• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3190 -
  • ۱۳۹۳ چهارشنبه ۶ اسفند

محلي‌ها كاريتون ندارن؟

مريم مهتدي


از ماه نخست كوچ از تهران به روستايي در گيلان، كمتر كسي را ديده‌ام كه اين سوال را نكند. بعضي تهراني‌ها داستان‌هاي زيادي از محلي‌ها براي تعريف دارند. با نگاهي از بالا و قضاوتي پنهان پشت واژه به‌ظاهر خنثاي «محلي‌ها». انگار كه تمدن، انسانيت، هواداري و معرفت فقط در پايتخت پيدا مي‌شود و چند شهر بزرگ ديگر. محلي‌ها از ديد خيلي‌ها موجوداتي هستند مخل آسايش تهراني‌ها. اگر از اين واژه‌ها فاصله بگيريم و در نگاهي كلي‌تر به ماجراي همزيستي آدم‌ها كنار هم نگاه كنيم چه اتفاقي مي‌افتد؟ يا اصلا سختش نكنيم، خودمان را بگذاريم جاي محلي‌ها و به ماجرا نگاه كنيم. از گيلان مثال مي‌زنم كه تفرجگاه ساحلي خيلي از تهراني‌هاست. زندگي روزمره با ضرباهنگي آرام و ملايم در جريان است. محلي‌ها در سكوتي كه عادت زندگي‌شان شده كارهاي‌شان را مي‌كنند. تهراني‌ها كه پا مي‌گذارند به اين فضا، اغلب در همان ساعات اول آلودگي صوتي را به زندگي محلي‌ها اضافه مي‌كنند. آلودگي صوتي مخصوص تهراني‌ها. تا ديروقت با صداي بلند موسيقي گوش كردن و كباب درست كردن در حياط و... سفرهاي شمال هم كه كمتر پيش مي‌آيد دسته‌جمعي نباشد. اين حضور را محلي‌ها چطور تحمل مي‌كنند؟ شايد با قبول اين واقعيت كه چرخه اقتصادي لاغر «محل» را همين توريست‌هاي اغلب بي‌ملاحظه كمي پروار مي‌كنند. نگاه توريستي و از بالاي اغلب تهراني‌ها چيزي نيست كه از ديد محلي‌ها پنهان بماند. فهميدن حس پشت نگاه و انرژي آدم‌ها احتياج به هوش بالا يا تحصيلات عاليه و سفرهاي خارجي ندارد. وقتي مسافر تهراني با سروصداي مخصوص سفرهاي تفريحي پا مي‌گذارد به زندگي آرام محلي‌ها و بعد مثلا خريد روزمره‌اش را هم از فروشگاه بزرگ شهر كناري مي‌كند و نه از روستايي كه در آن ويلا اجاره كرده، و به همسايه‌ها و محلي‌ها به چشم مزاحماني نگاه مي‌كند كه زياده از حد كنجكاو هستند، آن‌وقت چطور مي‌توان از اهل آن محل توقع داشت مهربان باشند و به طريقي كه خودشان بلد هستند اعتراض نكنند؟ بعد اينجا اگر پاي درددل همين محلي‌ها بنشينيد داستان‌هاي زيادي مي‌شنويد از نامهرباني تهراني‌ها. بي‌اعتمادي دوطرفه‌اي كه در مقام ناظر نه مي‌توانيد تقصيرش را تماما گردن تهراني‌ها بيندازيد و نه مقصر را محلي‌ها بدانيد. وقتي از من مي‌پرسند «محلي‌ها كاري‌تون ندارن؟» سعي مي‌كنم حوصله به‌خرج بدهم و بگويم چطور مي‌شود همچين دغدغه‌اي را وقت كوچ از تهران به كل حذف كرد. خودآگاه يا ناخودآگاه خيلي از ما تهراني‌ها وقتي به شهرهاي ديگر سفر مي‌كنيم يادمان مي‌رود كه بستر فرهنگي و اجتماعي‌مان تغيير كرده و ما هستيم كه مهمان مي‌شويم و بايد رعايت ميزبان را بكنيم. ما هستيم كه بايد فرهنگ حاكم بر جامعه‌اي را كه به آن سفر مي‌كنيم بشناسيم و در نقاط تعارض، مراعاتش را بكنيم. اگر اين موضع از بالا را كه با كمي چاشني خودخواهي همراه است، كنار بگذاريم و كمي فروتنانه پا بگذاريم به شهرهاي ديگر و محله‌هايش، شايد داستان‌هاي كمتري از بدجنسي آدم‌ها نسبت به هم توليد و روايت بشود. و بعد كم‌كم محلي‌ها بشوند همان‌هايي كه وقت سفر به تهران، خانه و زندگي‌ات را بسپري به دست‌شان و مطمئن باشي هوايت را دارند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون