گزارش «اعتماد» از رواج موسيقي خياباني در تهران
موسيقي خياباني فاخر، تكديگري نيست
روزهاي اولي كه ما اين كار را شروع كرديم به هيچكسي از دوستان و نزديكان خود نگفتيم كه در خيابان ساز ميزنيم. حس بدي داشتيم نسبت به اين كار. حتي خيابانهايي را انتخاب ميكرديم كه ترجيحا كسي از آشنايان از آنجا رد نميشد. اما بعد از گذشت مدتي رفتار مردم را با خودمان ديديم كه چقدر از كار ما استقبال ميكنند
تقريبا در 10 سال اخير موسيقي خياباني رشد بسيار زيادي در ايران داشته است. به جز تهران در شهرهاي ديگر كشور نوازندههاي مختلف تصميم گرفتهاند تا براي ارتباط بيشتر با مردم اين كار را انجام دهند. از عمدهترين دلايل اين كار كسب درآمد بيشتر براي گذران زندگي هنرمندان است
سهيل سراييان/ باران ميبارد. شيشههاي ماشين بخار كرده و تقريبا نميتوان بيرون را ديد. هر چند دقيقه دستش را به شيشه ميكشد و بخار شيشه را پاك ميكند. «روزهاي باراني كار كردن سختتر است»؛ اين جملهيي است كه همين طور ميان حرفهايش ميگويد. كمكم نزديك خيابان زعفرانيه تهران ميشويم، خيابان وليعصر در پاييز يكي از ديدنيترين خيابانهاي تهران است. نزديك فروشگاه رولكس پياده شديم. ساكسيفون طلاييرنگش را از كيف بيرون ميآورد، دستي به لباسهاي سادهاش ميكشد و مينوازد. اين يكي از خيابانهايي است كه او در كنارش ساز ميزند و از اين راه امرار معاش ميكند.
حميد، 28 ساله، نوازندهيي است با لباس خاكستري به همراه كاپشني كه طرح ارتشي دارد و يك چكمه. او از طريق موسيقي خياباني توانسته تا امروز در چند فستيوال جهاني شركت كند. درباره نحوه فعاليت خودش در خيابان به «اعتماد» گفت: «نزديك به شش سال ميشود كه در خيابانهاي مختلف تهران ساز ميزنم و گاهي اوقات هم با چندتا از دوستان خودم اين كار را به صورت گروهي انجام ميدهيم. ارتباط مستقيم با مردم لذت خاصي دارد و ما به راحتي متوجه ميشويم كه از اين كار ما خوششان ميآيد يا نميآيد. مردم حتي با ميزان پولي كه به ما ميدهند مشخص است كه چه برداشتي از موسيقي دارند. در سالهاي اخير موسيقي خياباني توانسته بيشتر جاي خودش را در خيابانها باز كند.»
چند قدمي دورتر از جايي كه او ساز ميزند، ميتوان مردم را نظاره كرد كه چگونه به او نگاه ميكنند و از كار او چه برداشتي دارند. نوعي موسيقي اروپاي شرقي را مينوازد كه براي مردم ما جالب است. بعضيها رد ميشوند و اصلا پولي نميدهند و براي آنها كلا اينكه كسي آنجا ساز ميزند اهميتي ندارد. عدهيي ديگر چند لحظهيي مكث ميكنند، بعضيهايشان پول ميدهند و بعضي ديگر وقتي از موسيقي لذت ميبرند رد ميشوند. نزديك غروب است. حالا ديگر وسايلش را جمع ميكند، پولها را به ترتيب ميچيند، قرار است با دوستانش حوالي چهارراه وليعصر ساز بزنند.
بازتاب مثبت موسيقي خياباني براي مردم
«آدمهاي مختلفي مشغول كار موسيقي خياباني هستند و مخارج خود را از اين راه تامين ميكنند. در چندسال گذشته كه فشارهاي گوناگون روي موسيقي زياد شد كار براي همه ما سخت بود، حتي در خيابانها هم نميتوانستيم به راحتي ساز بزنيم و خيلي از اوقات با برخورد تند مواجه ميشديم. اين موسيقي هيچ اعتراضي ندارد و حتي صداي آن آزاردهنده نيست، گروههاي زيادي اين كار را ميكنند و ساز ميزنند، اين اصراري كه هنرمندان خياباني به نشر كارشان داشتند توانسته امروز بازتاب خوبي در ميان مردم داشته باشد.»
از او جدا شدم. به سمت پل تجريش حركت كردم؛ جايي كه معمولا چند نوازنده يا گروه مشغول به ساز زدن هستند. صداي ويلون شرقي به گوش ميرسد. از آن دسته آهنگهايي است كه همه ما تا امروز زياد گوش داديم. اين نوازنده ويولن ميگويد بيشتر از هشت سال است كه اينجا در نزديكيهاي پل عابر ساز ميزند. او درباره كارش به ما گفت: «اول اينكه اصلا چيزي درباره اسم من ننويس اما اگر يك روز اينجا ساز نزنم حس ميكنم كه مردهام. تمام هزينههاي زندگي من از اينجا ميگذرد، تقريبا از كودكي خودم سعي كردم ساز بزنم و همين ويلون را انتخاب كردم. استاد نداشتم و خودم با گوش دادن آهنگهاي مختلف سعي كردم تمرين كنم و بعد شروع به نواختن اين قطعه كردم. يك بچه شش ساله دارم. اينجا تنها دليل زنده ماندن من است. مردم برداشتهاي مختلفي از اين كار دارند. بعضيها فكر ميكنند كساني كه كنار خيابان ساز ميزنند گدا هستند اما
اينگونه نيست، آنها در ازاي كار هنري كه ارايه ميدهند، پول ميگيرند و مزاحمتي هم براي كسي ايجاد نميكنند. هزينه زندگي در تهران خيلي زياد است و من هم چندتا مريضي دارم كه نميتوانم هركاري كنم، اينجا هم چندساعتي بيشتر نميآيم بعد هم ميروم اما هيچوقت از اين كار ناراحت نبودم.»
تقريبا در 10 سال اخير موسيقي خياباني رشد بسيار زيادي در ايران داشته است. به جز تهران در شهرهاي ديگر كشور نوازندههاي مختلف تصميم گرفتهاند تا براي ارتباط بيشتر با مردم اين كار را انجام دهند. از عمدهترين دلايل اين كار كسب درآمد بيشتر براي گذران زندگي هنرمنداني است كه به راحتي نميتوانند از وزارت ارشاد مجوز بگيرند و كنسرت برگزار كنند. بسياري از اين نوازندهها اگر مجتمعهاي فرهنگي و فرهنگسراها با آنها همكاري داشته باشند قطعا اين محيطهاي فرهنگي را كه ميتوانند كار خود را به خوبي تبليغ كنند انتخاب ميكنند و شرايط سخت ساز زدن در خيابانها را انتخاب نميكنند. لزوم برخورد مناسب مردم با اين گروه از جامعه هم اهميت فراواني دارد.
فرهنگسازي در خانواده براي ساز زدن
«جنس درد آدمها فرق ميكند.» بعضيها هم دوست دارند اينگونه كار كنند. اين حرفهاي گروه جواني است كه نزديكيهاي خيابان ونك ساز ميزنند. ميگويند همه جا با همديگر هستند و هيچ كدام تنها در خيابان ساز نميزنند. ميلاد، 29ساله درباره خودشان گفت: «روزهاي اولي كه ما اين كار را شروع كرديم به هيچكسي از دوستان و نزديكان خود نگفتيم كه در خيابان ساز ميزنيم. حس بدي داشتيم نسبت به اين كار. حتي خيابانهايي را انتخاب ميكرديم كه ترجيحا كسي از آشنايان از آنجا رد نميشد. اما بعد از گذشت مدتي وقتي رفتار مردم را با خودمان ديديم كه چقدر از كار ما استقبال ميكنند تصميم گرفتيم كمكم با كساني كه ما را ميشناسند هم در ميان بگذاريم. سعي كرديم كه موسيقي خوبي را به گوش مردم برسانيم. از اين راه خرج دانشگاهمان را هم تامين ميكنيم. نوازندههاي مختلفي در شهر هستند اما ما تلاش ميكنيم موسيقي فاخر را به گوش مردم برسانيم.»
لباسهاي سادهيي به تن كردهاند، موهاي آشفتهيي دارند و معلوم است كه سعي ميكنند زياد از خودشان تعريف نكنند. وسايل خودشان را ميچينند و آهنگهايي را كه با هم تمرين كردهاند براي مردم ميزنند. طي چند دقيقه مردم زيادي در مقابل آنها جمع ميشوند و از كار آنها خوششان ميآيد. نوعي روزمرگي در كارهاي آنها ديده ميشود. كيوان، 31 ساله نوازنده ديگر اين گروه درباره موسيقي خياباني گفت: «ميخواهيم به مردم نزديكتر باشيم. به نظرم اين اصل و فلسفه موسيقي خياباني است، شايد خيلي از اين نوازندهها و گروهها بتوانند مجوز بگيرند اما ديگر به راحتي نميتوانند در ميان مردم حاضر شوند و ساز بزنند. در شرايط فعلي از موسيقي پول زيادي نميتوان به دست آورد، بنابراين از همين گوشه خيابان ميتوانيم مخارج خودمان را دربياوريم و كار كنيم.»
خيابانهاي تهران را كه زير پا بگذاريم ممكن است ناگهان صداي سازي به گوشمان برسد. اما وقتي با سرعت از پيادهروها رد ميشويم ديگر بر اتفاقات پيرامون خود تامل نميكنيم. در همين ونك دختري را كه سنتور ميزند خيليها ديدهاند اما تا امروز كسي با او صحبت نكرده. او حاضر نشد درباره خودش با ما حرف بزند و فقط ما را به نواختن قطعهيي از خودش مهمان كرد. سرش پايين است وفقط ساز ميزند. كيف سنتورش را هر يك ساعت نگاهي مياندازد. به نظر ميرسد براي هرروز مقدار خاصي مد نظرش است كه وقتي به آن ميرسد، ميرود. هر چه به خيابانهاي مركزي و پاييني شهر تهران نزديك ميشويم جنس آهنگها و سازها تا حدودي تغيير ميكند. اينجا پيچ شميران است. هنوز جنس خانهها و مردمش تغيير نكرده و در قلب اين خيابانها خاطرات زيادي دفن شده است. در گوشهيي از خيابان دو پسر نشستهاند و صداي ساز آنها كه به آمپليفاير وصل شده به گوش ميرسد.
آدمهاي متفاوت در خيابانهاي شهر
سمت راستي كلاه شاپو مشكي به سردارد و سمت چپي عينك گردي كه آدم را ياد هدايت مياندازد. يكي گيتار و يكي سازدهني ميزند. البته به قول خودش. «هارمونيكا». ميگويند علاوه بر اينكه ساز ميزنند اين مدل لباس پوشيدنشان كمك زيادي به شناخته شدنشان ميكند. آرمين نوازنده گيتار 25 ساله درباره موسيقي خياباني گفت: «اين بهترين نوع موسيقي است، هم درآمد خوبي دارد هم كار خودمان را به مردم معرفي ميكنيم. جايي وجود ندارد كه ما آنجا كار كنيم و درآمد بيشتري داشته باشيم من خودم ليسانس صنايع دارم و چند جا فرم استخدام پر كردم اما خبري از كار نيست. موسيقي يكي از مهمترين كارهاي من است و به همين دليل ترجيح ميدهم از اين راه پول به دست بياورم.»
رضا نوازنده هارمونيكا 27 ساله گفت: «من عمران خواندم. كجا به من كه سابقه كار هم ندارم كار ميدهند؟ زماني بود كه از صبح تا شب آگهيهاي روزنامه همشهري را ميخواندم تا كاري پيدا كنم اما نشد هيچ جايي بروم. از كودكي، كار موسيقي ميكردم و روزي به اين نتيجه رسيدم به جاي اينكه همين طور در خانه يا استوديو كار كنم و آخرش هم نه نظر مردم را درباره كار متوجه شوم و نه پول به دست بياورم، بيايم و در خيابانها ساز بزنم. مردم انرژياي را به شما ميدهند كه از هيچ كجاي ديگري نميتوان اين انرژي را به دست آورد. در ضمن با اين كار ميتوانيم هزينههاي خود را تا حدودي دربياوريم.»
تهران هرروز بزرگتر ميشود و در اين روز و شبها بعضي آدمها از نظر مردم محو ميشوند و بعد از اينكه چندبار آنها را ببينيم ديگر براي همه عادي ميشوند. شب رسيده. هوا سرد است و اگر بخواهيم نوازندههاي خياباني بيشتري را ببينيم بايد نزديك سينماها و چهارراهها برويم. مرتضي هرشب در نزديكي يك سينما ساز ميزند و به خوبي از سانسهاي سينماها
با خبر است. «من ترجيح ميدهم در مقابل سينماها و فرهنگسراها ساز بزنم. مردمي كه به تازگي از ديدن يك اثر هنري بيرون آمدهاند داراي حس خوبي هستند كه ممكن است موسيقي من روي آنها تاثير بگذارد. من سبك پاپ را ميپسندم. اين سبك بين مردم هم طرفدار زيادي دارد. شما تاثير صداي نسل جوان را ميتوانستيد در صداي مرتضي پاشايي جستوجو كنيد و حمايت مردم هم از او عالي بود. از اين راه هم موسيقي خودم را معرفي ميكنم هم درآمد دارم. خيلي از اوقات هم از طريق همين ساز زدن مردم مرا به مجالس مختلفي دعوت كردهاند تا برايشان ساز بزنم. اين تاثير موسيقي خياباني روي مردم است.»
اين حرفهاي مرتضي بود. كمكم با چشمانش به من ميگويد كه بايد بروم، زيرا سانس سينما تمام شده و مردم كمكم در حال خارج شدن از سينما هستند. اين اوج ساعت كاري اوست تا براي مردم ساز بزند. هركسي كه رد ميشود درحال تعريف و نقد فيلمي است كه ديده اما ناگهان سكوت و موسيقي مرتضي را گوش ميكند. شعر و آهنگ كار خودش است. بعد از اينكه همه مردم ميروند، پولهاي كف كيف گيتارش را جمع ميكند و ميگويد: «زماني براي چند هفته به استانبول رفتم و ساز زدم آنجا خيلي براي اين كار مناسب است و درآمد خوبي هم داشتم. يكي از بزرگترين مشكلات هنرمندان خياباني نبود حمايت از سوي مسوولان است. حتي زماني در تهران با نوازندههاي خياباني برخوردهاي زيادي ميشد.»
مسوولان از ما حمايت كنند
با حميد نوازنده ساكسيفون قرار گذاشتم تا وقتي اجراي شبانهاش تمام شد پيش من بيايد. حالا اينجاست. كنار سينماي معروف شهر كه ديگر تعطيل شده. مرتضي و حميد دو نوازندهاي هستند كه پيشنهاد من را پذيرفتند تا در مقابل يكديگر قرار بگيرند و زماني كه هركدام سازهاي خودشان را ميزنند و به صورت بداهه اجرا ميكنند من ببينم برخورد مردم چگونه است. به تجريش برميگرديم. تا ديروقت هنوز در اين خيابان مردم در رفت و آمد هستند. مردمي كه رد ميشدند اين دو نفر كاملا برايشان تازگي داشت. به خوبي ميدانستند چه كساني در اين خيابانها ساز ميزنند و اين دو نفر جديد هستند. ساكسيفون طلاييرنگ حميد هر نگاهي را به خودش جذب ميكرد و به همين خاطر هر كس چند لحظهيي ميايستاد و به موسيقي آنها گوش ميداد. شايد خيلي از اين نوازندهها دوست دارند روي صحنههاي مختلف ساز بزنند و از اين راه درآمدهاي خوبي داشته باشند. مشكلات اقتصادي و پيدا كردن شغل از بزرگترين مشكلات آنهاست و در كنار اين عشق به موسيقي هم در سر دارند اما به قول حميد: «فكر كنم اين كار واسه ما نون و آب نميشه.»
هنوز باران ميبارد. سوار ماشين ميشويم. بيشترين حرفي كه دوست داشتند به گوش مسوولان برسد، حمايت از موسيقي خياباني است كه در تمام دنيا مورد حمايت مسوولانشان قرار ميگيرد. در بعضي از كشورها موسيقي خياباني بخشي از صنعت توريسم آنها به حساب ميآيد كه بهشدت براي گردشگران جالب است.
چرا موسيقي خياباني در دنيا معروف است؟
اعتماد| تاريخ فعاليت نوازندگان و خوانندگان خياباني در دنيا به سال ۱۸۵۰ و انگلستان باز ميگردد. اين گروهها در خارج از كشور با نامهاي هنري خاصي فعاليت ميكنند. يكي از معروفترينها جيپسي كينگ است؛ هنرمند اسپانيايي تباري كه به علت سبك خاص و مردمپسند خود در كنسرتي كه سال ۱۹۹۱ در سنترال پارك شهر نيويورك برگزار كرد، توانست ۳۰ هزار تماشاچي را به محل اجرايش بكشاند. فستيوالهاي موسيقي خياباني هم در اروپا تبديل به يكي از فستيوالهاي جدي شده است و سالانه هنرمندان زيادي را دور هم جمع ميكند. اما شايد در ايران بياهميتترين ژانر موسيقايي، همان نوع خيابانياش باشد؛ هنرمنداني كه آنها را
آن طور كه بايد نميشنويم. اين موسيقي روز به روز در كشورمان بيشتر جان ميگيرد، حالا بايد اميدوار به حمايت مسوولان از اين نوع موسيقي باشيم. ايران در شرايط تازهيي قرار گرفته كه ميتواند از طريق موسيقي خياباني شاهد حضور گردشگران زيادي در كشور باشد.
در تعريف هنر خياباني آمده است: «هنر خياباني به نوعي از آثار هنري اطلاق ميشود كه در مقابل آثار هنري رسمي موزهها، كليساها و گالريها سربرآورده است. اين آثار هنري، گاهي به اشتباه با هنر گرافيتي يكي درنظر گرفته ميشوند، اما بايد دانست كه گرافيتي زيرمجموعهيي از هنر خياباني است. گرافيتي شامل ديوارنوشتهها، انواع طراحيهايي كه روي ديوارها صورت ميگيرد يا حتي كندن لايههاي گچي ديوار براي طراحي شكل مورد نظر است. اين در حالي است كه هنر خياباني عامتر از گرافيتي است. چسباندن پوسترهاي مختلف، استفاده از استنسيل به عنوان الگوي طراحي يا زدن برچسبهاي مختلف روي ديوار را نميتوان در حوزه گرافيتي قرار داد. تئاتر، نوازندگي، ديوار نوشتهها و... همه اين هنرها جزيي از طيف گسترده هنر خياباني محسوب ميشوند. »اما در اين ميان دو بخش در كشورهاي اروپايي و امريكايي شكل پررنگتري به خود گرفته است. در وهله اول موسيقي خياباني كه هيچ گونه منع قانوني در صورت عدم مزاحمت براي افراد حقيقي و حقوقي ندارد و در وهله دوم گرافيتي قرار دارد كه در اكثر كشورهاي دنيا نوعي نابهنجاري و جرم تلقي ميشود و پيگرد قانوني دارد. موسيقياي كه زادگاه آن در خيابانها و پاركهاست و افراد مختلفي را جذب خود ميكند.
اگر براي نخستينبار پاي در يك كشور اروپايي و امريكايي بگذاريد حضور نوازندگان و گروههاي موسيقي خياباني بسيار جلبتوجه ميكند و حتي ساعتي از وقت شما را به خود اختصاص ميدهد. مورد قابل توجه در اين ميان كثرت اين گروه و افراد در سطح پاركها و مراكز دانشگاهي است. البته براي اكثر افراد جوامع غربي اين امر به صورت يك روزمرگي در دنياي صنعتي درآمده است. اما با اين حال افراد زيادي را به خود جلب ميكند. البته نميتوان نقش موثر دولتها را در اين امر ناديده گرفت. به طور مثال چندي قبل در كشور آلمان و در شهر برلين طي يك جشنواره كه هر سال برگزار ميشود، اعلام شد كه ۷۵ درصد گروههاي شركتكننده در اين جشنواره از نوازندگان و گروههاي دانشجويي خياباني هستند. و براي بار اول است كه در اين جشنواره شركت ميكنند. متاسفانه در ايران اين موضوع مورد توجه قرار نميگيرد و استعدادهاي بسياري در نطفه از بين ميروند. از سوي ديگر ميتوان به جشنواره تابستاني موزه ويكتوريا آلبرت لندن اشاره كرد كه به مدت يك هفته از تمام هنرمندان اعم از خياباني و آكادميك دعوت ميكند بدون پرداخت هزينهيي در فضاي باز اين موزه آثار خود را به نمايش عموم بگذارند. بايد به اين امر توجه داشت كه موزه ويكتوريا آلبرت به نقاشان و طراحان تازه كار اين اجازه را ميدهد كه در محيط داخلي موزه از تابلوها و مجسمههاي اساتيد بزرگ به عنوان نمونه استفاده كنند و در همان مكان از نقاشي اصلي كپيبرداري كنند. در شهر لندن در سال گذشته 9 فستيوال موسيقي برگزار شد كه از اين ميان بيش از پنج فستيوال تنها مختص گروههاي موسيقي خياباني بود. برنامههاي اين فستيوالها از طرف مراكز هنري وابسته به دولت با چنان دقتي برنامهريزي شده بود كه سه ماه قبل از شروع فستيوال پوسترهاي آن در سطح شهر به دست افراد علاقهمند داده شد. البته بايد توجه داشت كه يكي از اصول نوازندگي خياباني رها شدن از چارچوبهاي هنري غالب جامعه است و بيشتر افرادي كه در خيابانها به نوازندگي مشغول هستند خواهان تغيير نگرش و شنوايي مخاطبان عام يك جامعهاند. از سويي بايد توجه داشت كه اين موضوع را با تكديگري به وسيله موسيقي يكي ندانست. زيرا در موسيقي خياباني فرد يا باندهاي مختلف بيشتر به ارايه كار خود و تاثير آن بسنده ميكنند تا به دست آوردن و تامين مالي، اما در تكديگري به وسيله موسيقي فرد متكدي به هر وسيلهيي براي امرار معاش خويش دست ميزند.