موسيقي خياباني، براي ايجاد شادي مردم لازم است
پيروز رستمزاد/* احتمالا همه ما تاكنون با بسياري از نوازندگان خياباني روبهرو شدهايم؛ افرادي كه با در دست داشتن يك ساز و ميكروفن، در خيابانها پرسه ميزنند و آواز ميخوانند، كه چه خوشصدا و چه بدصدا گوشهاي از سرو صداي اطراف ما را به خود اختصاص دادهاند. من به عنوان يك شهروند حتي در اين سن و سال، وقتي از كوچه و خيابان رد ميشوم و صداي موسيقي به گوشم ميخورد نوعي نشاط همراه با يك حس خوب درونم ايجاد ميشود. گاهي ممكن است كسي از يك موسيقي خوشش بيايد و فرد ديگري خوشش نيايد و اين به زمينههاي فرهنگي و فكري افراد بستگي دارد و اينكه بياييم و موسيقي خياباني را به برون مرزها و نفوذ بيگانگان نسبت دهيم و تفاسير عجيب و غريب از آن دربياوريم، بسيار تعجبآور است.
در كل جهان، هنري راه افتاده به نام هنر خياباني؛ هنرمندان سراسر دنيا سعي كردهاند هنر و خلاقيتهايشان را از چارچوب ديوارهاي نگارخانهها، تماشاخانهها و تالارها و جاهايي كه موسيقي اجرا ميشود خارج كرده و به فضاي عمومي آورده تا تماشاگر بيشتري داشته باشند و با توده مردم در ارتباط باشند: نقاشيهايي كه در اروپا روي ديوارها كشيده ميشود يا در حوزه هنرهاي تجسمي، آثاري كه در ديد مردم، با شن و ماسه درست ميشود يا مجسمهسازيهايي كه با يخ شكل ميگيرد و مهمترين آنها ديواره نگاريهايي كه در اروپا و امريكا شكل گرفته در ايران هم به تازگي در حال شكلگيري است. ما در جامعهاي زندگي ميكنيم كه بيكاري زياد است، يعني بخش قابل توجهي از جامعه به خصوص بخش جوان ما بيكار و جوياي كار است و فرصتهاي اشتغال آنقدر در جامعه ما محدود شده كه نميتواند نياز افراد را پاسخ دهد. در اين شرايط يكي از اتفاقاتي كه با توجه به تربيت خانوادگي و شرايط روحي و رواني فرد رخ ميدهد، اين است كه فرد به طور آشكار دست نيازي به سوي آدمها دراز ميكند و به معناي ديگر گدايي ميكند اما گاه
اين گونه نيست؛ فرد ترجيح ميدهد خودش كاري انجام دهد و از قبل آن كار درآمدي درآورد كه زندگي يوميهاش را بگذراند.
به طور كلي اين نوع هنرنمايي به عنوان يك سبك در موسيقي جهاني محسوب ميشود و كشورهاي مختلف همه ساله جشنوارههايي را براي برگزيدن بهترين موسيقي خياباني برگزار ميكنند. نمايش اين نوع موسيقي رايگان است و به دليل نزديك بودن فاصله با بيننده، خاطرهانگيز بودن و گهگاه بيان حرفهاي خفته اجتماع، تاثيرگذاري خاص خود را دارد. تاريخچه اين هنر به حدود سال 1850 ميلادي برميگردد و آغازگر اين سبك، انگليسيها بودهاند. در واقع اين نوع موسيقي نوعي از فرهنگ آنها محسوب ميشده است و افراد زيادي از اين طريق امرار معاش ميكردهاند. در اصطلاح به افرادي كه در خيابان موسيقي مينوازند Busker گفته ميشود. اين افراد لزوما از طبقه كمدرآمد جامعه نيستند بلكه اين سبك به دليل سختي زياد، افراد خاصي را ميطلبد كه عميقا اين نوع موسيقي را درك كرده باشند.
پديده موسيقي خياباني در ايران نوظهور است و بايد با آن برخورد علمي، عقلاني و از همه مهمتر جامعهشناسانه و روانشناسانه كرد: نبايد عجولانه تصميم بگيريم و اين افراد را از جامعه طرد كنيم؛ بايد جذب حداكثري صورت بگيرد تا با ديدن اين افراد كه گوشه خيابان موسيقي مينوازند به اين باور برسيم كه اينها بخشي از جامعه هستند آن هم در كشوري كه هم ايراني و هم اسلامي است. حال ما ميتوانيم با اين افراد دو برخورد داشته باشيم؛ يا اين افراد را طرد كنيم كه سرانجام باعث ميشود به هر نحو كه شده از ايران خارج شوند يا گروه زيرزميني تشكيل دهند و از ايران بروند يا ميتوانيم اين افراد را جذب كنيم.
امروز اگر با اين افراد برخورد درستي صورت نگيرد ميتواند آفت بسيار بدي براي سالهاي بعد شود، هر چند اين پديده مورد تاييد يا رد شخص من باشد. متاسفانه ما پديدههايي را كه خانمانسوز است و دارد جامعه ما را ريشهكن ميكند، نميبينيم مثل سريالهايي را كه از ماهوارهها پخش ميشود و رسيدگي به آنها خيلي واجبتر است.
ما نميتوانيم بگوييم اين افراد از بيرون از كشور، خطدهي ميشوند يا همه گدا هستند؛ بايد به اين مساله عميقتر نگاه كنيم و بدانيم در جامعهاي كه شرايط اقتصادياش بسامان نيست، معيشت مردم مشكل دارد، نرخ بيكاري بالاست و دهها مشكل ديگر دارد، رخ دادن چنين اتفاقاتي طبيعي است ضمن اينكه يك يا چند نفري كه يك موزيك را كوك ميكنند ممكن است اين موزيك سنتي و ايراني هم باشد و به دل همين افراد منتقد هم بنشيند و آنها را تحت تاثير قرار دهد. پس تاثير موسيقي بر افراد مختلف متفاوت است و اينكه ما به صورت يك قاعده كلي به اين امر نگاه كنيم بيانصافي است و از سوي ديگر اگر بگوييم روي همه تاثير مثبت ميگذارد اين هم يك اظهارنظر غير كارشناسانه است.
كل جامعه نشاط و شادابي و تفريح ميخواهد، البته منظور من تفريحات سالم است نه تفريحات آسيب زننده و مضر. چه از نظر منابع و امكاناتي كه در جامعه وجود دارد و چه از نظر هزينههاي مالي، اين شكل از موسيقي ميتواند فرصتي براي تفريح و نشاط باشد؛ كسي كه براي شنيدن اين موسيقي پول پرداخت ميكند، احساس ميكند يكي از نيازهاي روحياش برآورده شده؛ همان طور كه جسم ما نيازهايي دارد روح هم بايد نيازهايش برآورده شود. خلأ برخي چيزها در جامعه و خواهان داشتن برخي چيزهاي ديگر، همه عواملي هستند كه انسان را به سمت اين گروهها جذب ميكند كه هم سبب ميشود لذت روحي نصيب شنوندهها شود و هم نوازندگان از اين راه درآمدي كسب كنند.
به جرات ميتوانم بگويم كه هيچ هنرمندي در كشور ما درآمد ميليوني ندارد حداقل در تئاتر و هنرهاي تجسمي و موسيقي. اگر اين هنرمند درآمد اينچنيني داشته باشد مطمئن باشيد كه لحظهاي در كنار خيابان نميماند؛ حتما به يك سالن ميرود، حتما به خارج از كشور ميرود و هزاران اتفاق ديگر براي او ميافتد. اتفاقا اينها قشر رويي موسيقي ايران هستند. هر چقدر با اينها برخوردي نسنجيده شود اينها در زيرزمينها و فضاهايي قرار ميگيرند كه غيرقابل كنترل هستند. مطمئن باشيد برخي از اين افراد تحصيلكرده هستند، برخي داراي شأن و جايگاه هستند اما درماندهاند. وقتي تخصص شما نواختن ساز است، چه كار ديگري از دستتان برميآيد كه در اين جامعه انجام بدهيد؟
جامعه ما متاسفانه خيلي خشن و بداخلاق شده. آدمها حوصله ندارند و نميتوانند همديگر را تحمل كنند. شما اگر سر يك چهار راه بايستيد و به چهرههايي كه پشت فرمان هستند توجه كنيد مثل اين است كه همه با خودشان هم قهرند. در چنين شرايط روحي و رواني اگر افرادي كه در زمينه كاري خود متخصص هستند دست به كارهايي بزنند كه در تغيير روحيههاي خشن موثر باشد، ميتواند آدمهاي عبوس را بانشاط كرده و فضاي نه چندان مطلوب را برايشان تا حدي مطلوب كند.
بيانصافي است كه ما بدون تحقيق و بررسي اظهارنظرهايي كنيم و چند جواني كه مردم را به نحوي با نشاط ميكنند يا زندگيشان از روي ناچاري از اين راه ميچرخد، متصل كنيم به چيزهاي عجيب و غريب يا بگوييم كه اينها امنيت شهر را به خطر مياندازند. اگر قرار است چنين برخوردي با گروههاي موسيقي داشته باشيم چرا در دانشگاههاي ما رشته آن وجود دارد؟ خب تعطيل كنيم و اگر لازمه دنياي امروز است بايد شرايط آن فراهم و مجوزش هم داده و محدوديتهايش هم رفع شود. بزرگان ما بايد در اين زمينه تعمق بيشتري داشته باشند چراكه ما به حد كافي گرفتاري و مشكل در جامعه داريم؛ نياييم به مشكلات خود مشكلي ديگر اضافه كنيم. ما بايد بدانيم چطور شادي و چطور عزاداري كنيم با اين حساب همهچيز ما مشكل دارد؛ ما اصلا ياد نگرفتهايم چطور شادي كنيم.
در اين زمينه بايد تحقيق پيمايشي و نظرسنجي انجام بگيرد؛ از مردم پرسيده شود كه موسيقي خياباني نشاط ايجاد ميكند يا مشكل و غم؟ و اگر نتيجه معلوم شد كه مزاحمت است- كه بسيار دور از واقعيت است- بستر اشتغال ايجاد شود و سپس نهاد ذيربط به كارهاي ممنوع و غيرقانوني ورود كند.
*استاد دانشگاه موسيقي اتريش