما دقيقا به يك تصوير درستي از اين قوم رسيده‌ايد.

جمشيد محمودي: بله. م ن البته نتوانستم در نمايش فيلم در افغانستان حضور داشته باشم و برادرم تهيه‌كننده «چند متر مكعب عشق» در اين نمايش‌ها حضور داشت و معتقد بود كه آنها هم از تصويري كه درباره افغان‌ها در اين فيلم داده مي‌شود، كاملا راضي هستند. اينكه آنها هم افراد مذهبي و قابل اعتمادي هستند. خيلي از شاخصه‌هاي رفتاري خود را به طور مشخص در اين فيلم ديده‌اند و حتي در اين باره صحبت كردند.

   قطعا هر مخاطبي در واكنش اول به فيلم با يك قصه عاشقانه‌ روبه‌رو مي‌شود كه بسيار تاثيرگذار است. اما از جهات ديگر و در لايه‌هاي بعدي فيلم ما با تلاقي دو فرهنگ روبه‌رو مي‌شويم كه توانسته‌اند با وجود فاصله‌ها و تفاوتي كه در نوع نگاه‌شان وجود دارد، رابطه عاشقانه‌يي داشته باشند. چقدر تلاقي اين دو فرهنگ با دو آداب و رسوم متفاوت براي شما مدنظر بوده است.

جمشيد محمودي: عشق در «چند متر مكعب عشق» براي من بهانه‌يي نبود تا به اين مسائل بپردازم. ولي وقتي يكي از كاراكترهاي فيلمم افغان است و ديگري ايراني، قطعا من بايد به تلاقي اين دو فرهنگ توجه مي‌كردم اما سعي كردم به گونه‌يي به اين بخش از فيلم بپردازم كه اين دو فرهنگ را به هم نزديك‌تر كنم. از طرفي تلاش كردم اين موضوع را مدنظر قرار دهم كه ايراني‌ها چه افرادي با كدام نوع از خصوصيات رفتاري هستند و از طرف ديگر ايراني‌ها نيز با توجه به اين لايه فيلم حس كنند كه نبايد نگاه تحقيرآميزي به افغان‌ها داشته باشند و آن را تصحيح كنند.

   قطعا بيشترين تاثيرگذاري فيلم «چند متر مكعب عشق» پايان اين اثر است كه حتي مي‌تواند ساعت‌ها مخاطب را پس از ترك سالن سينما با خود درگير كند. اين پايان دقيقا در چه بخشي از نگارش فيلم به سراغ‌تان آمد؟

جمشيد محمودي: اصولا فكر مي‌كنم براي تمام قصه‌هاي عاشقانه پايان نافرجام يك پايان ماندگارتري است و حتي جذاب‌تر. اما فكر مي‌كنم اين پايان براي «چند متر مكعب عشق» خوشايندترين پايان براي دو شخصيت اصلي فيلم است. چون به عقيده من به تعبيري اين پايان براي عشق اين دو شخصيت يك نوع رسيدن است. به همين دليل فكر مي‌كنم حتي خيلي زيباتر از هر نوع نرسيدن باشد.
نويد محمودي: اين فيلم از جريان رايج اجتماع فاصله دارد، اما به دليل اينكه در ذات آن عشق بود، آن هم عشقي كه همه ما درباره آن سال‌ها در تاريخ هم شنيده‌ايم، مثل شيرين و فرهاد و... همه اين قصه‌هاي عاشقانه در ذهن شما باقي مانده است چون كه در همه آنها نرسيدن وجود دارد. به همين دليل در «چند متر مكعب عشق» هم رسيدن معني نداشت. بلكه رسيدن همان شكلي است كه در اين فيلم اتفاق مي‌افتد. وصالي هم اگر قرار است در پايان اين عشق شكل بگيرد از نوعي است كه شما مي‌بينيد.

   شما از ابتدا يك المان‌هايي در فيلم داريد كه مخاطب را به سمت يك ملودرام هدايت مي‌كند و كمتر يك پايان تراژيك براي مخاطب تصوير مي‌كند. اما دقيقا ما با پاياني روبه‌رو هستيم كه كاملا تراژيك است. اين حركت از سمت ملودرام به سمت تراژدي آگاهانه بوده است.

جمشيد محمودي: من هميشه علاقه‌مندم كه فيلم با يك فضايي آغاز شود كه حتي باعث شود مخاطب يك پيش‌بيني‌هايي به لحاظ ژانري داشته باشد و كم‌كم فيلم به سمت ديگري حركت كند كه كاملا با پيش‌بيني مخاطب متفاوت است.
ما كاملا با رعايت قواعد يك ژانر از ابتدا فيلم را آغاز كرديم و كم‌كم اين قواعد را ديزالو كرديم. اين نوع پرداخت از علاقه‌مندي‌هاي شخصي من است.

   ما با صحنه‌هايي در اين فيلم روبه‌رو مي‌شويم كه حركت دوربين بسيار كند و آرام (اسلوموشن) است كه البته من نقدي به اين موضوع ندارم و حس مي‌كنم به‌شدت در خدمت قصه است و با فضاي عاشقانه كاراكترها همخواني دارد. اما ما همين فضا را درفيلم «در حال و هواي عشق» هم ديده‌ايم. كه اتفاقا از جمله آثاري است كه مخاطبان زيادي در دنيا دارد. آيا براي رسيدن به اين صحنه‌ها نگاهي به آن فيلم داشتيد.

جمشيد محمودي: حقيقتا «در حال و هواي عشق» جزو فيلم‌هايي نيست كه به آن علاقه‌مند باشم. چون به عقيده من كارگرداني اين فيلم خيلي مشخص و عيان است. به همين دليل خيلي به آن علاقه‌مند نيستم. هميشه هم سعي مي‌كنم به اين شكل آثارم را كارگرداني نكنم و ترجيح مي‌دهم دكوپاژم در كارهايم ديده نشود. به همين دليل جزو آثار محبوب من نيست. از طرفي هم ممكن است پنج سال ديگر به آن بيشتر علاقه‌مند شوم چون عمدتا علايق و سلايقم تغيير مي‌كند.
اما درباره اينكه ممكن است در بخش‌هايي از فيلم ما حركت اسلو در صحنه ببينيم خيلي به اين موضوع و اين فيلمي كه شما عنوان مي‌كنيد مربوط نيست و اصلا به فيلم مورد اشاره شما فكر نكردم. درباره نمايش اين صحنه‌ها هم خيلي به سختي اين تصميم را گرفتم. اصلا هم فكر نمي‌كردم كه بعدا براي اين صحنه‌ها چنين شباهتي در نظر بگيرند. اتفاقا يكي از ترس‌هاي من اين بود كه شايد فيلم را به سينماي باليوود و آثار عاشقانه‌يي كه در اين سينما ساخته مي‌شود نزديك بدانند. تصميم براي اين صحنه‌ها بيشتر از ناخودآگاه من آمده و خيلي هم آنها را دوست دارم. در زمان تدوين هم خيلي راحت مي‌توانستيم آنها را كنار بگذاريم و واقعا پلان‌هايي است كه كاملا اسلو در صحنه گرفته شده است.

   در سينماي ايران عمدتا فيلمسازاني كه كار اول خود را مي‌سازند عمدتا با آن اثر شناخته مي‌شوند و به نوعي در قالب همان ژانر و گونه سينمايي كه نخستين اثر خود را ساخته‌اند تعريف مي‌شوند و منتقد، مسوول و مدير فرهنگي يا حتي مخاطب هم هميشه توقع دارد آثار بعدي آنها در همان سبك و سياق فيلم اول‌شان باشد. آيا شما فكر نمي‌كرديد كه ممكن است با ساخت «چند متر مكعب عشق» در اين گونه سينمايي تعريف شويد و در فيلم دوم نتوانيد به سراغ سوژه‌يي كاملا متفاوت برويد.

نويد محمودي: نه، ما اصلا نگران اين موضوع نبوديم. به اين دليل كه ما يك فيلم عاشقانه ساخته بوديم و دوم اينكه به دنبال شكل جديد از روايت در سينما نبوديم. ما يك اتفاق اجتماعي را  تصوير كرديم.
همه حرف ما اين بود كه فيلمي بسازيم كه يك اثر اجتماعي از سينماي رايج باشد اما با يك تفاوت‌هايي كه واقعي‌تر به نظر برسد. قرار بود حرف‌هاي ما حرف‌هاي معمول باشد و به دنبال تقليد از يك نوع فيلمسازي خاص نبوديم.
ما بستر عاشقانه را در اصل جايي ساختيم كه خيلي به آن آگاهي داشتيم. هيچ فردي نمي‌تواند چيزي را به تصوير بكشد كه به آن تعلق خاطر نداشته باشد.

   تركيب بازيگران شما در اين فيلم بسيار هوشمندانه صورت گرفته و تلاش كرديد بازي متفاوتي از بازيگران بگيريد. به طور نمونه ساعد سهيلي در نقش صابر كاملا بازي‌اي را ارايه كرده است كه با ديگر آثار كاري‌اش متفاوت است يا حتي نادر فلاح. همچنين حضور نابازيگران فيلم همچون حسيبا ابراهيمي كه واقعا بازي خوب و رواني به تصوير كشيده است و... در اين باره توضيح بيشتري مي‌دهيد.

نويد محمودي: ما از همان ابتداي طرح اوليه با جمشيد درباره همه بخش‌هاي اين فيلم با هم صحبت مي‌كرديم از جمله بازيگران. فكر كرديم اگر فيلم قرار نبود اين چيزي كه شما امروز روي پرده مي‌بينيد باشد، حتي سوپراستارهاي سينما در آن بازي كنند اما قطعا با آن انتخاب‌ها، خيلي قصه ما واقعي
به نظر نمي‌رسيد.
حقيقتا ما مي‌خواستيم اين پيام واقعي فيلم به مخاطب از طريق بازيگراني برسد كه از آنها حضورهاي متعددي نديده‌ايم.
به همين دليل براي رسيدن به اين مقصود بايد به سراغ بازيگراني مي‌رفتيم كه تجربه زيادي در اين حرفه داشته‌اند. اما مخاطب خيلي آنها را در قالب يك چهره سينمايي نمي‌شناسد. اين موضوع را حتي در عوامل پشت دوربين هم لحاظ كرديم. به همين دليل حس مي‌كنم
به شدت همه‌چيز به واقعيت نزديك است.
از طرفي البته به اين موضوع هم بايد تاكيد كنم كه تمامي عوامل فيلم به‌شدت در خدمت كار بودند و واقعا يك اعتماد متقابل صورت گرفت و همه خود را در اختيار كارگردان قرار دارند. شايد خيلي‌ها فكر كنند چون برادر من كارگردان است اين موضوع را بيان مي‌كنم اما واقعا جمشيد مي‌دانست چه چيزي مي‌خواهد.
او برخي سكانس‌هايي كه سر صحنه مي‌گرفت، شب تدوين مي‌كرد و فرداي آن روز روي لپ‌تاپ به صحنه مي‌برد. اين كار را انجام مي‌داد تا به گروه تاكيد كند كه چقدر اين كار برايش اهميت دارد. ما مجموعه‌يي از اتفاق خوشايند را سر اين صحنه داشتيم. مجموعه اين اتفاق‌ها زماني به درستي شكل مي‌گيرد كه شما با كارگرداني روبه‌رو باشيد كه تكليفش از همان ابتدا با اثرش مشخص است.
خاطرم هست وقتي كه فيلم را تحويل دفتر جشنواره داده بوديم يا در همان زمان آماده‌سازي «چند متر مكعب عشق» براي حضور در جشنواره از ما مي‌پرسيدند كه فكر مي‌كنيد چه اتفاقي براي فيلم بيفتد. من مطمئن بودم كه فيلم در چندين رشته نامزد دريافت جايزه مي‌شود و حتي ما سيمرغ مي‌گيريم. به خاطر اينكه مي‌دانستيم چه كاري انجام  داديم.
 البته من در همان زمان به سيمرغ گرفتن نادر فلاح و مرتضي غفوري ايمان داشتم چون واقعا مي‌دانستم و مطمئن بودم كه بهترين‌ها بودند. ولي متاسفانه نشد. به اين دليل كه ما در يكي از سخت‌ترين جشنواره‌هاي فجر حضور داشتيم.

   تصور كنيد مخاطبي كه به ديدن فيلم شما مي‌آيد خيلي درگير جشنواره و جايزه‌ها نباشد. در هر صورت شما و برادرتان هم فيلمساز اولي هستيد، بازيگر چهره يا سوپر استار هم نداريد فكر مي‌كنيد چگونه مي‌توانيد اين مخاطب را به سينما دعوت كنيد.

نويد محمودي: ما به همه آدم‌ها مي‌گوييم ما شما را دعوت مي‌كنيم به يك عاشقانه. به عاشقانه‌يي كه از عاشقانه‌هاي معمولي كه شما ديده‌ايد دور است. به عاشقانه‌يي كه به واقعيت عشق نزديك است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون