وقتي كه همين طوري سخن ميگوييم
وقتي كه در اظهارنظر دقت لازم را نميكنيم، نتيجه همين ميشود كه هر روز با اظهارات عجيب و غريب و غيرواقعي مواجه ميشويم و هيچگاه هم به توافق و تفاهم نميرسيم. سهل است كه هر روز هم از يكديگر دورتر ميشويم. اساس تفاهم، داشتن پايه مشتركي براي گفتوگو است و اگر فاقد چنين پايه مشتركي باشيم، هيچگاه به تفاهم نميرسيم. متاسفانه در اظهارات برخي فعالان اصولگرا كه موثر هم هستند، يك چارچوب منطقي استوار ديده نميشود. چند روز پيش و به دنبال برگزاري نشست اصلاحطلبان، يكي از خبرگزاريها گفتوگويي با يكي از فعالان اصولگرا انجام داد كه خواندن آن جالب است. وي كه عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس است در گفتوگو با اين خبرگزاري گفت: «اصلاحطلبان در دوران هشت ساله اصلاحات كاري جز شعار دادن انجام ندادند. اكنون نيز در اين همايش شاهد بوديم كه حرفي بيشتر از شعار از سوي اصلاحطلبان ديده و شنيده نشد. وي با بيان اينكه گروههاي سياسي بايد حل مشكلات اقتصادي و مسائل معيشتي مردم را در اولويت قرار دهند، اظهارداشت: مردم از گروههاي سياسي انتظار دارند كه براي حل مسائل اقتصادي مانند بيكاري و توليد داخلي راهكار ارايه دهند نه اينكه تنها به مسائل سياسي، حزبي و گروهي خود بپردازند كه در نهايت فايدهيي براي مردم ندارد.» جهت اطلاع اين آقاي محترم بايد گفت كه يكبام و دو هوا كه نميشود. وقتي درباره مذاكرات هستهيي بحث ميشود، فرياد برميآوريد كه براي مردم تحريم و فشار اقتصادي مهم نيست، ايستادگي در برابر غرب اهميت دارد. وقتي هم به موضوعات سياسي پرداخته ميشود، فوري ميگوييد كه مساله معيشت مردم را حل كنيد و به كارهاي ديگر نپردازيد! ولي به جاي همه اينها بياييد صادقانه تاريخ چند دهه گذشته كشور را با هم بررسي كنيم تا ببينيم ادعاهاي مطرح شده تا چه حد با واقعيت منطبق است؟از 24 سال گذشته، هشت سال آن را آقاي هاشمي متولي دولت بودهاند، هشت سال آقاي خاتمي و هشت سال هم دوست شفيق شما يعني آقاي احمدينژاد كه جايگاه او را به معجزه هزاره سوم ارتقا داديد. هشت سال اول كه به كلي مورد نقد شماست. البته آن زمان به گونه ديگري موضعگيري ميكرديد. ولي ادعاهاي الان شما را ملاك ارزيابي قرار ميدهيم. هشت سال بعدي هم كه اصلاحطلبان در مصدر دولت بودند، به قول شما جز شعار دادن كار ديگري انجام ندادند. نهتنها آنان را متهم به شعار دادن ميكنيد، بلكه فاقد برنامه هم معرفيشان كردهايد. حالا بياييد عملكرد و برونداد اين گروه كه فقط شعار دادند و فاقد برنامه هستند را با دوران هشت ساله خودتان مقايسه كنيد. آيا نيازي به مقايسه هست؟ فقط در دو سال پاياني دوره اصلاحات به اندازه كل دوره هشت ساله شما براي جوانان اين مملكت شغل ايجاد شد. در حالي كه 800 ميليارد دلار درآمد ارزي بادآورده داشتيد، رشد اقتصادي دوره هشت ساله شما در حد فاجعه بود و بر خلاف توصيههاي رهبرمعظم انقلاب، وابستگي اقتصادي به نفت را بيشتر كرديد. تورم را به نزديك 40 درصد رسانديد و اگر تورم مواد غذايي را حساب كنيم كه براي اقشار فرودست مهمتر است، در برخي سالها به 60درصد رسيد.
در تمام سالهاي اصلاحات اوضاع معيشت مردم از هر نظر بهتر از دوره شما بود ضمن اينكه درآمدهاي نفتي آنان نيز بسيار كمتر از دوره شما بود. اگر شما براي معيشت مردم كاري كرده بوديد كه راي ميآورديد. نكته ديگر اين كه؛ بدون ترديد مشكل مردم معيشت آنان است و دولت و نيروهاي سياسي، بايد به آن بپردازند. البته اگر تندرويهاي شما اجازه دهد. ولي گفتن مكرر مشكلات مردم و ارايه ايدههاي بيپايه مثل آوردن پول نفت به سر سفره مردم، هيچ مشكلي را حل نميكند. سياستمدار بايد راهحل ارايه دهد. از بس كه شما اقتصاد را سياستزده كردهايد، راهحل مشكلات اقتصادي را به حوزه سياست بردهايد و نه در اقتصاد. هر جاي اين اقتصاد را بگيريد، سياست تا اعماق آن نفوذ كرده و مثل خوره آن را از درون خورده است. بنابراين پرداختن به مسائل سياسي، شرط لازم براي برداشتن موانع از پيش روي تحول در اقتصاد است. نكته ديگري كه در اظهارات فوق مهم است، توصيه ايشان به اينكه اصلاحطلبان به جاي پرداختن به خود، به معيشت مردم بپردازند. اين هم از توصيههاي عجيب و غريب است. اگر دوستان اصولگرا به جاي پرداختن خيالي به معيشت مردم، به خودشان ميپرداختند بهتر بود، زيرا در اين صورت هيچگاه دولتي مثل دولت سالهاي 84 تا 92 را بر سرير قدرت نميآوردند و چشم بسته تا اواخر دوره از او حمايت نميكردند. جالب اينكه دليل قطع حمايت اصولگرايان از احمدينژاد نيز ربطي به مساله معيشت مردم و فقدان برنامه اقتصادي آن دولت و اتلاف گسترده منابع اقتصادي از سوي آنان و رشد عجيب فساد نداشت، بلكه به موضوعي بيارتباط با اين مسائل مربوط ميشد. اصلاحطلبان هم وقتي دچار سقوط خواهند شد كه مثل افراطيون مقابل خود، از پرداختن به مشكلات و مسائل خود غفلت كنند و همواره مترصد دستورالعمل صادركردن براي اين و آن باشند. اگر آنان چنين كنند، دير يا زود مشابه دولت پيشين از درون آنان ظاهر خواهد شد. اصلاحطلبان، چه بخواهيم و چه نخواهيم، دو برنامه سوم و چهارم توسعه را نوشتهاند كه مورد تاييد نهادهاي كشور بوده. اما ميشود گوينده محترم بفرمايند كه برنامه آنان براي حل مشكلات معيشت مردم چه بود؟ آيا برنامه بيسر و ته پنجم را قبول دارند؟ يا فقط ميتوانند برنامه چهارم را تخريب كنند؟ لطفا از اين پس با دقت سخن بگوييد.