كاسه و قدح فساد
حالا كه يقه فساد را گرفتهايد، سر جدتان تا آخر برويد و رهايش نكنيد؛ بيخش را درآوريد و سرش را به سنگ عدالت بكوبيد تا حساب كار دست بقيه بيايد و عبرت سايرين شود. شل بگيريد فردا شري نوتر و مقاومتر و عظيمتر از جايي و جاهايي كه فكرش را نميكنيد سر بلند ميكند و دولت و ملت را توامان بيحيثيت ميكند. ويروس فساد مقاوم شده و ديگر به آنتيبيوتيكهاي متداول جواب نميدهد. حالا كه دزد حاضر و بز حاضر شده است خداپسندانه و خيرخواهانه و بيملاحظه اين و آن تا تهش برويد و بيتالمال را حتي اگر كابين زنانشان شده باشد بگيريد و به خزانه برگردانيد. براي اين كار هر هزينهاي بپردازيد، ميارزد. اين پول نيست كه برميگردد بلكه اين اعتبار كشور و اعتماد مردم است كه برميگردد و اين آب به ظلم رفته است كه به جوي عدالت برميگردد كه فرمود «العدل، اساس الاحكام». فساد و ظلم قوم و خويشند و كارشان را مشتركا پيش ميبرند. لذا جلوي هر كدام را كه بگيريد جلوي ديگري را هم گرفتهايد و مقدمات هركدام را كه فراهم كنيد راه آن يكي را هم باز كردهايد. كار بد مصلحت آن است كه مطلق نكنيم و عقل حكم ميكند درخت ظلم را تا قبل از تناور شدن و سايهگستر شدنش بايد خشكاند. حكايت سعدي لابد يادتان هست كه از قول انوشيروان عادل گفت: «بنياد ظلم در جهان اندكي بوده است، هركه آمد بر او مزيدي كرده تا بدين غايت رسيده»؟ رقم و اندازه مهماند اما آدميزاد از اولش كه شتر دزد به دنيا نميآيد. اگر به پنج بيضه، يعني تخم مرغ، وزير و وكيل و معاون و مشاور ستم روا دارند، زنند لشكريانش هزار مرغ بر سيخ. انشا نمينويسم و مضرات فساد را فهرست نميكنم بلكه دارم عرض ميكنم كه اگر فكري براي بعضي مناسبات پولي وكلا با موكلينشان نكنيد آن وقت اوضاع همين ميشود كه يكي جنگل را بالا ميكشد و يكي پول نفت را توي جيبش ميگذارد و يكي باغ و باغات كشور را شهرك ميسازد و تقسيم ميكند و يكي با واردات بيرويه از چين و ماچين پدر صاحب بچه توليدكننده و كارخانهدار داخلي را درميآورد و قسعليهذا. اصلا اين چه سيستم معيوبي است كه به هر مفسد اقتصادي نام چند نماينده نيز ضميمه است؟ بهتان نميزنم و ساحت مقدس نمايندگان را مخدوش نميكنم. اما بالاخره اصلا چرا يك پولدار بايد به برخي نمايندگان مجلس پول بدهد و چرا يك نماينده بايد از يك پولدار پول بگيرد؟ اين مناسبت مالي كجاي قانون تعريف شده و چه معني ميتواند داشته باشد؟ هر شهر و استاني رديف بودجه دارد و خرج و مخارج كشور نيز ضابطه و قاعده دارد و هيچ دليل موجه و معقولي وجود ندارد كه وكيلالرعايا از سرمايهداران- اعم از صالح و فاسدشان- پول بگيرد. مگر ميشود مناسبات مالي به ميان بيايد و فساد ميانجيگري نكند؟ سوءظن گناه است و نبايد به كسي تهمت زد؛ سلمنا. اما ايستادن بر موضع تهمت هم معقول و منطقي نيست. چرا نماينده مجلس بايد در موضعي قرار بگيرد كه مجبور به تبرئه خود شود؟ يك زماني هست بحث خمس و زكات مطرح است و يكي ميخواهد مالش را حلال كند كه خيلي هم خوب و پسنديده است و صاحب مال بيمحذور و با ميل و رغبت پولش را در راه خدا خرج ميكند و شائبهاي هم به وجود نميآيد و هيچ مخفيكاري و پنهانكاري هم در بين نيست، به مجلس و دولت و نمايندگان هم ربط پيدا نميكند.
در شرايطي كه گربه براي رضاي خدا موش نميگيرد يك سرمايهدار، چه صالحش و چه مفسدش، چرا بايد فيسبيلالله پول بدهد و مطالبهاي هم نداشته باشد؟ شك نكنيد كه «كاسه جايي رود كه بازآيد قدح». حتما يك جاي كارشان گير است و گرهي در امورشان دارند كه به همراهي نماينده نياز دارند. همين الان اگر قوه قضاييه مو از ماست بقيه السيف رحيمي بكشد آنوقت معلوم ميشود كه واقعا چند درصد از نمايندگان و مديران منافع ملي را بر منافع سرمايهداران ترجيح دادهاند و بالعكس. همه را نبايد به يك چوب راند. خدا اموات توكلي و نادران و مطهري و ديگر نمايندگان باغيرت را بيامرزد كه ايستادند و مبارزه با فساد را به رويه بدل كردند. خوب است تا تتمه اين فساد نيز جمع شود انشاءالله تعالي.