علل و پيامدهاي فساد
جوامع پيچيده امروزي بيش از گذشته نيازمند نظام قواعدي كارا، عقلاني و عام هستند. هر گونه اخلال در اين نظام بنيادين جوامع امروزي را با تهديدهاي جدي مواجه ميكند. در ميان علل و عوامل پيامدهاي اخلال در نظام قواعد ميتوان به دو معضل اجتماعي «فساد» و «عدم مقبوليت قانون» اشاره كرد كه رابطه ميان اين دو نيز حائز اهميت ويژه است. اكثر جوامع مخصوصا در حال گذار، با اين دو معضل اجتماعي مواجه هستند به خصوص كه اين دو معضل بنابه ماهيتشان اگر به درستي شناخته و كنترل نشوند، به سرعت و به شكلي تصاعدي فراگير ميشوند. گسترش آنها در بلندمدت آثار سويي در چهار حوزه سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي به جاي ميگذارد كه اين پيامدها ممكن است نظم و فرآيند توسعه جامعه را مختل كند. بنابراين با توجه به ضرورت مساله كتاب فساد و مقبوليت قانون سه هدف محوري را دنبال ميكند: نخست بررسي عوامل مخل و ممد مقبوليت قانون در چهار حوزه مذكور؛ دوم بررسي علل و پيامدهاي فساد در اين چهار حوزه و در نهايت بررسي رابطه متقابل ميان فساد و مقبوليت قانون. كتاب از دو بخش و يك نتيجهگيري تشكيل شده است و رويكردي ميان رشتهاي دارد و از نظريههاي گوناگون و گاه به ظاهر رقيب استفاده ميكند. ضمنا نقد نظريهها مبتني بر شيوه نقد اثباتي است.