وزیر سابق آموزش و پرورش در مراسم توديع خود گفت :
ضربوشتم معلمان در دولت قبل با چماقهای زیرزمین وزارتخانه
زهرا چوپانكاره
ويژهترين صحنه جلسات توديع و معارفه معمولا لحظاتي است كه با خداحافظي از يك مسوول، حكم مسووليت به گزينه تازه سپرده ميشود. اما در مراسم توديع و معارفه وزير آموزش و پرورش ويژهترين لحظات را ميشد در تغيير لحن علياصغر فاني ديد كه در جملاتش و حتي بالا و پايين رفتن تن صدايش ديگر از آن ملاحظهكاريهاي سه سال وزارتش خبري نبود. وزير سابق آموزش و پرورش كه حتي در زمان پيش كشيده شدن بحث استيضاحش در مجلس نهم مدام تكرار ميكرد كه «استيضاح حق نمايندگان است» و سخني فراتر از اين نميگفت، روز گذشته از وزارتخانه زمستانزدهاي كه به دستش سپردند گفت و از «فرهنگ امنيتي» در دولت قبل و چماقداراني كه چماقهايشان را از زيرزمين ساختمان وزارت آموزش و پرورش برداشته و به صف معلمان معترض هجوم برده بودند. «اگر قرار است سياستها و اقدامات در آموزش و پرورش تحليل شود بايد وضعيت اين سازمان را در سال 92 ترسيم كرد وگرنه زماني كه زمستان گذشته و بهار از راه رسيده نميتوانيم بپرسيم شما چرا بخاري روشن كرده بوديد؟» علياصغر فاني صحبتهايش را با استعاره شروع كرد تا به توضيح يك سري از واقعيتهايي كه به عنوان وزير با آن روبهرو شده بپردازد: «وقتي كه به وزارتخانه آمدم در همان روزهاي اول مديركل وقت مدارس ابتدايي گفت كه براي اول مهر 24 هزار نيروي انساني كمداريم، اين كمبود بايد در عرض يك ماه و سه روزي كه به شروع سال تحصيلي مانده بود، برطرف ميشد.» اين يكي از اشكالاتي بود كه به گفته فاني از اجراي ناگهاني و بدون برنامهريزي تغيير پايههاي تحصيلي يا همان برقراري نظام 3-3-6 نشات ميگرفت: «سال 91 نظام 3-3-6 اتفاق افتاد كه به موجب سند تحول بايد شكل ميگرفت اما خيلي بد آغاز شد و به جاي اينكه از سال اول ابتدايي تغييرات شروع شود، از پايه ششم آغاز شد. اين اجراي ناقص عوارض فراواني داشت و هنوز هم دارد. وقتي نظام ابتدايي شش ساله ميشود، نخستين مشكل كمبود فضا و معلم است، براي ايجاد كلاس مجبور شده بودند نمازخانهها، كتابخانهها و انبارها را تبديل كنند به كلاس درس و معلمهاي راهنمايي را بدون اينكه آموزش ببينند به دوره ابتدايي بياورند. » او كه تاكيد داشت از ابتداي كار دولت يازدهم تلاش بر اين بوده است كه آرامش در مدارس كشور و آموزش و پرورش حفظ شود، آشكارترين انتقادش نسبت به آموزش و پرورش در دولت احمدينژاد را بيان كرد: «ما به دنبال برقراري امنيت فرهنگي به جاي فرهنگ امنيتي بوديم. در دولت قبل وقتي معلمان جلوي وزارتخانه تجمع كردند، با چماقهايي كه در زيرزمين آموزش و پرورش بود آنها را زدند و ظهر در وزارتخانه به مهاجمان ناهار دادند. »فاني به مهمترين برنامههاي دوران وزارتش يعني توسعه مشاركت و خريد خدمات آموزشي اشاره كرد كه در راستاي ارايه راهكار براي جبران اين كمبود بودجه ارايه شده بودند: « سياست توسعه مشاركت باعث شد درهاي آموزش و پرورش به روي مردم باز شود و تلاش كرديم تا آموزش و پرورش را به دغدغه همگاني تبديل كنيم. حالا 200 هزار دانشآموز از طريق خريد خدمات آموزشي ادامه تحصيل ميدهند و شمار مدارس غيردولتي به 7/10 درصد رسيده است. البته توسعه مشاركت با مقاومتهاي زيادي همراه بود و مجلس قبل تصويب كرد كه روش خريد خدمت تا پايان برنامه پنجم اجرا نشود. بدنه آموزش و پرورش هم مقاومت ميكردند چون دري بود كه سالها به يك پاشنه چرخيده بود و به نظرشان نبايد تغييري رخ ميداد.» فاني با گفتن اين جمله كه «من تنها وزيري هستم كه حدود 100 هزار نفر نيروي انساني را كاهش دادم و ميزان حقالتدريس را به 970 هزار ساعت رساندم در حالي كه 500 هزار دانشآموز افزايش داشتيم » حرف را تمام كرد و وزارتش را به فخرالدين دانشآشتياني سپرد.
فساد سيستمي بدي در نظام ما شكل گرفته است
معاون اول رييسجمهور به نمايندگي از كابينه دولت يازدهم در مراسم حاضر بود تا ضمن به عمل آوردن تعارفات معمول درباره خدمات وزير پيشين و تعاريف معمول درباره شايستگيهاي وزير جديد از محدوديتهاي مالي و كهنگي نظام اداري آموزش و پرورش به عنوان معضلات جدي در سر راه دو وزير بگويد. او با اشاره به مشكلات ناشي از نوسانات قيمت نفت در محدوديت منابع مالي كشور گفت: «در ابتداي دولت به خاطر تحريمها فروش نفت كم بود و حالا كه فروش اضافه شده، قيمت نفت پايين آمده، با اين وجود بودجه آموزش و پرورش از سال ۹۲ از مبلغ ۱۴۵۰۰ ميليارد تومان در سال ۹۵ به مبلغ ۳۰ هزار ميليارد تومان رسيده است. » اسحاق جهانگيري از فرصت پيشآمده استفاده كرد تا به توضيحاتي در خصوص وضعيت پرونده صندوق ذخيره فرهنگيان بپردازد. او با اشاره به اينكه اين صندوق كه بيش از 900 هزار عضو فرهنگي دارد در گذر زمان تبديل به يك بنگاه بزرگ اقتصادي شده كه شركتهاي زيادي در زيرمجموعه آن قرار دارند، يادآور شد كه بايد در نخستين فرصت نظام مديريتي حاكم بر اين بنگاه آسيبشناسي شود و نظامي بر آن حاكم شود كه هم نظارت كند، هم حسابرسي و هم مسووليت پاسخگويي را بر عهده داشته باشد. او با اين مقدمه به صراحت در مورد رخنه كردن فساد در بدنه نظام سخن گفت: «از ابتداي دولت اعلام كرديم كه فساد سيستمي بدي در نظام ما شكل گرفته است و اين فساد مثل موريانه در سطوح مختلف نفوذ پيدا كرده است. فساد در دوره قبل يا اين دوره اتفاق افتاده باشد فرقي نميكند، فساد، فساد است. كسي كه آلوده شد فرقي نميكند كه دوست و برادر من باشد يا يك نفر از خط مقابل. نبايد با دوست و برادر ملاحظه كرد. آسيبها را همين ملاحظات به نظام ما زدهاند، بايد مطالبه جدي مردم مبارزه با فساد باشد، هركسي، با هر فكر سياسي اگر آلوده شود بايد با او مقابله شود.» جهانگيري با تاكيد بر اينكه اين طرز فكر خط اصلي تفكر دولت است، گفت: «برخيها سعي ميكنند كه بگويند اين دولت نميخواهد با فساد مبارزه كند در حالي كه اين آدرس غلط دادن است و اينكه ميگويند دولت عزم جدي ندارد خيانت در راه مبارزه با فساد است.»جهانگيري با تاييد اينكه در زيرمجموعههاي صندوق ذخيره فرهنگيان تخلفاتي صورت گرفته و بانك سرمايه به عنوان يكي از اين زيرمجموعهها و به عنوان بنگاه مستقل بايد پاسخگو باشد اعلام كرد كه ميزان معوقات بانكي به 100 هزار ميليارد تومان رسيده است اما اين معوقات متعلق به دو دسته هستند كه نبايد هر دو گروه را مفسد تلقي كرد: «يك گروه از اين بدهكاران، اكثريت و فعالان اقتصادي هستند و زماني كه تورم ۴۰ درصد شد، نتوانستند پولشان را برگردانند و ما اينها را مفسد نميدانيم و بايد به اينها كمك كرد. يك تعدادي ديگري هم هستند كه وقتي پول گرفتند، وثيقه خوب نگذاشتند و با زد و بند وام را گرفتند و ميدانستند كه نميخواهند اين پول را پس بدهند.» او با اشاره به اينكه معوقات بانك سرمايه هم شامل هر دو دسته بدهكاران است اضافه كرد: «معوقه بانك سرمايه هشت هزار ميليارد تومان از ۱۰۰ هزار ميليارد تومان كل معوقات بانكي كشور است، افرادي كه با قلدري اين پولها را گرفتند و پس نميدهند، حتما از آنان پس ميگيريم و حسابكشي خواهيم كرد. نه دولت ضعيف است و نه قوه قضاييه، به فرهنگيان قول ميدهم كه حقي از شما زايل نخواهد شد.» جهانگيري ميگويد كه يك ليست 575 نفري از افرادي كه از پرداخت معوقات خود سر باز زدهاند در اختيار رييس قوه قضاييه گذاشته و برخورد با آنها آغاز شده است.
انتقاد به همهچيز و همهكس
«آموزش و پرورش گسترده و پيچيده و دچار دردهاي مزمن است. از داخل و بيرون به آموزش و پرورش انتقاد دارند و نگاه انتقادي عليه همهچيز و همه در آموزش و پرورش حاكم است و ضروري است كه تغيير نگاه ايجاد كنيم. نخستين قدم هم اين است كه مدرسه را به عنوان محور توسعه قبول كنيم و فكر و ذكرمان مدرسه باشد. » پس از اينكه وزير جديد آموزش و پرورش حكم وزارتش را از دست معاون اول رييسجمهور دريافت كرد، از اين سخن گفت كه بايد تكيه روي پرورش دانشآموزان باشد و به اين منظور بايد سراغ آموزش مهارت زندگي در همه درسها و همه پايهها رفت: «بايد بستري را فراهم كنيم كه اين مهارتها شكل بگيرند. بايد از دوره ابتدايي اين كار را شروع كنيم. متاسفانه در جامعه شاهد سيطره بخش آموزش هستيم، كنكور بلاي بزرگي است كه آموزش و پرورش گرفتار آن شده، من رنج ميبرم كه حتي در مقطع دبستان هم كتاب كنكور توزيع ميشود و استرس ايجاد ميكند.» او به نقش پرورش در جلوگيري از آسيبهاي اجتماعي اشاره كرد و گفت: «آسيب اجتماعي به اين دليل است كه جوانان با ناملايماتي روبهرو ميشوند كه توان مقابله با آن را ندارند و به ناهنجاري و اعتياد رو ميآورند. بستري را فراهم نكردهايم كه دانشآموز در مدرسه اين توانمندي را كسب كند كه با ناملايمتي مقابله كند.» دانشآشتياني ابراز اميدواري كرد كه با چيره شدن نگاه جديد به آموزش و پرورش و با مشاركت خانواده، نهادهاي مردمي و مدني «انتقادهاي همه، عليه همه» از ميان برود و مشكلات آموزش و پرورش در درازمدت از ميان برداشته شوند.