• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3161 -
  • ۱۳۹۳ چهارشنبه ۱ بهمن

گروه مدرسه «اعتماد» گزارش مي‌دهد

نگاهي به ابعاد زندگي 750 هزار معلم بازنشسته

گروه مدرسه – اعتماد –  |  موهاي‌شان را در آسياب سپيد نكرده‌اند بلكه پاي تخته و در كلاس درس با قامتي استوار 30 سال در ارتباط با دنياي كودكي و نوجواني عمرشان به حرفه معلمي سپري شده است، پاي سخنان معلمان بازنشسته كه مي‌نشيني حرف‌هاي ناگفته فراواني را مي‌شنوي، وقتي سخن به درددل مي‌انجامد طاقت نمي‌آوري پاي سخنان پر از درد كساني بنشيني كه عمري را براي تربيت فرزندان اين مرز و بوم گذرانده‌اند.هر كدام كوهي از تجربه هستند و از نظام آموزشي كشور كلي حرف براي گرفتن دارند. اكثر آنان حالا يا بيكارند يا به كارهاي غيرمرتبط با حرفه معلمي مي‌پردازند. تعدادي كه از دريچه مادي به زندگي مي‌نگرند مي‌گويند عمرمان در آموزش و پرورش تلف شد، فلاني ديپلم هم ندارد رفته در كار ساخت و ساز يك سال به اندازه 30 سال معلمي من درآورده است. يكي از دوست دوران مدرسه خود نام مي‌برد و مي‌گويد: شاگرد تنبل كلاس بود اما نمي‌دانم چه كرده كه حالا براي خود دم و دستگاهي دارد و نمي‌شود ثروتش را حساب كرد.اما اكثر آنان از اينكه عمرشان را در راه تعليم و تربيت سپري كرده‌اند خشنودند و مي‌گويند: دنيا كه ارزشي ندارد اگر حداقل‌هاي زندگي تامين باشد هيچ شغلي بهتر از معلمي نيست، با جديت مي‌گويند كه اگر دوباره به جواني برگرديم همين شغل را انتخاب مي‌كنيم نمي‌دانيد چقدر لذت‌بخش است نگاه شاگردي كه قدرشناسانه تو را در موفقيت خود سهيم مي‌داند حتي اگر از دستت كتك هم خورده باشد باز لبخندي مهربانانه مي‌زند و مي‌گويد كه آقا معلم اي كاش بيشتر بر من سخت مي‌گرفتي تا بيشتر مي‌خواندم و پيشرفت بيشتري به دست مي‌آوردم.750 هزار معلم بازنشسته در حالي دوران بازنشستگي خود را سپري مي‌كنند كه با مسايل و مشكلات فراواني دست و پنجه نرم مي‌كنند زيبنده جامعه نيست كه معلمانش در دوره بازنشستگي احساس حقارت كنند و نشانه خوبي براي يك كشور نيست اگر معلمش پس از 30 سال خدمت احساس كرامت و ارزشمندي نكند.جامعه معلمان به طور عام و به ويژه معلمان بازنشسته به عنوان گروه مرجع سرمايه معنوي و اجتماعي كشورند، از حال و هوا و روزگار معلمان يك جامعه مي‌توان ساير ابعاد آن جامعه را هم تصور كرد. وقتي پويايي و نشاط وبالندگي و اميدواري در اين قشر وجود داشته باشد مي‌توان حدس زد جامعه بر مدار درستي قرار دارد و بزرگ‌ترين منبع و سرمايه يعني نيروي انساني رو به تعالي و رشد و شكوفايي دارد و برعكس معلماني خسته، فرسوده و نااميد نشانه تاسف‌باري از امروز براي فرداي تاسف‌بارتر است.
در اين گزارش به تحليل ابعاد بازنشستگي معلمان پرداختيم تا مسوولان و دست‌اندركاران را از يك‌سو و جامعه معلمان به ويژه بازنشستگان را از سوي ديگر متوجه اين مهم كنيم تا چاره‌يي اساسي انديشيده شود و از سرمايه‌هاي ديروز براي امروز و فردا استفاده شايسته به عمل آيد و با توجه شايسته،‌كرامت معلمي تامين شود.

   رويكرد صحيح به بازنشستگي

در كشور ما سن بازنشستگي نسبت به اكثر كشورها پايين‌تر است. به عبارتي بازنشستگان ما جوان‌تر از بازنشستگان ساير كشورها هستند و با توجه به اينكه استخدام در آموزش و پرورش در سنين پايين‌تري صورت مي‌گيرد و معلمان، جوان‌تر از ساير كاركنان بازنشسته مي‌شوند لذا سن بازنشستگي به معناي از كارافتادگي و كهولت و پيري نيست. از طرفي نوع كار معلمان از جنس كاركنان لشكري يا كارگري نيست كه در صورت ضعف جسمي امكان كار و فعاليت وجود نداشته باشد. يك معلم بازنشسته داراي تجربه و دانش حرفه‌يي است كه در واقع يك منبع و مرجع ارزشمند و معتبر در حوزه تعليم و تربيت است و اگر اين رويكرد كه بازنشستگي پايان كار و نقش‌آفريني يك معلم است تغيير كند و پذيرفته شود كه معلمان پس از بازنشستگي مي‌توانند مشاوران موثر و محققان ارزشمندي در اين حوزه باشند بسياري از مسايل آموزش و پرورش به كمك آنان
حل و فصل مي‌شود.

  پيوند معلمان بازنشسته با معلمان شاغل

بي‌ترديد گسست تجربه از دانش به سيكل تكرار اشتباهات منجر مي‌شود. بريدن معلمان پس از بازنشستگي از نظام آموزشي در واقع دفن كردن يك عمر تجربه و به دور ريختن يك سرمايه بزرگ و ارزشمند است در صورتي كه اگر معلمان بازنشسته با مكانيزمي امكان ارتباط و تعامل با معلمان شاغل را داشته باشند و پيوندي را ميان تجربه معلمي خود و دانش جوانان برقرار كنند مي‌توانند به درستي آسيب‌هاي سيستم آموزش و پرورش را شناسايي كنند و با اتخاذ شيوه‌هاي نوين در ابعاد مختلف تحولي اساسي را رقم بزنند. متاسفانه شرايط حرفه معلمي در كشور ما آنقدر نامناسب است كه انگيزه زيادي براي ورود به اين شغل وجود ندارد و پس از ورود هم سياست‌هاي مديريتي مبني بر حفظ و ارتقاي منابع انساني آنقدر ضعيف و نادرست است كه روز به روز از انگيزه و توان معلمان كاسته مي‌شود و به همين دليل است كه هنگام خروج از اين سيستم انگيزه‌يي براي ماندن يا ارتباط با آن در بازنشستگان هم وجود ندارد.در واقع بايد گفت اين سير فرسايشي و سيكل باطل، حلقه پيوند شاغلان و بازنشستگان را بريده است و اگر بخواهيم اين چرخه معيوب را اصلاح كنيم و به آن پايان دهيم بايد از ورودي اين فرآيند آغاز كنيم و با فراهم كردن شرايط مادي و معنوي جذاب براي حرفه معلمي امكان جذب افراد مستعد و علاقه‌مندان را فراهم ساخته تا با تزريق منابع غني نيروي انساني حرفه معلمي در مسير واقعي خود قرار گيرد و نظام آموزش و پرورش در سايه آن با نشاط و پويا شود.
چه راهكاري بهتر از پيوند تجربه بازنشستگان و دانش و انرژي معلمان جوان مي‌تواند بهبودبخش نظام آموزشي ما باشد. اگر در هر مدرسه يك بازنشسته به عنوان مشاور در كنار مدير و معلمان و كاركنان مشغول فعاليت باشد تمام علاقه‌مندان حاضرند با كمترين مزايا دوران بازنشستگي خود را به عنوان يك معلم در كنار همكاران خود سپري كنند يا تشويق معلمان بازنشسته به نقد و نظر دادن پيرامون مسايل آموزش و پرورشي مي‌تواند زمينه‌ساز توليد انبوهي از نظريه‌هاي مفيد و موثر باشد.

     معلمان بازنشسته و تشكل‌هاي صنفي و مدني

در بسياري از كشورها نهادهاي صنفي و مدني بستري براي تعامل درون سيستمي در يك نظام حرفه‌يي هستند و بخشي از زمان افراد به فعاليت در اين نهادها اختصاص دارد چرا كه مدنيت بدون نهادهاي مدني معنا نمي‌يابد. كمتر كسي را در كشورهاي توسعه‌يافته مي‌توان يافت كه عضو يك يا چند تشكل نباشد و در واقع اين سازمان‌هاي مردم‌نهاد هستند كه همچون چشم و گوش جامعه پيوسته مسايل را رصد مي‌كنند و به عبارتي روح زندگي جمعي در اين نهادها جريان دارد.متاسفانه تشكل‌‌هاي صنفي و مدني معلمان به طور كلي و تشكل‌هاي ويژه بازنشستگان به طور خاص چندان گسترده و فعال نيستند به جز چند تشكل كه در فصل‌هاي معدودي به تحرك درمي‌آيند ديگر تشكل‌ها با تعداد محدود فقط استفاده ابزاري از نام تشكل براي نان خود مي‌كنند و كمتر با بدنه جامعه معلمان به ويژه بازنشستگان در ارتباط و تعامل هستند اين واقعيت تلخ و تاسف‌بار موجب شده تا معلمان نيز رغبت چنداني به همكاري با آنان نداشته باشند و اعتمادشان سلب شود.شرايط بازنشستگان براي ايجاد و توسعه تشكل‌هاي صنفي ويژه خود مناسب‌تر از شاغلان است، نخست اينكه آنها فرصت بيشتري دارند و به دليل فراغت دوران بازنشستگي مي‌توانند زمان بيشتري را به فعاليت در اين نهادها اختصاص دهند و دوم اينكه تهديدي متوجه آنها نيست يا به عبارتي چندان هزينه امنيتي و رواني بر آنها تحميل نمي‌شود و از طرفي بستري است براي احساس همبستگي و تحرك و پويايي و تا حد زيادي نيازهاي رواني و معنوي آنها با نقش‌آفريني در اين فضا تامين مي‌شود.تشكيل كميته‌هاي بازنشستگي در تشكل‌هاي صنفي يكي ديگر از راهكارهاي بهره‌مندي از تجربيات بازنشستگان است و خود بستر و بهانه‌يي است براي پرداختن به مسايل و مطالبات معلمان بازنشسته كه متاسفانه پس از آغاز دوره بازنشستگي در مظلوميت و انزوا قرار مي‌گيرند و اين راهكار مي‌تواند صداي مظلوميت آنها را به مسوولان برساند و آنها را از انزوا هم خارج سازد.

    اشتغال پس از بازنشستگي

انصاف اين است كه يك معلم پس از 30 سال خدمت با آغاز دوران بازنشستگي به استراحت و تفريح و مسافرت بپردازد و بخشي از زمان خويش را صرف ثبت و انتقال تجربيات خود كند اما متاسفانه وقتي پس از 30 سال هنوز مستاجر است و حقوق بازنشستگي او جوابگوي فقط يك قلم از هزينه‌هاي او يعني اجازه‌خانه نيست و چند فرزند حداقل دو يا سه فرزند دارد كه يا مشغول تحصيل هستند يا در آستانه اشتغال و پيدا كردن يك شغل مناسب يا اينكه بايد تشكيل خانواده دهند، چگونه مي‌تواند فارغ باشد و بدون نگراني‌هاي خانواده به استراحت و تفريح و مسافرت و ثبت و انتقال تجربه خود بپردازد؟!معلمان اگر در دوران معلمي به حرفه ديگري نپردازند و مهارتي را كسب نكنند پس از بازنشستگي هم نمي‌توانند شغل مناسبي را پيدا كنند بنابراين چون فرصت‌هاي شغلي متناسب با حرفه و مهارت آنها وجود ندارد و كسي هم به فكر برنامه‌ريزي براي آنها نيست مجبورند به كارهايي تن دهند كه با دنياي آنان و روحيات حرفه معلمي فاصله زيادي دارد. كار در بنگاه‌هاي املاكي به عنوان مشاور يا فعاليت در آژانس‌هاي مسافربري و كارهاي خدماتي و دفتري آن هم زير نظر كساني كه نگاه‌هاي تحقيرآميز دارند و به جز پول و درآمد به چيز ديگري نمي‌انديشيند آسيب شخصيتي عميقي را بر معلمان پيشكسوت وارد مي‌سازد.آموزش و پرورش و وزارت كار مي‌توانند با همكاري و تعامل  مثبت زمينه‌ساز اشتغال معلماني شوند كه پس از بازنشستگي حاضرند به فعاليت بپردازند. سازمان بازنشستگي و صندوق بازنشستگان با سرمايه اين افراد مي‌توانند زمينه‌ساز فرصت‌هاي شغلي پاره‌وقت و مناسب با شأن و مقام معلمان بازنشسته باشند. بسياري از مراكز رفاهي و فرهنگي و خدماتي وجود دارند كه با مديريت اين معلمان مي‌توانند كارايي بيشتر و بهتري داشته باشند مراكز آموزش عالي فرهنگيان و دانشگاه فرهنگيان، مراكز تحقيقي و پژوهشي، كتابخانه‌ها و فرهنگسراها بهترين و مناسب‌ترين فرصت و امكان براي اشتغال پس از بازنشستگي معلمان هستند.

   ظرفيت‌هاي بخش خصوصي و تعاون

علي‌رغم اينكه براساس سياست‌هاي كلان و مبتني بر قانون اساسي اقتصاد ما متكي بر سه بخش دولتي، تعاوني و خصوصي است. متاسفانه دوبخش خصوصي و تعاوني نتوانسته‌اند قد علم كنند و  همچنان دولت بر بيش از 85 درصد اقتصاد كشور سيطره دارد و اين محدوديت موجب شده تا زمينه‌هاي اشتغال هم در دوبخش خصوصي وتعاوني بسيار محدود ومعدود باشد؛ در غير اين صورت اين دو بخش مي‌توانستند پذيراي بازنشستگان باشند.حوزه گسترده تاليف، چاپ و نشر تجهيزات آموزشي، خدمات آموزشي و رفاهي ظرفيت بالايي دارد فقط خدمات‌رساني به خانواده بزرگ فرهنگيان نزديك به دوميليون شاغل و بازنشسته به همراه خانواده آنها كه حداقل يك جمعيت پنج ميليوني را تشكيل مي‌دهند مي‌تواند بهترين بستر براي ادامه اشتغال مفيد و موثر براي معلمان بازنشسته باشد.آموزش و پرورش مي‌تواند بسياري از بار مسووليت تداركاتي و اجرايي خود را از دوش وزارتخانه بردارد و سبك‌تر و چابك‌تر به سياستگذاري و هدايت و حمايت بپردازد. كدام نيرو متخصص‌تر و مطمئن‌تر از بازنشستگاني كه 30 سال از عمر خويش را در اين مجموعه سپري كرده‌اند مي‌توانند اين بار را بر دوش بگيرند؟

 پاداش پايان خدمت سرمايه ناچيزي كه به موقع پرداخت نمي‌شود

يكي از منابع مالي كه معلمان بازنشسته چشم به آن مي‌دوزند پاداش پايان خدمت است؛ مبلغي كه هرچند ناچيز است و در اين شرايط تورم و ركود نمي‌شود با آن كار خاصي انجام داد، اما اگر به موقع و يك جا پرداخت شود موثر و  مفيدتر خواهد بود. پاداشي كه مبلغ آن خستگي 30 سال خدمت را برطرف نمي‌سازد و نحوه پرداخت آن به‌گونه‌يي است كه به كاري نمي‌آيد. متاسفانه در چند نوبت و با فاصله‌هاي زياد
نسبت به پرداخت آن اقدام مي‌كنند. فاني، وزير آموزش و پرورش در ارديبهشت 93 گفته بود بخشي از بدهي‌ ما به معلمان مربوط مي‌شود به پاداش بازنشستگي كه از سال 91 باقي مانده است. يعني حتي پس از دو سال هنوز هم بخشي از پاداش‌ها پرداخت نشده است؟

    سازمان بازنشستگي و صندوق بازنشستگي متوليان درمانده

پاي سخن هر بازنشسته مي‌نشيني دل پري از اين دو متولي امور بازنشستگان دارد؛ معلمان نيز معترضند و مي‌گويند اميدي به اينكه آبي از طرف آنها براي‌مان گرم شود وجود ندارد. سازماني كه بايد سياستگذاري كلان را براي تامين كرامت و منزلت بازنشستگان انجام دهد به جز كارت كرامت تحقيرآميز كار خاصي انجام نمي‌دهد و چنان گرفتار بروكراسي است كه حتي با بازنشستگان مراجعه كننده به سازمان نيز محترمانه برخورد نمي‌شود. پيچ و خم‌هاي اداري و سلسله مراتب بيهوده موجب شده ديگر كسي براي حل مشكل خود اميدي به آن نبندد. صندوق كه مي‌تواند با سرمايه بزرگ خود اقدامات رفاهي و خدماتي خوبي ارايه دهد چنان درگير مناسبات غلط و سيكل باطل شده است كه در جا مي‌زند.

   تبعيض در حقوق بازنشستگان

گفته مي‌شود برخي 600 هزار تومان و عده‌يي تا سقف 9 ميليون تومان حقوق بازنشستگي مي‌گيرند. در اينكه عدالت يعني رعايت تفاوت‌ها ترديدي نيست اما پرسش اينجا است كه اين تفاوت چگونه ارزيابي مي‌شود؟ آيا ملاك‌هاي شايستگي و خدمات‌رساني بهتر و بيشتر مدنظر است؟يكي از اعتراضات معلمان بازنشسته در كنار ساير بازنشستگان اين است كه عده‌يي با دور زدن قوانين و  مقررات يا با استفاه از انحصار اطلاعاتي با روش‌هايي براي خود سوابقي مي‌سازند كه هنگام بازنشسته شدن مستمري آنها افزايش يابد. درواقع متغيرهاي اصلي يعني تحصيلات و سنوات خدمت و كيفيت خدمت تعيين‌كننده اساسي نيستند، بلكه پست و سلسله مراتب و سمت افراداست كه اين مستمري را افزايش مي‌دهد.در اينكه بايد مديران ارشد مزاياي بيشتري هم دريافت كنند ترديدي وجود ندارد چرا كه موجب انگيزه ارتقاي سازماني مي‌گردد، اما وقتي فاصله‌ها زياد شود و تفاوت‌ها ناعادلانه تعيين شود نتيجه عكس مي‌دهد؛ به عبارتي در يك عده محدود انگيزه‌هاي كاذب ايجاد مي‌كند در عوض نارضايتي را در بدنه كه كار در واقع به دست آنها صورت مي‌گيرد گسترش مي‌دهد و عمق مي‌بخشد.

   مراقبت‌ها و حمايت‌هاي دوران بازنشستگي

شايد در ابتداي دوره بازنشستگي، معلمان نياز چنداني به مراقبت و حمايت نداشته باشند اما رفته‌رفته به دلايل مختلف ازجمله بيماري و كهولت و تنهايي به شدت نيازمند حمايت هستند. خيلي دردناك است اگر معلم جامعه در تنهايي و انزوا درد بكشد و كسي به فكر او نباشد.
در سه بعد كلي توجه به نيازهاي جسمي، رواني و معنوي مي‌‌تواند همچنان آنان را پرنشاط و پويا نگه دارد برنامه‌هاي حمايتي - درماني و گسترش خدمات بيمه‌يي دفع‌كننده نگراني‌هاي جسمي و بيماري‌هاي آنان خواهد بود. رضايت نسبي از بيمه تكميلي و طلايي و كاهش هزينه‌هاي بيمارستاني گامي موثر بوده است كه قدرشناسي معلمان بازنشسته را هم به دنبال داشته است.گسترش خدمات رفاهي و تفريحي و تشويق و ترغيب معلمان بازنشسته به استفاده از اين امكانات، تامين‌كننده نيازهاي رواني آنها خواهد بود؛ مجتمع‌هاي ويژه مي‌توانند بستري باشند براي گذران اوقات معلماني كه با فرسودگي و افسردگي مي‌‌خواهند مبارزه كنند اين حق آنهاست كه تا آخر عمر شاد زندگي كنند و از زندگي لذت ببرند.شايد بيش از نيازهاي جسمي و رواني براي يك معلم بازنشسته نيازهاي فكري و معنوي مهم باشد. اگر محافل يا مجامعي وجود داشته باشد كه معلمان بازنشسته به جاي گفتار درماني امكان ثبت خاطرات و تجربيات خود را داشته باشند به اين نياز معنوي هم پاسخ داده مي‌شود.
به‌طور كلي بايد گفت بهترين راه براي تامين كرامت معلمان بازنشسته علاوه بر مراقبت‌هاي جسمي و رواني و حمايت‌هاي فكري و معنوي بسترسازي براي حضور در چرخه تعليم وتربيت است تا احساس مفيد بودن در آنها زنده بماند.

 

گفت‌وگوي كوتاه با يك معلم بازنشسته

 خودتان را معرفي مي‌فرماييد؟

عباس معارفي زنجاني، ليسانس تاريخ، معلم بازنشسته آ‌موزش و پرورش و موسس كانون صنفي معلمان و مسوول شاخه بازنشستگان كانون هستم. من متولد 1320 و بازنشسته سال 1373 هستم.

   20 سال است كه بازنشسته شديد در اين مدت چه مي‌كرديد؟

هيچ، بيكار بودم فقط يك  ترم حق‌التدريس داشتم كه به دليل اختلاف ديدگاه با مدير دبيرستان نتوانستم ادامه دهم و مدتي هم تدريس خصوصي داشتم.

   چند فرزند داريد و چه تحصيلاتي دارند و چه مي‌كنند؟

من سه دختر دارم كه يكي مهندس مكانيك و دومي ليسانس جامعه‌شناسي دارد و سومي هم ديپلم رياضي است. به جز اولي كه ازدواج كرده و شاغل است دو نفر ديگر مجرد و بيكارند.

   30 سال معلمي را در چه مناطقي خدمت كرديد؟

20 سال در شهرستان‌مان همدان، قزوين، تفرش و شهريار بودم و 10 سال هم در تهران خدمت كردم.

    معلمي را در چه سالي آغاز كرديد و چقدر حقوق مي‌گرفتيد؟

من سال 1343 با 600 تومان معلمي را شروع كردم.

     الان چقدر حقوق مي‌گيريد و آيا پاسخگوي هزينه‌هاي شما است؟

يك ميليون تومان حقوق مي‌گيرم كه هزينه دارو و درمان من و همسرم هم نمي‌شود.

     مستاجر هستيد يا خانه‌ داريد؟

خوشبختانه دو سال است كه صاحبخانه شديم اما 300 هزار تومان قسط وام مي‌دهيم.

   چگونه هزينه‌هاي زندگي را جبران مي‌كنيد؟

اگر ارثي كه به همسرم رسيد نبود و از بابت اجاره آن ما درآمدي نداشتيم بايد مي‌رفتيم گدايي مي‌كرديم.

   آيا با سازمان بازنشستگي و صندوق بازنشستگي ارتباطي داريد و آنها برنامه‌يي براي رفع  مشكلات شما  دارند؟

نه متاسفانه هيچ ارتباطي نداريم و اميدي هم به آنها وجود ندارد.

    تشكل‌هاي صنفي ويژه معلمان بازنشسته چطور؟

فقط يك تشكل به نام كانون بازنشستگان آموزش و پرورش وجود دارد كه آن هم در انحصار عده معدودي است و گاهي تور مسافرتي مي‌گذارند كه چون بايد 75 درصد هزينه‌ها را خودمان بدهيم نمي‌توانيم شركت كنيم.

     ساير تشكل‌ها‌ چي؟

تعدادي از تشكل‌ها به ويژه دو، سه تشكل فعال خوشبختانه مطالبات معلمان بازنشسته را پيگيري مي‌كنند اما كسي توجهي ندارد.

    چه انتظارات و پيشنهادهايي داريد؟

آموزش و پرورش ارتباطش را با ما قطع نكند. من حاضرم مجاني به عنوان مشاور در كنار مديران و معلمان خدمت كنم و از طريق دانشگاه فرهنگيان و دوره‌هاي ضمن خدمت، دانش و تجربه‌ام را در اختيار نسل بعدي بگذارم و انتظار دارم حقوق بازنشستگان را به نسبت تورم افزايش دهند و خوشبختانه مدتي است بيمه تكميلي و طلايي بهتر شده و هزينه مالي بيمارستان فقط 10 درصد را پرداخت مي‌كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون