• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3858 -
  • ۱۳۹۶ چهارشنبه ۲۸ تير

خاموشي! هنگام حادثه؛ اين‌بار حادثه آتنا!

اردشير منصوري

از زمان دريافت خبر حادثه فاجعه‌بار دخترمان «آتنا اصلاني» مدام اين شعر شاملو در ذهنم تكرار مي‌شود:  بر زمينه سُربي صبح/ سوار/ خاموش ايستاده است... / «خدايا خدايا!/ سواران نبايد ايستاده باشند/ هنگامي كه/ حادثه اخطار مي‌شود... / كنارِ پرچينِ سوخته/ دختر/ خاموش ايستاده است/ و دامنِ نازكش در باد/ تكان مي‌خورد/ خدايا خدايا...» [گزيده‌‌اي از يك شعر از ابراهيم‌درآتش]
در اسطوره‌هاي يونان، آتنا، نام الهه‌اي است؛ ايزدبانوي خرد و شجاعت، پاك و باكره، دوستدار پدر. اگر چه پدرش زئوس، ابتدا از چيرگي او بيم داشت، اما پس از باليدنش و مشاهده متانتش، شد محبوب‌ترين فرزند پدر و حتي موجب رشك ديگر فرزندان زئوس!
دوباره دختركي معصوم قرباني شد. بسيار دشوار است خود را به جاي او قرار دهيم، لحظه‌اي كه در معرض آن رفتار شنيع بود. درهم شكننده است تصور قرار داشتن در جاي خانواده آتنا. اما حادثه ابعاد وسيع‌تري دارد.  متاسفانه در جامعه سياست‌زده ما، موضوع آتنا دوباره تبديل شده است به بهانه‌اي براي تيزتر شدن صف‌بندي‌هاي سياسي! كاش بتوان گفت: دوستان لحظه‌اي درنگ! محض رضاي خداوند بياييد در برابر حادثه، همدلانه‌تر برخورد كنيم و نخستين واكنش‌مان انداختن تقصير به گردن جناح مقابل نباشد.  در اين حادثه واكنش دوستان اصلاح‌طلب ما اين بوده است: اگر 2030 اجرا مي‌شد اين حادثه پيش نمي‌آمد! و واكنش جناح مقابل اينكه: اگر در جامعه حجاب و عفاف و مرزهاي محرم و نامحرمي رعايت مي‌شد و في‌المثل در مراودات آتنا و پدر مظلومش، با آن رنگ‌رز [نگون‌بخت]، اگر حريم‌هاي شرعي رعايت مي‌شد آن حادثه پيش نمي‌آمد! و كاربران هر يك از دو جناح در تعارض با مواضع جناح مقابل، حتي به تمسخر تحليل و پيشنهاد طرف مقابل پرداختند. اما در عين شگفتي بايد عرض كنم مي‌توان از موضع همدلانه‌تري اين دو موضع‌گيري را واجد وجوه مشترك يافت. در گفتمان جناح سنت‌گرا نيز لزوم آموزش عفت به مثابه امر بازدارنده مفروض است و در گفتمان جناح مدرن‌تر آموزه‌هايي با ادبيات ديگر كه آن هم جنبه بازدارنده دارد! بسيار خوب، چه اشكالي دارد دست كم در گام نخست، بر مشتركات تكيه كنيم و در گام‌هاي بعدي اگر لازم بود به ارزيابي نقاط اختلافي بپردازيم! فارغ از واكنش كاربران دنياي مجازي، پوشش رسانه رسمي (تلويزيون) هم به اندازه كافي سنجيده نبود. مخبران در كنار پوشش خبري موضع‌گيري نيروهاي انتظامي و مسوول قضايي منطقه، تنها با برجسته كردن عزم به مجازات آنكس كه جاني و قاتل و متجاوز خوانده شده، تلاشي از خود نشان دادند ظاهرا معطوف به فرونشاندن خشم مردم. مردم شريفي كه در تنفر از فرد و مكان فاجعه، واكنش‌شان آتش زدن مغازه قاتل بود! چرا نمي‌پرسيم كه اسماعيل در كدام محيط تربيتي و اجتماعي باليد كه چنين جنايتي از او سر زد؟ گفته شده كه اسماعيل 5 سابقه كودك‌ربايي و اعمال منافي عفت داشته است! به‌راستي نظام اجتماعي ما با اسماعيل، پس از كشف جرايم پيشين چه رفتار اصلاحي داشته است؟ اگر پس از خلاف‌هاي پيشين و قبل از فاجعه آتنا، نظام اجتماعي ما جز برخورد قضايي، رفتاري اصلاحي مبتني بر مشاوره‌هاي روان‌شناختي و جامعه‌شناختي از خود نشان مي‌داد، اينك سرنوشت آتنا و اسماعيل به‌گونه‌اي ديگر نبود؟
اسماعيل در اعترافات رسمي گفته است كه طمع در طلاهاي آتنا بسته بوده و هنگامي كه خواسته طلاهاي دختر را بگيرد او سروصدا راه انداخته و اسماعيل براي خواباندن صداي او دست بر دهان دخترك گذاشته و ناگهان پيكر او را بي‌جان يافته است. فعلا از صحت و سقم اين ادعا بي‌خبريم! اما آرزوي قلبي‌ام هم اين است كه در بازجويي‌هاي بيشتر، تجاوز پيش از قتل اثبات نشود. اگر چه، اگر آن رفتار شوم رخ داده باشد، وظيفه دستگاه قضا كشف آن است. اما آيا همه اهتمام جامعه بايد در كشف جرم و مجازات مجرم خلاصه شود؟ آيا بايد «تشفي خاطر خانواده مقتول» را با «اشد» مجازت گره زد و اينجا را پايان ماجرا اعلام كرد؟
توصيه طلايي حكيمان و خردمندان اين بوده است كه بايد تنفر را نثارِ «گناه» كرد و نه فرد «گناهكار»! به گمانم ماجراي آتناي معصوم چهار قرباني دارد: 1-خودِ آتناي مظلوم و 2- اسماعيل كه هم قاتل است و هم به نوعي مقتول 3- خانواده آتنا كه جراحت دل‌شان به‌راحتي التيام نمي‌يابد و نياز واقعي آنها نه تعميق ريشه‌هاي خشم و انتقام، بلكه شيوه‌هاي علمي و ديني مواجهه صحيح با مصايب و التيام و بازگشت به زندگي است 4- خانواده اسماعيل كه گويي جز سرافكندگي مزمن را نصيب نمي‌برند، در حالي كه آنها هم انسان‌اند و حق زيستن شرافتمندانه دارند.
از خود مي‌پرسم كجايند جامعه‌شناسانِ مسائل اجتماعي و روانكاوان و روانشناسان اجتماعي كه به تحليل علمي حادثه بپردازند و چرا در رسانه‌هاي عمومي، جاي حضور فوري و تحليلِ اين متخصصان خالي است و تنها ظهور و بروز دستگاه‌هاي انتظامي و قضايي بازتاب مي‌يابد؟ كاش ابعاد ماجرا تنها به «جنايت و تجاوز» فروكاسته نشود و رفتار اسماعيل، به مثابه بروزات نوعي «بيماري» مورد تحقيق قرار گيرد و با تحليل صحيح و علمي، از تكرار موارد مشابه پيشگيري به عمل آيد. شايد با اتخاذ اين رويه، روان ايزدبانوي معصوم ما «آتنا اصلاني» نيز بيشتر قرين آرامش باشد؛ نه فقط با دميدن در آتش انتقام! كاش سواران خاموش نايستند هنگامي كه حادثه اخطار مي‌شود. در اينجا مديران امور عمومي و جامعه‌شناسان و روانپزشكان و روانشناسان مورد خطاب‌اند و موسسه‌هاي دولتي و غيردولتي كه دست‌اندركار مسائل اجتماعي ايران‌اند.  
محورهاي پيشنهادي براي پرداختن متخصصان و رسانه‌ها:
-‌ ابعاد روان‌شناختي پديده كودك آزاري و قتل و احيانا تجاوز جنسي
-‌ ابعاد جامعه‌شناختي و فرهنگي بزه‌كاري
-‌ آسيب‌هاي رواني پيش و پس از جنايت در فردي كه متجاوز/جاني خوانده مي‌شود و راه‌هاي بهبود وضعيت رواني او به مثابه يك انسان
-‌ آسيب‌هاي رواني خانواده فرد مورد تجاوز و راه‌هاي بازيابي سلامت روان آنها
-‌ آسيب‌هاي رواني و اجتماعي خانواده فرد متجاوز و راه‌هاي بهينه‌سازي وضعيت آنها
-‌ توصيه‌هاي راهبردي براي خانواده‌ها، براي اتخاذ شيوه‌هاي صحيح رفتار در حد فاصل منطقي بين دو وضعيتِ: محدودسازي شديد فرزندان از بيم از حوادث مشابه از يك سو و رها نكردن فرزندان در جامعه‌اي كه مستعد بروز حوادث مشابه است.
كاش دانشگاهيان، ان‌جي‌او.‌ها، در كنار مطبوعات و صداوسيما و مراكزي همچون معاونت اجتماعي ناجا و قوه قضاييه بدين همه‌جانبه‌نگري و تحليل علمي روي آورند و به بروز خشم‌هايي كه فوري برمي‌آيند و در اندك زماني فرومي‌نشينند، بسنده نشود و مجال براي حادثه‌اي ديگر فراهم نشود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون