متهم بعد از 30 سال دستگير شد
قتل با انگيزه سرقت 350 هزارتوماني
اعتماد| مردي كه با انگيزه سرقت در سن 16 سالگي پيرزني را به قتل رسانده بود بعد از گذشت30 سال و در سن 46 سالگي شناسايي و دستگير شد. در شهريورماه سال 1366 پيرزني حدودا 70ساله در محل سكونتش به قتل رسيد و پرونده آن همچنان در اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ درحال رسيدگي بود. در بررسي اظهارات خانواده مقتول مشخص شد پيرزن در زمان حيات خود با خانواده پسرش زندگي ميكرد و در زمان وقوع جنايت در حالي كه نوه 4 سالهاش خواب بود توسط قاتل يا قاتلان به قتل رسيد. پسر اين پيرزن پس از مرگ مادرش محل زندگياش را تغيير داد و به منطقه اكبرآباد رفت. او در توضيح اين قتل به كارآگاهان گفت: « سال 66 به همراه مادر و خانوادهام در شهرك احمديه واقع در خيابان احمد خميني زندگي ميكرديم. شهريور آن سال همراه همسرم براي شركت در مراسم ترحيم يكي از بستگان به شهرستان خدابنده رفتيم و در اين مسافرت يكروزه دختر 4 سالهام را پيش مادرم گذاشتم اما بعد از بازگشت از مسافرت با جسد خونآلود مادرم كه با ضربات متعدد چاقو به قتل رسيده بود، روبهرو شدم. از آن زمان تا به حال اين پرونده همچنان در حال رسيدگي است اما از هيچ كسي شكايتي ندارم چرا كه با هيچ كسي مشكل و اختلاف ندارم.» در ادامه رسيدگي به پرونده معلوم شد خواهر جمشيد متولد 1350 در سال 66 در همسايگي مقتول زندگي ميكرده و پس از گذشت چند ماه از زمان وقوع قتل به همراه خانواده خانهاش را جابهجا كرده است. بعد از شناسايي محل سكونت خواهر جمشيد، تحقيقات از او و خانوادهاش براي شناسايي محل سكونت جمشيد در دستور كار كارآگاهان قرار گرفت اما آنها گفتند كه هيچ اطلاعي از برادرشان ندارند. در شرايطي كه ظاهرا هيچ اطلاعاتي از جمشيد و خانوادهاش وجود نداشت كارآگاهان موفق به شناسايي مخفيگاه جمشيد در قلعه حاج موسي شده و اين محل را تحت كنترل و مراقبت نامحسوس پليسي قرار دادند. سرانجام در ساعت هشت صبح روز شنبه سوم تيرماه امسال جمشيد درحال خروج از خانهاش دستگير و به پايگاه نهم پليس آگاهي منتقل شد. او در همان تحقيقات اوليه صراحتا به قتل پيرزن اعتراف كرد. او در اعترافهايش گفت: «سي سال پيش وقتي 16 سال داشتم به دليل اختلاف مالي، پدرم من را از خانه بيرون كرد و من به ناچار يك ماه به خانه خواهرم نقل مكان كردم. يك روز خواهرم پيش من آمد و گفت كه چند روز پيش يك موتوري را ديده كه مبلغ 350 هزار تومان پول براي پيرزني كه در همسايگي آنها زندگي ميكند، برده است. من با شنيدن اين خبر وسوسه سرقت پولها به جانم افتاد تا اينكه يك روز براي سرقت وارد خانه پيرزن شدم. پيرزن در حياط خانه در حال خرد كردن سبزي بود كه من را ديد و پرسيد كه آنجا چهكار ميكنم. بعد من را به عقب هل داد. زمين افتادم و دستم به چاقويي خورد كه پيرزن با آن سبزي خرد ميكرد، آن را برداشتم و به او حمله كردم. چند ضربهاي به او زدم و جسد پيرزن را به داخل خانه كشيدم؛ شروع به وارسي وسايل داخل خانه كردم اما هيچ پولي پيدا نكردم و دوباره به خانه خواهرم برگشتم. لباسهايم را عوض كرده و با دوچرخه فرار كردم.» سرهنگ كارآگاه حسين زارع، رييس پايگاه نهم پليس آگاهي تهران بزرگ، درباره اين خبر گفت: «باتوجه به اعتراف صريح متهم به ارتكاب جنايت، قرار بازداشت موقت از سوي مقام قضايي صادر و متهم براي ادامه تحقيقات در اختيار پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت.»