• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4044 -
  • ۱۳۹۶ چهارشنبه ۱۶ اسفند

بخشي از يادداشت محمدعلي مرادي درباره بحث علوم انساني اسلامي

جدال بدون انباشت

هنگامي كه التهاب‌هاي سياسي ناشي از انقلاب در سال‌هاي بعد از شصت فروكش كرد و برخي از نيروهاي دخيل در انقلاب كه سويه اسلامي نداشتند از جنبه فيزيكي از دور خارج شدند، مناقشه به درون طيف نيروهاي جمهوري اسلامي كشيده شد. اين مناقشه نخست در فرم فكري خود را نشان داد كه در هيبت «مسلمانان انقلابي پوپري» و «مسلمانان انقلابي هايدگري» فرصت ظهور يافت؛ عبدالكريم سروش چهره شاخص مسلمانان انقلابي پوپري و رضا داوري اردكاني چهره شاخص مسلمانان انقلابي هايدگري شدند. در واقع، اين دو جبهه فكري بازتابي بود از دو نحله آموزش كه يكي بيشتر در سنت فضاي زباني انگليسي و ديگري در سنت زباني فرانسوي آموزش يافته و با مختصات ايراني برخورد مي‌كرد. اما آنچه در آنها مشترك مي‌نمود، عدم برخورد درون‌ماندگار (immanente Kritik) با منطق انديشه بود و اينكه هر يك ديگري را به مسائلي جز سازوكار انديشه ارجاع مي‌داد. مسلمانان انقلابي پوپري طرف مقابل را به پيروي از فاشيسم و مسلمانان انقلابي هايدگري طرف مقابل را به همراهي با جهان‌گشايي امريكا و بريتانيا متهم مي‌كرد. اگرچه هر دو چهره شاخص آنها يعني سروش و داوري در مقام نظر مدعي بودند كه طرف ديگر انگيزه را به جاي انگيخته مي‌گذارد و به منطق انديشه و تفكر بي‌توجه است، اما هر دو از رويكرد مشابه پيروي مي‌كردند، اما اين رويكرد مشابه در هر دو با وجود تنازع و مناقشه چگونه رويكردي است؟ اين رويكرد خاص هيچكدام نبود، بلكه اين رويكرد ادامه سنت روشنفكري از آغاز مشروطيت بود، رويكردي كه به مباني نمي‌انديشيد و نمي‌كوشيد بر پايه مباني دستگاه يا منظومه در يك درهم‌تنيدگي مفهومي انديشه خود را طراحي كند و افق‌هاي ذهني خود را با توجه به دستاوردهاي ديگري و دانش جهاني گسترش دهد. از اين رو، گرچه در عرصه نظر ايستاده است، اما همواره نگاه به عمل دارد و مي‌كوشد در گستره عمومي نه شاگرد، بلكه هوادار و حواري پرورش دهد. اين رويكرد را كه مي‌توان گونه‌اي عدول از «تفكر مفهومي» نام نهاد، رويكرد غالب روشنفكري ايران از مشروطيت تا اكنون بوده است و مناقشه پوپريان مسلمان و هايدگريان مسلمان چيزي بيرون از اين رويه روشنفكري نيست. در گذشته فكري ما، يعني متفكراني چون فارابي، ابن‌سينا، ابن‌رشد و... از سنت يوناني مدد مي‌گرفتند تا آموزه‌هاي ديني خود را سامان دهند و مستدل سازند. اما اينك بايد توجه كنيم به اصحاب آكادمي و روشنفكري ايران و از جمله چهره‌هايي چون داوري و سروش كه هر دو عضو هيات‌هاي علمي مهم‌ترين دانشگاه‌ها بوده‌اند. آقاي سروش مقداري زيادي خطابه، شعر و نثر مسجع به جا گذاشته و از آقاي داوري هم جز حجم زيادي پند و اندرز و توصيه‌هاي حكيمانه و پدرانه چيز زيادي نمي‌بينيم. مي‌توان گفت جدال هايدگريان انقلابي مسلمان با پوپريان انقلابي مسلمان اكنون بعد از نزديك به 30 سال انباشت خاصي نداشته است. ما ناگزيريم تا راهي را كه روشنفكري ايران به شكل آخوندزاده، طالبوف و كرماني تا اراني، طبري، دوستدار، شايگان و طباطبايي در سنت روشنفكري غيرديني رفته‌اند يا راهي كه سيدجمال، نخشب، بازرگان، شريعتي، داوري‌اردكاني و سروش در سنت روشفكر ديني دنبال كردند، رها كنيم و راهي ديگر بيابيم؛ با تاكيد بر اينكه در جهان نويي با مسائل دوران جديد مثل شهر، تكنيك، آپارتمان، روابط جديد زن و مرد، پارلمان، محيط زيست و هزاران مساله ريز و درشت ديگر زندگي مي‌كنيم كه حل اينها نياز به دانش بنيادين دارد و دانش پايه فلسفه است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون