• ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4037 -
  • ۱۳۹۶ سه شنبه ۸ اسفند

براي بهمن رجبي به بهانه سالروز تولدش

تنبك‌نواز، نه تنبك

جواد يار‌احمدي

 

 

بهمن رجبي در آستانه ورود به هشتمين دهه از زندگي‌اش است. سالروز تولدش را بهانه‌اي قرار داده‌ايم تا ضمن يادي از او و خدمات وزينش به «تنبك» و «تنبك نواز»، اجمالابه مواضع و حواشي‌اش هم سري بزنيم. نوازنده و منتقدي كه در يك زمان با زباني تند همكار و هم‌سلك خويش را نقد مي‌كند و در زماني ديگر با شنيدن خبر بيماري يا فوت همان شخص، ساعت‌ها براي او گريسته، آرزوي سلامتي مي‌كند و حتي به ديدار او مي‌رود چرا كه مخالفتش با ديدگاه‌هاي اوست و نه سلامتي‌اش...

گاه با وجود رجبي بودن و قابليت دريافت بالاترين شهريه، شاگرد را مخير و آزاد در پرداخت مي‌گذارد و گاهي براي اجراي برنامه‌اي، معادل بالاترين دستمزد پرداختي در گروه را طلب مي‌كند. اينگونه تفكيك‌ها همان‌هايي هستند كه جاي‌شان در همه سطوح و صنوف خالي است و البته تشخيص و به‌كارگيري آن نيز براي همه ميسر نيست زيرا تكيه‌گاه اين رفتارها بينشي مشخص و ذهني كاناليزه است.

«شاردن» ميهمان ماندگار دربار صفويه كه طي چندين سفر به ايران زبان فارسي را آموخته بود، تملق را از خصايل رايج ايرانيان مي‌دانست و «اولئاريوس» ديگر سياح سفركرده به ايران مي‌گفت: «... ايرانيان از كلماتي استفاده مي‌كنند كه اغلب توخالي‌اند و پوچ... » قابل‌توجه‌تر آنكه نگاه غربي‌هايي كه چند قرن بعد به ايران آمده‌اند نيز همين‌گونه است! كه حكايت از ماندگاري اين خصايص در فرهنگ ايراني دارد.

اصلي‌ترين اعتراضات و نقدهاي رجبي نيز حول چنين محورهايي است كه در بيان او، اين رفتارها ناشي از حكومت رابطه بر ضابطه است و ازنظر او به‌شدت مذموم و ناپسند؛ ازاين‌روي اگر به اصل نظريه رجوع كنيم چندان بيراه نيست و جاي تامل دارد اما پديده گريبان گير رجبي و نظرياتش، نوع بيان و زبان خاص اوست كه از چنان قابليتي براي حاشيه برخوردار است كه اصل را تحت‌الشعاع خود قرار داده و به‌طوركلي ناشنيده باقي مي‌گذارد. او اگر تن به همين خصائل رايج مي‌داد و در مرتبه‌اي كمتر، فقط در قبال برخي اتفاقات سكوت مي‌كرد، امروز خيلي محبوب‌تر و مشهورتر بود اما ترجيح داد صادقي كم اقبال باشد تا سياست‌بازي پرطرفدار؛ و اعتقاد دارد كه بذرهاي امروز افشانده او قرن‌ها بعد به ثمر خواهد نشست و درك خواهد شد.

در ادبيات كلامي و نوشتاري اهالي موسيقي اصطلاحات رايج و پرمصرفي مانند: «استاد»، «صاحب مكتب»، «نابغه»، «بي‌نظير» و... وجود دارد كه حدودوثغور هيچ‌يك به‌درستي معلوم نيست و حتي تعريف آكادميك و دقيقي نيز براي آنها وجود ندارد اما به‌وفور مورد استعمال قرار مي‌گيرند كه همين امر ديگر محل اعتراض و نقد جدي رجبي است زيرا معتقد است هر كلمه بار معنايي خاص خود را دارد و الفاظ و كلمات غيرواقعي و اغراق‌آميز آن‌هم از لسان اهالي فرهنگ كه معمولا هم مشهور و پرطرفدار هستند، به‌جز آدرس اشتباه و انحراف افكار عموم عايدديگري ندارد... اين موضع رجبي را بايد بيان ديگري از نظريه محقق غربي نسبت به ايرانيان دانست كه بعضا در ابراز آن حدود و مرزها را درمي‌نوردد و به توهين و ركاكت لفظ مي‌غلتد كه البته اين امر نيز در جاي خود قابل نقد و بحث است اما همچنان اصل موضع تكيه‌بر استدلالاتي قوي دارد و جاي تامل.

اموري ازاين‌دست انزوايي را براي رجبي موجب شده كه حتي از پتانسيل بالاي اين نوازنده در سال‌هاي اوج توانايي جسمي و فكري او هيچ استفاده‌اي نشد و تنها يك آلبوم تحت نام «نظم وزن» كه بازنوازي تعدادي از قطعات كتب آموزشي رجبي بود چند سال قبل روانه بازار شد و چند سال بعد نيز دو آلبوم بانام‌هاي «آواي چكاد» و «در مكتب عشق» با همكاري دو جوان خوش‌ذوق و فعال، آقايان عليرضا جواهري و مازيار شاهي – در اين وانفساي توليد آثار هنري- منتشر شد كه از «آواي چكاد» ضمن زيبايي اثر، سابقه ذهني‌اي وجود داشت چرا كه از نواخته‌هاي قديم همين افراد بود اما «در مكتب عشق» حاوي قطعاتي بود كه با شنيدن آن و مداقه در تنبك‌نوازي اين اثر، فقط تحسين و افسوس براي شنونده اهل فن باقي مي‌گذاشت؛ تحسين از اين روي كه رجبي در هفتمين دهه از زندگي‌اش با قدرت و ظرافتي تنبك نواخته كه بار ديگر تحليل خاص و متفاوت خود را از ريتم و تنبك به سمع رسانده و سرآمد بودنش را به رخ كشيده است و افسوس از آن جهت كه‌اي كاش كارهاي بيشتري از او ثبت و ضبط مي‌شد تا ملاك و سرلوحه كار جوانان و آيندگان اين راه قرار گيرد. بايد همين اندك كار را هم مرهون زحمات آقايان جواهري و شاهي دانست.

كم‌كاري رجبي حاصل همان انزوايي است كه از مواضع اجتماعي او نشأت مي‌گيرد. طيفي كه در يك‌قطب مصلحت در سكوت و ملاحظه‌كاري را صحيح مي‌پندارد و در قطب ديگر كه فقط رجبي ايستاده است كه اهالي هنر را به سبب داشتن مسووليت و رسالت هنري، جايز به سكوت نمي‌داند و معتقد است واقعيت هر چه باشد حتي اگر به مذاق دوستان هم خوش نيايد، بايد گفته شود. لازم به ذكر است كه وقتي مي‌گوييم رجبي به‌تنهايي در آن طيف قرار دارد منظور اين نيست كه هيچ نقادي در حوزه موسيقي نيست اما بايد دانست كه از «نقد» تا «نق» فقط يك «دال» فاصله است و معمولا نقدهاي وارده، «نق» هستند و از آن جسارت و بي‌پردگي لازم برخوردار نيستند. جامعه امروز موسيقي ما در خصوص در‌گذشتگان اين عرصه ترجيح مي‌دهد سكوت اختيار كرده يا با ملايمت هرچه‌تمام‌تر نظر مخالف يا نقدي ارايه دهد اما رجبي معتقد است اگر قرار باشد بعد از فوت هركس با اين توجيه كه پشت سر مرده نبايد حرف زد، باب نقد و بررسي او نيز بسته شود پس بايد فاتحه علمي به نام «تاريخ» را خواند. كه اين نيز محل تامل است البته با اين قيد كه نقد و بررسي با چه الفاظي و چه حدومرزي...؟

رجبي ضمن تاليف متد آموزشي در چهار سطح ابتدايي، متوسطه، عالي و فوق عالي بيش از دو دهه است كه به‌طور مداوم مشغول به تعليم است و در حوزه تنبك منشأ آثار و خدمات زيادي بوده است. برگزاري نشست‌هاي پژوهشي، سخنراني، تاليف كتاب، نظريه‌پردازي در حوزه‌هاي فني و اجتماعي، قطعه‌نويسي و تحليل و تفسير... در پرونده او به چشم مي‌خورد كه از اين حيث بايد او را پر خدمت‌ترين فرد به «تنبك» و «تنبك‌نواز» دانست ضمن آنكه همواره قدردان اسلاف خويش بوده است و خود را ايستاده بر شانه‌هاي آنها مي‌خواند.

جايگاه رجبي براي تنبك و دنياي پيرامون آن فراموش ناشدني و انكارناپذير است اما به‌زعم نگارنده بيش از آنكه بايد براي كارهاي كرده‌اش مورد ستايش قرار گيرد، بايد براي كارهايي كه نكرده ستوده شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون