نگاهي به فيلمهاي روز هفتم جشنواره- سينما رسانه
فيلمي درباره يك واقعه فراموش شده
سحر عصرآزاد/ هفتمين روز جشنواره فجر در برج ميلاد با فيلمي درباره يك واقعه فراموش شده، اثري نوجوانانه، جديدترين فيلم تنها كارگردان زن بخش سوداي سيمرغ و يك اقتباس سينمايي به پايان رسيد.
«آزادي مشروط» به نويسندگي و كارگرداني حسين مهكام نخستين تجربه فيلمسازي اين فيلمنامهنويس خوش قريحه سينما محسوب ميشود؛ فيلمي با محوريت يك نوجوان كه به بحرانهاي اين مقطع ميپردازد و زندگي او را بر بستر يك مشكل خانوادگي پيش ميبرد. در واقع بحران نوجواني در كنار تصميم مادر براي ازدواج مجدد شرايطي به وجود ميآورد تا سعيد بعد از كانون اصلاح و تربيت سر از بازداشتگاه دربياورد آنهم به اتهام قتل وكيلي كه قرار بوده با مادرش ازدواج كند. فيلم به واسطه همين قصه دو خطي، دو فضا و اتمسفر را در روايت پيگيري ميكند كه ورود به يك قصه معمايي و تعليقي از جمله اين فضاهاست كه باعث شده فيلم مسيري را طي كند كه چندان قابل انتظار نيست و در عين حال منطق آن تا حدي كمرنگ است. حجم ديالوگهاي فيلم و شخصيتهاي متعددي كه بخش اعظم وجوه آنها به واسطه كلام تعريف ميشود در كنار قصهاي دو پاره باعث شده فيلم به خصوص از وجه فيلمنامه با نكاتي روبهرو باشد كه چه بسا با سابقه خوش مهكام در عرصه فيلمنامهنويسي ميتوانست رفع و رجوع شود. حضور بازيگران حرفهاي مثل رامبد جوان، هنگامه قاضياني، حسين پاكدل، شاهرخ فروتنيان، عليرضا آقاخاني و... از نقاط قوت اوليه فيلم محسوب ميشود كه به دليل نكاتي كه به فيلمنامه و طبعا فيلم وارد است، به بهرهبرداري لازم نرسيده است.
«شيفت شب» نيكي كريمي بر اساس فيلمنامهاي از علي اصغري و طرح اوليه محمود آيدن ساخته شده است؛ فيلمي كه مهمترين وجه آن حضور يك فيلمنامهنويس در كنار اين فيلمساز زن و طبعا نمود بهتر يك درام داستانگو در فيلم است. داستان زندگي زوج جواني كه زن متوجه رفتارهاي مشكوك و غيرعادي همسرش ميشود و با دنبال كردن او تلاش ميكند به راز او و البته منشأ بحرانهايش پي ببرد. در واقع فيلم به كشفهاي يك زن از محيط اطراف و جزييات رفتاري همسرش ميپردازد كه در نهايت منجر به كشف ماجراي ورشكستگي او و علت خشونتها و رفتارهاي عصبي مرد ميشود. فيلم با وجود پيگيري يك داستان سرراست به نسبت آثار قبلي فيلمساز، همچنان متكي بر روايتي آرام و متكي بر جزييات از رويدادهاست تا به رسوب موقعيت و فضاي حاكم در مخاطب كمك كند. حضور محمدرضا فروتن، ليلا زارع، امير آقايي و... از نقاط قوت فيلم است كه به خصوص نسبت به كاراكترهاي فيلمهاي قبلي او پرداخت و قوام بهتري دارند و ميتوان به دركي از رفتار و برخوردهايشان رسيد كه البته اين قياس در محدوده سبك و سياق خاص اين فيلمساز ميتواند مورد توجه قرار بگيرد.
«مزار شريف» به نويسندگي و كارگرداني حسن برزيده و با بازنويسي مهدي شيرزاد ساخته شده است.
فيلمي درباره واقعه مستند حمله تروريستي طالبان به كنسولگري ايران در مزار شريف افغانستان كه به بخشي
فراموششده از تاريخ معاصر كشورمان ميپردازد. در واقع فيلم تلاش ميكند اين رويداد واقعي را بر بستر درامپردازي كه مسير داستان را براي مخاطب جذاب كند، پيش ببرد؛ واقعهاي كه تنها يك نفر از كشتار جمعي آن جان سالم به در برد و با زحمت بسيار خود را به ايران رساند. با توجه به روايتهاي مكتوب و شفاهياللهمدد شاهسون از اين سفر، فيلمساز زاويه نگاه خود را در كنار وجوه مختلفي كه اين سفر داشته، معطوف به جنايت و خشونت طالبان كرده و بر اين بستر قصه مرد ايراني را به تصوير كشيده كه نخستين روايت خود را بعد از رسيدن به خاك ايران از اين واقعه مرگبار تعريف ميكند. فيلم با توجه به محدوديتهاي استناد به واقعيت، قصه خود را گرم و جذاب روايت ميكند و با كم كردن تعداد شخصيتهاي مرتبط تلاش كرده همان كاراكترهاي فرعي حاضر را به گونهاي باورپذير پرداخت كرده و در ارتباط با شاهسون قرار دهد. از نقاط ضعف فيلم به جهت فني جلوههاي ويژه آن است به خصوص بخشهايي كه با تكنيك پرده سبز در يك سوله فيلمبرداري و بعدتر در استوديو زمينهسازي شده است. بازي حسين ياري و مهتاب كرامتي در اين مستند درامپردازي شده از نقشآفرينيهاي تاثيرگذار آنهاست.
«پدر آن ديگري» يدالله صمدي بر اساس فيلمنامهاي مشترك با حسين مهكام شكل گرفته كه اقتباسي از رماني به همين نام نوشته پرينوش صنيعي است؛ فيلمي متوسط در گونه سينماي كودك كه قصهاش را به شكلي روان و كودكانه روايت ميكند.
به جهت حاكميت همين نگاه كودكانه كه گاه به ساده انگاري پهلو ميزند، فيلم در مرز لغزش به سوي اثري سطحي و ضعيف به سختي حركت ميكند و گاه به اين ورطه سقوط ميكند.
به خصوص كه تلاش شده از اين زاويه نگاه به همه مسائل دنياي بزرگسالان حتي گم شدن دختر عموي جوان و مشكل او نگاه شود كه علاوه بر نكته اشاره شده، فيلم را به تبع رمان اوليه دچار پراكندهگويي و عدم تمركز بر خطوط فرعي ميكند كه كاركردي ندارند.
مثل خط فرعي گم شدن پسربچه و همجواري با پيرزن و پيرمردي كه نقش آنها را بازيگران قديمي و برجستهاي مثل شمسي فضلاللهي و جمشيد مشايخي ايفا ميكنند و قابل حذف شدن است اما در اين ميان بازيهاي جذاب كودكان فيلم و همچنين ايجاد زمينهاي براي روايت داستاني كه به تفاوت گذاشتن پدران و مادران بين فرزندان و عواقب آن ميپردازد، از نقاط قوت اين فيلم كودكانه محسوب ميشود كه در بحران تماشاي يك فيلم خوب در جشنواره، تلقي يك فيلم عالي از آن، در حد و اندازههاي آن نيست.