ادامه از صفحه اول
گفتوگو به جاي مناقشات
بيترديد براي رسيدن به همدلي و اشتراك گفتماني، فرهنگي و اجتماعي نياز به گفتوگو داريم. براي تعالي اخلاقي و احياي ارزشهاي اخلاقي و فرهنگي نيز نيازمند گفتوگو هستيم. تنها در صورتي ميتوان انتظار داشت كه اعتماد اجتماعي، نشاط اجتماعي و مشاركت اجتماعي در جامعه پررنگتر شود كه ميزان تحمل افراد جامعه نسبت به يكديگر افزايش يابد و روحيه تعامل و گفتوگو در تمامي سطوح جامعه شكل گيرد. گفتوگو نه تنها در ميان اقشار مختلف مردم كه در ميان مسوولان و جامعه نيز بسيار داراي اهميت است. البته بايد توجه داشت كه گفتوگو و آداب آن نيازمند شناخت و درك متقابل است و در اين زمان است كه حس احترام و اعتماد در ميان دو طرف شكل خواهد گرفت. ما براي گفتوگو با مردم و درك روشن از مطالبات آنان به گروههاي مرجع و بزرگان فرهنگ و هنر و ادب نيازمنديم، چراكه بين اين قشر با متن اجتماعي زبان مشترك وجود دارد. به سخن ديگر اصحاب فرهنگ و ادب و هنر را ميتوان حلقههاي ارتباطي با متن جامعه دانست.
وفاق ملي و خروج از تنگناها
ميدانيم كه غير از فشارهاي خارجي، از درون نيز با چالشهاي بزرگي دست در گريبانيم. دولت با كمبود شديد منابع روبهرو است و صندوقهاي بازنشستگي با كسري بودجه مواجه شدهاند، حقوق كارگران در برخي شركتهاي دولتي و غيردولتي بعضا ماههاست كه پرداخت نشده و شاهد تجمعات اعتراضي آنها در گوشه و كنار كشور هستيم، بدهي دولت به پيمانكاران و سازمان تامين اجتماعي و كسري بودجه طرح سلامت در كنار وضعيت آب كه هر روز بدتر ميشود و بنا به گفته كارشناسان نقصان بارندگيها طي 47 سال گذشته بيسابق بوده است، افزايش روزهاي خاكستري از استانهاي جنوب غربي تا جنوب شرقي همه و همه وضعيت خاصي را براي كشور به وجود آورده است كه ذرهاي احساس مسووليت نسبت به مردم بايد هر انسان متعهدي را از ايجاد اشتغال جديد براي جامعه و دولت باز دارد. در چنين شرايطي عقل سليم حكم ميكند كه به جاي تفرقه و ايجاد تشتت به وفاق ملي بينديشيم. بايد از اشتباهات گذشته درس بگيريم و تكرار آنها را به مثابه گزيده شدن دوباره از يك سوراخ فروگذاريم. جريان اصلاحطلب همواره بر تفاهم و گفتوگوي ملي براي كم كردن فاصلهها و ايجاد انسجام جهت مقابله با بحرانها و خصوصا فشارهاي رو به تزايد خارجي تاكيد كرده است و در ديدار اخير گروهي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي و اعضاي فراكسيون اميد با رييس دولت اصلاحات وي به درستي بر اين موارد تاكيد كرد و روشن ساخت كه اهتمام اصلي بايد متوجه نجات كشور باشد. ما قبل از اينكه به منافع و تمايلات خود بينديشيم بايد از استحكام و پايداري و ترقي كشور مطمئن شويم. اگر اين معنا كه عليالقاعده مورد قبول همه نيروهاي دلسوز و جناحهاي سياسي است به عنوان وجه مشترك به رسميت شناخته شود و قولا و عملا عدولي از آن صورت نگيرد دعواهاي مرسوم زير خط خطر براي كشور انجام و آسيبي متوجه منافع ملي نميشود. بلوغ سياسي حكم ميكند كه در شرايطي تا به اين حد سخت و پيچيده، ما خود براي نظام مسالهسازي نكنيم و بيگانگان را اميدوار به اختلافات داخلي نسازيم. اگر اصل انقلاب و كشور و مردم باشند ميشود از بسياري خطاها و سهلانگاريها عبور كرد و فضاي جامعه را ملتهب نساخت. به تعبير رياست محترم جمهور اگر خداي ناكرده كشتي انقلاب غرق شود همه غرق ميشويم و ضربه به دولت ضربه به نظام خواهد بود. آسانترين و بيهزينهترين راه براي عبور سلامت از راه ناهموار، استحكام داخلي و ترك منيتها و خودمحوريها و افزودن بر فضاي برادري و حلم و صبر و گذشت و تكيه بر اخلاق كريمانه است. با تندي و پرخاش و مچگيري با وجود تصور اوليه هيچ كس سودي نخواهد برد و مردم را نسبت به كليت مسوولان وشخصيتهاي انقلاب بدبين خواهد كرد. با عقل و درايت و دورانديشي ميتوان كشور را بيمه كرد.