• 1404 دوشنبه 9 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3177 -
  • 1393 دوشنبه 20 بهمن

گفت‌وگو با بهرام توكلي درباره فيلمسازي در ايران و تازه‌ترين فيلمش «من ديه‌گو مارادونا هستم»

بايد كليت سينما را حفظ كنيم

    بهنام شريفي/ بهرام توكلي با ساختن تنها پنج فيلم به يكي از مهم‌ترين فيلمسازهاي سينماي ايران بدل شده است. تازه‌ترين فيلم او «من ديه‌گو مارادونا هستم» فضا و لحن تازه‌تري نسبت به آثار قبلي او دارد. اين گفت‌وگو در روزهاي منتهي به جشنواره در دفتر جواد نوروز بيگي، تهيه‌كننده فيلم تازه توكلي انجام شد. كارگرداني كه از تجربه كردن نمي‌ترسد و هر فيلم تازه‌اش بحث‌هاي فراواني را ميان اهالي و دوستداران سينما بر‌مي‌انگيزد.

ما هم مثل هر جامعه زنده‌اي در دنيا، منازعه زياد داريم. برخورد ما در جامعه با اين منازعات گاهي اوقات برخوردي غيرمنطقي است. مسال‌ه­اي خيلي كوچك را به‌راحتي به يك فاجعه غير قابل كنترل تبديل مي‌كنيم. فاجعه‌اي كه خودمان هم ديگر نمي‌توانيم تحليلش كنيم. ما به شكل عجيبي داريم هر روزه بر مسائل پيچيده غير قابل تحليل در جامعه اضافه مي‌كنيم ، اين مساله را من در قالب دعواي بين دو خانواده مطرح كرده‌ام

 ‌ آقاي توكلي چطور شد كه شما فيلم من ديه‌گو مارادونا هستم را ساختيد؟ راجع به روند ساخت و توليدش بگوييد.

دو سال پيش اين فيلمنامه را نوشتم اما شرايط توليدي دير‌تر فراهم شد، ارديبهشت قرار شد آقاي نوروزبيگي تهيه اين كار را بر عهده بگيرند. پس از آن فيلمنامه چندباري بازنويسي شد. آبان ماه فيلمبرداري شروع شد و دو ماه هم فيلمبرداري‌اش طول كشيد. به‌طور كلي روند توليد اين فيلم خيلي معقول و با كمك آقاي نوروز بيگي و همه گروه در آرامش كامل طي شد.

 ‌ چطور شد شما به سمت ساختن يك فيلم كمدي رفتيد؟

«من ديه‌گو مارادونا هستم» كمدي نيست. اگر اصراري بر دسته‌بندي داشته باشيم فيلم زيرشاخه سينماي اجتماعي است با اين تبصره كه تلقي غير جدي‌اي نسبت به مسائل پيرامونش دارد.
البته ساختن فيلم كمدي جزو علايق من است. آرزو دارم روزي بتوانم يك كمدي به معناي واقعي كلمه كار كنم.

 ‌ پس فيلم فقط لحظه‌هايي كميك دارد.

بيشتر لحظه‌هاي غير جدي دارد. لحظه كميك يعني لحظه‌اي كه حداقل يكي از كاركردهاي اساسي‌اش خنداندن مخاطب باشد اما لحظه‌هاي اين فيلم به اين نيت طراحي نشده، در ضمن ساختار فيلمنامه بيش از اينكه پيرو ساختار مدرسه‌اي سينماي كمدي باشد در واقع يك كپي غيرجدي از حوادثي است كه در جامعه رخ مي‌دهد.

  با توجه به عنوان آيا فيلم به فوتبال ارتباط دارد؟

با فوتبال ارتباط خاصي ندارد اما به شخصيت مارادونا ربط دارد.

 ‌ قضيه دعوت مارادونا به ايران چه بود؟

اين شوخي‌اي بود كه آقاي نوروزبيگي در جواب پرسش مجري يكي از مراسم‌ جشنواره طرح كرد و رسانه‌ها هم جدي‌اش گرفتند، همين، هيچ موضوع جدي‌اي در كار نبود.

 ‌ راجع به تركيب بازيگران فيلم‌تان بگوييد. اكثر بازيگران به غير از صابر ابر و هومن سيدي براي نخستين بار است كه با شما همكاري مي‌كنند.

بازيگران را بر اساس لحن بازي‌شان و ويژگي‌هاي پرسوناژ‌ها انتخاب كردم. تيم بازيگران خوشبختانه به تمرين اعتقاد داشتند. مدتي تمرين كرديم و كار كم مشكلي با اين تيم بازيگري داشتم، همه حرفه‌اي، علاقه‌مند، جدي و پيگير بودند، تقريبا اغلب گروه تجربيات جدي تئاتر داشتند و اين شانس بزرگي براي من بود.

 ‌ شما از دسته كارگردان‌هايي هستيد كه به تمرين پيش از كار اعتقاد داريد يا حضور جلوي دوربين را ملاك قرار مي‌دهيد؟

كارهايي كه تا به حال ساخته‌ام احتياج به تمرين داشته. ممكن است روزي فيلمي را با بازيگري كار كنم كه نيازي به تمرين نداشته باشد. بسته به نوع فيلم، لحن بازي بازيگر و فضاي كار روش‌هاي آماده‌سازي بازيگر فرق مي‌كند، به‌طور كلي قاعده‌يي وجود ندارد. هر فيلم اقتضائات خودش را دارد.

‌ آيا من ديه‌گو مارادونا هستم در ادامه مسير كارنامه شما ساخته شده است يا به‌طور كلي تجربه‌اي جديد به حساب مي‌آيد؟

در اجراي لحن غير جدي فيلم، براي من تجربه جديدي بود... من ديه‌گو مارادونا هستم دو نكته جديد برايم داشت: اول كار با تعداد بازيگران زياد و دوم اجراي لحن غير جدي و تا حدي ديوانه‌­وار.

 آيا فيلم جديدتان ربطي به تغيير فضاي اجتماعي ما در دو سال اخير دارد؟

ما هم مثل هر جامعه زنده‌اي در دنيا، منازعه زياد داريم. برخورد ما در جامعه با اين منازعات گاهي اوقات برخوردي غيرمنطقي است.
مساله­‌اي خيلي كوچك را به‌راحتي به يك فاجعه غير قابل كنترل تبديل مي‌كنيم. فاجعه‌اي كه خودمان هم ديگر نمي‌توانيم تحليلش كنيم. ما به شكل عجيبي داريم هر روزه بر مسائل پيچيده غير قابل تحليل در جامعه اضافه مي‌كنيم بي‌آنكه ببينيم اين مسائل پيچيده، چه هسته مركزي كوچكي دارد، اين مساله را من در قالب دعواي بين دو خانواده مطرح كرده‌ام.

 در گفت‌وگوهاي قبلي كه با شما داشتم بر اين مساله تاكيد داشتيد كه دوست داريد ژانرهاي مختلف را امتحان كنيد. آيا من ديه‌گو مارادونا هستم ابتداي يك راه تازه است؟

در سينماي ايران نمي‌شود براي آينده برنامه‌ريزي دقيقي كرد. در اينكه به همه ژانرهاي سينمايي علاقه دارم شكي نيست. اميدوارم فرصتش پيدا شود و بتوانم فيلم‌هايي در گونه‌هاي مختلف بسازم. همه اينها به حال و هواي شخصي آدم بستگي دارد و شرايط توليد در سينماي ايران كه هر دو مولفه هم
غير قابل پيش‌بيني است.

  با توجه به حرف‌هاي‌تان آيا شما به تئوري مولف عقيده‌اي داريد؟ در ايران كارگردان‌هاي ما فكر مي‌كنند با نوشتن فيلمنامه‌هاي خودشان مي‌توانند خودشان را مولف بنامند. نظر شما راجع به اين تلقي چيست؟

كاملا صادقانه عرض مي‌كنم كه اظهارنظر راجع به تئوري مولف در سطح سواد من نيست. گرچه چند كلمه را بي‌معني و بامعني به هم بافتن و تز دادن در روزگار ما مد شده، فلان منتقد سينمايي روزانه چند فقره تئوري اقتصادي - اجتماعي صادر مي‌كند، ورزشكار درباره شيوه‌هاي بازيگري سخنراني مي‌كند، كسي كه تا به حال فيلمي نساخته كارگرداني تدريس مي‌كند، اما من تمام سعي خودم را در اين سال‌ها كرده‌ام كه از مزخرف‌گويي دور باشم براي همين اين سوال‌تان را بايد از متخصصانش كه منتقد‌ها و نظريه‌پردازان سينمايي هستند، بپرسيد.

 ‌ نظرتان راجع به جشنواره فجر چيست؟ آيا اين جشنواره توانسته به سينماي ما كمك كند؟ يا به ويتريني مي‌ماند كه عده‌‌اي در آن جايزه مي‌گيرند و عده‌اي نمي‌گيرند و در ‌‌نهايت همه‌چيز تا دوره بعد تمام مي‌شود؟

به نظرم تعريفي كه كرديد همان تعريف جشنواره است. در همه جاي دنيا در هر جشنواره يك تعداد فيلم نشان مي‌دهند يك سري فيلم را كنار مي‌گذارند، يك سري جايزه مي‌گيرند، يك سري ناراحت مي‌شوند و در ‌‌نهايت همه‌چيز تمام مي‌شود تا دوره بعد. ما بعضي وقت‌ها انتظار عجيبي از جشنواره فجر داريم. ما سينمايي داريم كه در زيرساخت‌ها دچار مشكل است. دليلش هم الزاما به اشخاصي كه سينما را اداره مي‌كنند برنمي‌گردد. مربوط به مساله كلان اقتصادي و فرهنگي كشورمان است.
ما هنوز خيلي مشكلات اوليه در آموزش و بهداشت كشورمان داريم و نمي‌توانيم انتظار داشته باشيم كه سينماي‌مان اين وسط بي‌نقص باشد. جشنواره فجر بخشي از سينماست.

اين جشنواره قرار نيست مشكلات سينماي ما را حل كند. مگر مثلا جشنواره برلين مشكلات سينماي اروپا را حل مي‌كند؟ البته اين به آن معني نيست كه جشنواره فجر بي‌نقص برگزار مي‌شود. درفضاي سينماي ما يك سري روابط و احتياط‌ها و تلقي‌هاي غيركار‌شناسانه وجود دارد كه به جشنواره فجرهم منتقل مي‌شود. شفافيت و فضاي باز تنها راه‌حل كم نقص‌تر كردن جشنواره است.

سينماي ما بايد فضاي شفافي پيدا كند تا جشنواره هم بهتر شود. انتقاد عالي است اما تفاوت ماهوي با بي‌ادبي و فحاشي و سهم‌خواهي شخصي دارد. اگر فيلم‌تان مثلا امسال در جشنواره نيست يا خداي نكرده مثل هر سال تعداد كافي سيمرغ نبرده‌ايد، بر‌‍هم زدن كل بازي و توهين به آثار بقيه فيلمسازان كشور، غيرفرهنگي‌ترين راه‌حل است كه متاسفانه در اين سال‌ها روش كار برخي از همكاران بنده شده.
عصباني بودن ايرادي ندارد اما ما بايد به جشنواره به شكل يك بازي نگاه كنيم. سينماگران جهان به اين مساله عادت كرده‌اند. پيش هم مي‌نشينند، براي هم دست مي‌زنند و مشكلي هم پيش نمي‌آيد، مي‌دانند اين يك بازي سينمايي لذت بخش، يك جشن ملي و يك فضاي فرهنگي آرامش‌بخش است نه ميدان جنگ، نه عرصه سهم‌خواهي، اين يك بازي است نه مرگ و زندگي. گاهي اوقات ما براي حفظ منافع خودمان بازي را زيادي جدي جلوه مي‌دهيم و ادعا مي‌كنيم نگران فرهنگ مملكت هستيم، چطور آن موقع كه همين جشنواره منافع شخص تو را تامين مي‌كرد نگران فرهنگ نبودي؟ يعني كنار گذاشتن شخص تو به معني لطمه خوردن به فرهنگ يك مملكت است؟ يعني اين مملكت آنقدر كوچك شده كه يك فيلمساز خودش را مركز فرهنگ اين كشور به حساب مي‌آورد؟ بگذريم، من هم دارم عصباني مي‌شوم و بي‌ادب، خداوند به همه‌مان اين قدرت را بدهد كه در عصبانيت هم مودب باشيم و فراموش نكنيم كه روزگاري هنرمندان اين كشور حافظ و فردوسي بودند نه كساني كه براي يك سيمرغ بيشتر يا براي حضور يا عدم حضور در يك جشنواره حاضر باشند به بخش عمده‌اي از همكاران خود توهين كنند.

‌ اين دوره جشنواره ويترين سياست‌هاي دولت جديد است. آيا اوضاع سينما نسبت به قبل تغيير كرده است؟

فضاي عمومي سينما عوض شده. اين را هر كسي كه در فضاي اين سينما نفس مي‌كشد به وضوح حس مي‌كند. آقاي ايوبي آدمي فرهنگي است. اوضاع مسلما فرق كرده اما مشكلات اقتصادي، نبود نقشه راه مشخص در فرهنگ كشور و وجود نهاد‌هاي موازي با تصميم‌گيران كلان فرهنگي كار خودش را مي‌كند و مدام به سينماي‌مان ضربه مي‌زند.
يك سري فشارهاي بيروني وجود دارد كه تحت كنترل وزارت ارشاد هم نيست. تعامل معاونت سينمايي با سينماگران نسبت به دوره‌هاي گذشته قابل مقايسه نيست. خانه سينما دارد موجوديت حياتي خودش را پيدا مي‌كند. مهم اين است كه ما هنوز به عنوان مسوول كلان فرهنگي كشور به اين سوال اساسي پاسخ واحدي نداده‌ايم كه از سينماي ايران دقيقا چه انتظاري داريم، براي همين توان‌مان در برخي مسيرهاي انحرافي هرز مي‌رود، خسته مي‌شويم، نمي‌توانيم نقاط ضعف خودمان را دقيق تشخيص بدهيم و متاسفانه گاهي اشتباهي را چند بار تكرار مي‌كنيم.

‌ فكر نمي‌كنيد راجع به فيلمي مثل خانه پدري وزارت ارشاد بايد تا انتها مقابل فشارهاي بيروني بايستد و از آن حمايت كند؟

ساختار فرهنگي كشور ما اين اجازه را به وزارت ارشاد نمي‌دهد، بايد ساختارهاي قانوني فرهنگ و سينماي ما باز تعريف شود، بايد صنوف قدرتمندي داشته باشيم كه توان ايستادن مقابل فشار‌ها را داشته باشند، بايد صنوف همه كاره اين سينما باشند و وزارت ارشاد يك حامي همسو،باشد.
توقيف هر فيلمي واقعا جاي تاسف دارد. تلقي‌هاي شخصي و غيركار‌شناسانه در تمام اين سال‌ها آسيب‌هاي جدي به فرهنگ ما زده. همه بايد توان‌مان را صرف قدرتمند كردن صنوف سينمايي كنيم.

 فيلمسازان به جز ساخت فيلم براي جشنواره چه كار ديگري مي‌توانند براي آن انجام دهند؟

ما به عنوان فيلمسازان ايراني، موظف به حمايت از بزرگ‌ترين جشنواره فيلم كشورمان هستيم. ما بايد اين رفتار را از سينماگران جهاني ياد بگيريم كه براي مراسم‌هاي‌شان سنگ تمام مي‌گذارند. نقد جشنواره را هيچ‌وقت كنار نگذاريم اما كليت را زير پاي‌مان له نكنيم.
 بايد كليت را در نظر بگيريم. اميدوارم سينماگران ما قبل از هر عملي اندكي فكر كنند و منافع جمعي و كليت سينما را بر منافع فردي ترجيح دهند.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون