گفتوگو با
دكتر علي اصغر فاني
وزير آموزش و پرورش
اميد آفريني مهمترين وظيفه ما است
علياصغر فاني سه سال پيش درهمين روزها با وعدهها و برنامههايي كه در جلسه راي اعتماد به نمايندگان مجلس و در اصل مردم ايران ارايه داد و راي اعتمادي كه گرفت راهي ساختمان اين وزارتخانه درخيابان سپهبد قرني شد: « بايد به سمت ايجاد عدالت اجتماعي مناسب حركت كنيم»، «همه همت ما بايد اين باشد كه معلمان با انگيزه، با شايستگيهاي حرفهاي و آشنا به شيوههاي تدريس داشته باشيم»، «معلمان نبايد دغدغه معيشت داشته باشند» و... ولي حالا با گذشت اين ماهها و سالها چقدر از اين وعدهها و برنامهها اجرايي شده است؟ علي اصغر فاني، وزير آموزش و پرورش خود از بدنه آموزش و پرورش است و بيش از 45 سال است در اين حوزه حضور مستمر دارد، معلمي كه مرحله به مرحله پلههاي رشد را طي كرده و حالا به وزارت رسيده است؛ اتفاقا همين نكته هم بود كه باعث شد وقتي حسن روحاني از او به عنوان گزينه وزارت آموزش و پرورش نام برد، موج خوشحالي در بين معلمان و بدنه اين نهاد مهم شكل بگيرد؛ ولي آيا بعد از گذشت اين سه سال همچنان معلمان از عملكرد و حضور فاني رضايت دارند؟ خود آقاي وزير در اين باره چه فكر ميكند؟ آموزش و پرورش زيرساخت نيروي انساني كشور را تربيت ميكند و در اين وزارتخانه است كه فرداي جامعه ساخته ميشود، نكته مهمي كه علي اصغر فاني هم از همان روز اول در مجلس شوراي اسلامي خود بر آن تاكيد كرد ولي آيا در شرايط كنوني آموزش و پرورش آن چنان كه بايد و شايد آينده نيروي انساني كشور را تربيت ميكند؟علي اصغر فاني در سه سال گذشته روزهاي سختي را در اين وزارتخانه پشت سر گذاشته است، او وزيري است كه تاكنون چهار كارت زرد از نمايندگان مجلس دريافت كرده و حتي يك بار استيضاح شده، بارها با اعتراض معلمان نسبت به حقوق و شرايطشان مواجه بوده و عملا اجراي طرح تحول نظام آموزش و پرورش كشور يك سال بعد از شروع اجرا روي دوشش گذاشته شده است؛ وزيري كه چند ماهي است هر چند روز يكبار خبر خودكشي دانشآموزي و رشد آسيبهاي اجتماعي در بين دانشآموزان به او گزارش ميشود و درگير چالشهاي بسياري مانند موضوع هدايت تحصيلي است. آقاي وزير در انتهاي صحبتهاي خود در جلسه راي اعتماد اين بيت ازحافظ شيرازي را خواند: «همتم بدرقه راه كناي طاير قدس، كه دراز است ره مقصد و ما نوسفريم » ؛ سفري كه حالا بيش از هزار روز از آن گذشته است. با علي اصغر فاني درباره اين سفر و عملكرد وزارت آموزش و پرورش در اين مدت و البته چالشهايي كه پيشروي خود و نظام آموزشي كشور ميبيند، گفتوگو كردهايم.
سه سال از شروع كار دولت ميگذرد، فكر ميكنيد مهمترين كارهايي كه در وزارت آموزش و پرورش انجام دادهايد
و موفقيتهايي كه به دست آوردهايد چه بوده است؟ سياست دولت در آموزش و پرورش روي چه موضوعاتي تاكيد داشته است؟
براساس چالشهايي كه در آموزش و پرورش سال 92 شناسايي شد به يك راهبرد اصلي رسيديم كه ارتقاي كيفيت در آموزش و پرورش بوده. ذيل اين راهبرد اصلي پنج سياست مديريتي را دنبال كرديم شامل: ساماندهي و بهسازي منابع انساني، توسعه مشاركت در آموزش و پرورش، ارتقاي كيفيت مديريت آموزشگاهي، تمركززدايي در آموزش و پرورش و بودجهريزي عملياتي كه البته در بعضي از اين سياستها توفيقات بسيار خوبي داشتيم. مثلا در ساماندهي نيروي انساني و بهسازي منابع انساني تلاشمان اين بوده كه بتوانيم بهرهوري را در نيروي انساني افزايش دهيم. در طول مدت سه سال حدود 500هزار دانشآموز افزايش داشتيم در حالي كه نيروي انسانيمان حدودا 70هزار نفر كاهش را نشان ميدهد و اين امر نشان ميدهد در ساماندهي نيروي انساني توفيقات خوبي داشتهايم. در بحث نيروي انساني سياست جدي را دنبال كرديم.
براي بوميسازي چه اقداماتي انجام دادهايد؟
استخدام از بوم براي بوم بوده. بوميگزيني ميتواند در ماندگاري نيروي انساني به خصوص براي مناطق محروم و كمتر توسعهيافته بسيار موثر باشد. ما هم در پذيرش دانشگاه فرهنگيان و هم در استخدام آزادي كه به استناد ماده 28 اساسنامه دانشگاه فرهنگيان سال گذشته آزموني را برگزار كرديم سياست پذيرش و جذب از بوم براي بوم را دنبال كرديم. همينجا اين نكته را عرض ميكنم كه در جذب نيروي انساني جديد فرزندان فرهنگيان در شرايط يكسان اولويت دارند. در بحث بهسازي منابع انساني، تلاشمان بر اين است كه انگيزه همكاران عزيزمان را افزايش دهيم و همچنين توانمنديشان را رشد دهيم. در همين راستا موفق شديم از مهر 94 طرح رتبهبندي معلمين را كه ذيل سياست بهسازي منابع انساني است دنبال كنيم و همچنان بحث رتبهبندي معلمان دنبال ميشود. البته در سند تحول، رتبهبندي فراتر از آن چيزي است كه انجام دادهايم. اميدوار هستيم با اجراي تدريجي سند تحول بتوانيم بحث رتبهبندي را همانگونه كه در سند پيشبيني شده دنبال كنيم. سياست دوم ما سياست مشاركت در آموزش و پرورش است.
براي جذب مشاركت دانشآموزان و خانوادههايشان در اداره مدارس چه كارهايي صورت گرفته؟
اعتقاد داريم اگر بتوانيم مشاركت دانشآموزان را در اداره مدرسه به دست بياوريم، مشاركت خانوادهها، اوليا، معلمان و كاركنان مدارس را جذب كرده و توسعه دهيم ميتوانيم از ظرفيتهاي موجود بهرهبرداري بيشتري داشته باشيم. در ذيل سياست توسعه مشاركت رشد كمكهاي مردم را در مدرسهسازي، خيرين مدرسهساز را داشتيم به طوري كه در سال گذشته خيرين حدود 800 ميليارد تومان تعهد سپردند كه در مدرسهسازي كمك كنند. ذيل سياست توسعه مشاركت ميتوانيم به بحث توسعه مدارس غيردولتي اشاره كنيم از 5/8 درصدي كه روز آغاز به كار اين دولت سهم مدارس غيردولتي از دانشآموزان كل كشور بود، اين سهم قريب به 12درصد رشد داشته و اقدام بسيار موثري بوده.
يكي از بحثهاي مهم جذب مشاركت مردمي و غيردولتي در خدمات آموزشي است، در اين زمينه آيا كاري صورت گرفته است؟
بحث خريد خدمات آموزشي براي به خصوص مناطق كمتر توسعه يافته و استفاده از ظرفيتهاي مردمي در افزايش تحت پوشش هم ذيل توسعه مشاركت است. سياست سوم تمركززدايي است، تلاشمان اين است كه اختيارات وزارتخانه را به استانها و از اختيارات استانها كم كرده به اختيارات مناطق و نهايتا به مدارس بدهيم. سياست مدرسهمحوري ذيل تمركززدايي است. اگر بتوانيم تعداد بخشنامههايي كه از وزارت آموزش و پرورش به استانها ارسال ميشود را كاهش دهيم، ميتوانيم ادعا كنيم در تمركززدايي گامهايي برداشتهايم. در دو، سه سال اخير موفق شديم تعداد بخشنامهها را به نصف كاهش دهيم كه مشخص ميكند وزارتخانه مصمم براي كاهش تمركز است. البته هنوز راه فراواني در پيش داريم. وزارت آموزش و پرورش دستگاهي بهشدت متمركز است. از سالهاي گذشته براي جزئيترين مسائل دستورالعمل داريم. در اصطلاح مديريتي هر دستگاهي كه دستورالعمل فراوان و بيشتري داشته باشد اصطلاحا گفته ميشود رسميتش بالاتر است. بايد رسميت را در آموزش و پرورش به همين معناي علمي كاهش دهيم و تلاش كنيم اختيارات را به جايگاه اصلي يعني مدرسهها واگذار كنيم. سياست چهارم ارتقاي مديريت آموزشگاهي است. اعتقاد داريم هرچه اختيارات و توانمندي مديران مدارس افزايش پيدا كند و انگيزه بيشتري داشته باشند، ميتوانيم بسياري از ضعفها را در مدارس با ارتقاي مديريت آموزشگاهي جبران كنيم. ذيل اين سياست برنامههايي مثل تعالي مديريت مدرسه را اجرا كردهايم و در حال حاضر حدود هشت هزار مدرسه در طرح تعالي حضور دارند. همچنين در دوره ابتدايي طرح تدبير را در ارتقاي مديريت مدارس ابتدايي پيش بردهايم. البته اين سياست همچنان جاي كار دارد و بايد ادامه پيدا كند. بايد در مدارس بيشتر تسري پيدا كند و هم ابعاد ديگري از جمله انتصاب مديران، آموزش مديران، ارزيابي از مديران ميتواند حلقههايي از ارتقاي كيفيت مديريت آموزشگاه محسوب شود. البته ساير سطوح مديريتي هم بايد ارتقا پيدا كند. مديريت مناطق، مديريت استانها و مديريت وزارتخانه در لايههاي مختلف مديريتي ذيل اين سياست جاي ميگيرند.
كمبود بودجه هميشه يكي از چالشهاي بزرگ آموزش وپرورش بوده است، براي اصلاح اين موضوع چه كاري صورت گرفته؟
اتفاقا سياست پنجم بودجهريزي عملياتي است كه در ابتداي راه آن هستيم. در دو سال گذشته به طور آزمايشي در چند مدرسه كار را شروع كرديم اما بايد اعتراف كنم كه خيلي توفيقات چنداني در بودجهريزي عملياتي نداريم. شايد علت اين باشد كه بايد ذيل سياستهاي دولت بحث بودجهريزي عملياتي را دنبال كنيم. البته پنج سياستي كه نام بردم سياستهاي مديريتي در آموزش و پرورش است اما عدالت آموزشي هم جزو برنامههاي بسيار خوبي است كه در اين دولت در آموزش و پرورش صورت گرفته. انسداد مبادي بيسوادي در آموزش و پرورش و مراجعه آموزش و پرورش به درب خانهها براي شناسايي كودكان لازمالتعليم و تشويق خانوادهها و آوردن بچهها به كلاس درس كار بسيار ارزشمندي است. در دو سال اخير شاهد ثبتنام بيش از 76 هزار كودكي بوديم كه به مدرسه راه پيدا نكرده بودند. در همين راستا در سال گذشته بيش از 100 مدرسه با فقط يك دانشآموز داشتيم كه نشاندهنده اين امر است كه ما مصمم هستيم هيچ دانشآموز و كودك لازمالتعليمي از كلاس دور نكنيم و زمينههاي جذب اين افراد را به كلاس درس داشته باشيم. توسعه مدارس شبانهروزي در ذيل سياست عدالت آموزشي جاي ميگيرد. در حال حاضر بيش از 400 هزار دانشآموز متوسط اول و دوم در مدارس شبانهروزي تحصيل ميكنند. توسعه مدارس روستامركزي و جابهجايي بچههاي متوسطه اول و دوم از روستاهاي كم جمعيت به روستاهاي مركزي كار بسيار خوبي است كه ذيل سياست عدالت آموزشي جاي ميگيرد. شناسايي استانهايي كه به لحاظ شاخصهاي آموزشي از محروميت بالايي برخوردارند كار بسيار خوبي است كه در همين دولت صورت گرفته است. استان سيستان و بلوچستان، آذربايجان غربي، هرمزگان و جنوب كرمان مناطقي هستند كه توجه ويژه نياز دارند و براي رسيدگي به اين استانها شورايي متشكل از مسوولان وزارت آموزش و پرورش و وزارت تعاون، كار و امور اجتماعي، سازمان مديريت، بنياد بركت، بنياد علوي، بنياد مستضعفان و معاونت روستايي رياستجمهوري را تشكيل دادهايم و اقدامات بسيار خوبي در راستاي ارتقاي شاخصهاي اين استانها انجام شده است.
سياست دولت در آموزش و پرورش بر چه موضوعاتي تاكيد داشته است؟
اهميت اين سياستها يكي بحث اميدآفريني و حفظ و ارتقاي اميد بين دانشآموزان، معلمان و مردم براي ايجاد يك سرمايه اجتماعي كه پشتوانه بسيار بالايي است. نتيجه اين اميدآفريني ايجاد آرامش در لايههاي مختلف آموزش و پرورش است كه دستيابي به اين آرامش حاصل تلاشهاي همكاران عزيز ما است. دوم واگذاري امور آموزش و پرورش به مردم مبتني بر چارچوب و مشخصاتي كه لحاظ كردن آن طلب ميشود. سوم بحث امنيت فرهنگي به جاي فرهنگ امنيتي و توجه به منزلت و هويت معلمان. چهارم حاكميت عقلانيت و تدبير در اداره امور و تصميمسازي و تصميمگيري در آموزش و پرورش. پنجم ارتقاي دينباوري در دانشآموزان و تقويت خلاقيتمحوري به جاي حافظهمحوري. نكته بعدي بسط تفكر انتقادي و پرسشگري در دانشآموزان. دانشآموزان بايد در سنين دانشآموزي ياد بگيرند مسائل اطراف خود را ديده و نقد كنند و نسبت به پديدههاي پيرامون خود پرسش به عمل بياورند. نكته بعدي نقشآفريني نهاد تعليم و تربيت در انسجام اجتماعي است. نهاد تعليم و تربيت به تعبير مقام معظم رهبري حداقل 40 ميليون مخاطب مستقيم دارد. يك ميليون فرهنگيان عزيز، 13 ميليون دانشآموز، 26 ميليون اوليا دانشآموزان. نهاد تعليم و تربيت ميتواند نقش بسيار مهمي در انسجام اجتماعي ايفا كند.
در جلسه راي اعتماد برنامههايي را به عنوان اولويت خود در آموزش و پرورش اعلام كرديد. چقدر از اين برنامهها اجرايي شدهاند؟
سازمان بزرگ آموزش و پرورش به لحاظ گستردگي، اهميت و حساسيت حركت به صورت متوازن و بطئي را نياز دارد. راضي نيستيم و يقينا جامعه هم رضايت ندارد كه با حركتهاي شتابزده و هيجاني اقداماتي صورت بگيرد كه ناچار شوند آن را متوقف كنند. لذا تمام برنامههايي كه به مجلس تقديم كردهايم به طور متوازن دنبال كردهايم. البته در بحث ساماندهي و بهسازي منابع انساني توفيقات خوبي داشتهايم، در توسعه مشاركت مردم و خانوادهها در امور آموزش و پرورش و عقد تفاهمنامه با نهادهاي بيرون آموزش و پرورش هم موفق بودهايم. حداقل 26 تفاهمنامه در سطح وزارت و ستاد وزارتخانه با دستگاههاي داشتهايم، البته در همين راستا استانها و معاونتهاي وزارتخانه هم تفاهمنامههايي داشتهاند و به طبع تفاهمنامههاي امضاشده منابع و امكانات قابل توجهي به سمت آموزش و پرورش آمد. البته اين نكته را هم بايد عرض كنم كه هر كدام از اين برنامهها لايحههايي دارد و بايد همچنان به لايههاي عميقتر دست پيدا كنيم كه نيازمند زمان است. آموزش و پرورشي كه 105 هزار مدرسه دارد، هر اقدام كوچكي در اين دستگاه بزرگ در 105هزار مدرسه ضرب ميشود و اقدام قابل ملاحظهاي است.
مهمترين چالشهايي كه در اين سالها با آنها دست به گريبان بودهايد و فكر ميكنيد آموزش و پرورش همچنان دست به گريبان است، كدامند؟
آموزش و پرورش يك مقوله سهل و ممتنع است به اين مفهوم كه خيليها تصور ميكنند چون 12 سال در مدارس ما تحصيل كردهاند نسبت به آموزش و پرورش ورود دارند و ميتوانند اظهارنظر كنند. در حالي كه واقعا بحث تعليم و تربيت كار بسيار پيچيدهاي است و افراد بايد مطالعات فراوان و تجربيات ارزشمند داشته باشند تا بتوانند نسبت به تحليل مسائل آموزش و پرورش و تعليم و تربيت و ارايه راهحل اظهارنظر كنند. چالش دوم اين است كه در كشور ما آموزش و پرورش مساله اصلي و بنيادي نيست و با وجود تاكيدات مقام معظم رهبري و رييسجمهور محترم كه ميفرمايند مساله اصلي آموزش و پرورش است و اگر مشكلات آموزش و پرورش حل شود، مشكلات كشور حل ميشود، اما همچنان بايد عرض كنم كه آموزش وپرورش مساله اصلي و بنيادين كشور نيست و بايد به اصليترين مساله كشور تبديل شود. چالش سوم اين است كه هنوز تعدادي از سياستگذاران و كساني كه منابع را به دستگاهها تخصيص ميدهند، ديدشان اين است كه آموزش و پرورش دستگاهي مصرفي است و باوجود اينكه بزرگان ما، مقام معظم رهبري و رييسجمهور اعتقاد دارند آموزش و پرورش يك دستگاه سرمايهاي است و هر هزينهاي كه در آموزش و پرورش صورت بگيرد نوعي سرمايهگذاري است، اما متاسفانه هنوز اين يقين در سياستگذاران كشور و تخصيصدهندگان منابع نهادينه نشده است. چالش بعدي مقاومت در برابر تغيير درون سازمان و مخاطبان سازمان است. وقتي قرار است تحولي در آموزش و پرورش صورت بگيرد با مقاومتهاي فراواني از طرف كاركنان آموزش وپرورش و مخاطبان صورت ميگيرد. مثلا بحث ارزشيابي توصيفي به جاي ارزشيابي نمرهگذاري و كمي، با اينكه سالهاست از اجراي ارزشيابي توصيفي ميگذرد همچنان در داخل و بيرون آموزش و پرورش با مقاومتهايي مواجه هستيم. يا بحث تمركززدايي، وقتي قرار است كاري را واگذار كنيم، واگذاركنندگان و واگذارشوندگان بعضا مقاومت ميكنند و تغيير و تحول در اين وزارتخانه همواره با مقاومت مواجه است. چالش بعدي دخالت اشخاص حقيقي و حقوقي در امر آموزش و پرورش است و اظهارنظرات مختلفي كه اين شخصيتها دارند. در خيلي از رسانهها و اظهارنظرها شاهد اين مشكل در آموزش و پرورش هستيم.
يكي از گامهاي شما اجراي طرح رتبهبندي براي افزايش حقوق معلمان بوده است. اشكالي كه بسياري از معلمان و كارشناسان به اين امر وارد ميدانند اين است كه اين طرح ربطي به طرح اوليه نداشته و در واقع استفاده از ظرفيتهاي قانون خدمات كشوري بوده است. در طرح اوليه قرار بود معلمها در مقايسه با هيات علمي باشند و برمبناي آن حقوق دريافت كنند. طرح درحال اجرا قرار است تا چه حد معلمان را راضي كند؟
ابتدا بايد سوال را اصلاح كنم. اجراي رتبهبندي لزوما با هدف افزايش حقوق نبوده. بلكه با هدف بهسازي و توانمندسازي و افزايش انگيزش در كاركنان پرتلاش آموزش و پرورش بوده است. از ظرفيت قانون مديريت خدمات كشوري استفاده كرديم. طرح قبلي كه اشاره شد طرحي بود كه بدون طي مراحل قانوني و اداري در جامعه مطرح شده بود و انتظاراتي را در مجموعه همكاران عزيز ما ايجاد كرده بود. البته معلمان عزيز مطلع هستند كه امكانات كشور همچنين الزاماتي براي تصويب چنين اقدامي شرايطي دارد و قبل از طي اين مراحل، طرح قبلي توسط عزيزاني كه قبل از ما مسووليت داشتند مطرح شد و اقدامي كه ما انجام داديم حاصل نگاه مثبت آقاي رييسجمهور نسبت به قشر فرهنگيان عزيز بود. با مذاكراتي كه در دولت صورت گرفت و ديدگاههاي بسيار خوب آقاي رييسجمهور نگاه اميدوارانهاي به آينده داريم و اين اقدام يعني رتبهبندي به همين سبكي كه انجام شد آغازي براي آيندهاي اميدبخش است. همان طور كه در سوالات قبلي هم اشاره كردم اميدواريم بتوانيم در اجراي سند تحول كه يكي از اجزاي آن رتبهبندي معلمان است مراحل تكاملي اين اقدام را دنبال كنيم. طبق مصوبه دولت قرار شد از مهرماه سال 1394 طرح رتبهبندي اجرا شود و دولت براي اين كار هزار و 350 ميليارد تومان اعتبار را تصويب كرد و براي سال 1395 در ادامه طرحي كه در مهر 94 اجرا شد سههزار و 500 ميليارد تومان نيز در نظر گرفته شده است. عزيزاني كه در مهر 94 شامل رتبهبندي شدند، افزايش حقوق به سال 95 هم تسري خواهد يافت. در عين حال عزيزاني كه تا مهر 94 شرايط احراز رتبه بالاتر را پيدا نكرده بودند در فروردين 95 و در ادامه در مهر 95 و سالهاي آينده مشمول اين رتبهبندي با توجه به ضوابط خواهند شد و افزايشها را نسبت به افزايش حقوق دريافت خواهند كرد.
معلمان خواستههاي زيادي دارند، اما به نظر ميرسد يكي از مهمترين آنها يكسانسازي حقوق كاركنان دولت است چون در حال حاضر حس تبعيض در ميان معلمان نسبت به ساير كاركنان دولت فراوان به چشم ميخورد و هميشه در مقابل اين مساله عنوان ميشود كه بودجه نيست و يكشبه نميتوان وضعيت را تغيير دارد. در سه سال گذشته براي نزديك شدن حقوق معلمان به استانداردهاي حقوقي دولت چه اقداماتي انجام دادهايد؟
يك بحث تبعيض داريم و يك حس تبعيض كه در اين سوال هر دو ذكر شده است. در مديريت منابع انساني مطلبي هست تحت عنوان «نظريه برابري» كه بحث اين است؛ افراد هميشه خودشان و عملكردشان را با ديگران مقايسه ميكنند، دريافتي خودشان را با دريافتي ديگران مقايسه ميكنند. اگر در اين مقايسه عدالت احساس كنند با انگيزه كارشان را ادامه ميدهند و اگر احساس عدالت نكنند يا تبعيض حس كنند، بر عملكردشان تاثير خواهد داشت. بنده هم اعتقاد دارم نسبت دريافتي معلمان به بعضي دستگاهها تبعيض وجود دارد و اين حس تبعيض در همكاران عزيز ما وجود دارد. جهتگيريهاي دولت در دو، سه سال اخير نشان ميدهد دولت در حال ساماندهي دريافتهاي ويژه است. برخورد دولت با فيشهاي نجومي هم مويد همين موضوع است. البته بايد اشاره كنم كه كار معلمي بسيار حساس است و تاثيري كه عملكرد معلم در تربيت نسل آينده دارد بسيار مهم است. البته نيازمند زمان هستيم، يقينا همكاران عزيز ما انتظار ندارند كه تبعيضها در دو، سه سالي كه از عمر دولت ميگذرد كاملا حل شود اما در حدي كه توانستيم تلاش كنيم و قانون اجازه ميداد، اقداماتي را انجام داديم از جمله پرداخت حق مناطق محروم، پرداخت حق مرزي كه در سالهاي قبل تصويب شده بود و از سال 94 موفق به اجرا شديم، افزايش ضريب حقوقي همكاران عزيزمان كه 700 امتياز را به 1500 امتياز افزايش داديم. ابتدا از معلمان ابتدايي شروع كرده و با تسري موضوع به معلمان متوسطه افزايش ضريب را اعمال كرديم. بايد به اين نكته اشاره كنم كه با ساماندهي نيروي انساني توانستيم منابع قابل توجهي را صرفهجويي كنيم. البته اين صرفهجويي را به وزارتخانه ديگر نداديم بلكه در پرداختهايي كه به بخشي از آنها اشاره كردم هزينه كرديم و اميدوارم با جهتگيريهاي خوب دولت و تلاشهاي همكاران ما در وزارت آموزش و پرورش هر روز شاهد رفع تبعيض از حقوق همكاران عزيز فرهنگي با ساير دستگاهها باشيم.
درباره سرنوشت ماده 78 قانون مالياتي توضيح دهيد. قرار بود براي برقراري عدالت آموزشي و اجراي اصل 30 قانون اساسي و تجهيز كلي آموزشگاههاي آموزش و پرورش با اولويت مناطق محروم و روستاها، آستان قدس رضوي و آن دسته از موسسات و بنگاههاي اقتصادي زيرمجموعه نيروهاي مسلح و ستاد اجراي فرمان امام (ره) و ساير دستگاههاي اجرايي كه تا زمان تصويب اين قانون، ماليات پرداخت نكردهاند؛ موظف به پرداخت ماليات مستقيم و ماليات بر ارزش افزوده شوند كه اين مبالغ به سرمايهاي براي آموزش و پرورش تبديل شود. نظر شما چيست و چه زماني قرار است اين امر اجرايي شود؟
خوشحالم كه اين سوال مطرح شده است. پرداخت ماليات اصولا يك نگاه مدني و توسعه يافته است و اينكه براساس ماده 78 دستگاههايي كه ماليات پرداخت نميكردند، موظف شدند مالياتهايشان را به آموزش و پرورش بدهند براي توسعه عدالت آموزشي به خصوص در مناطق محروم و كمتر توسعهيافته كه طرح ماده 78 و تصويب آن در مجلس شوراي اسلامي حاصل پيگيريهاي وزارت آموزش و پرورش و نمايندگان محترم مجلس بوده است. در كنار اين ماده، نظر رييسجمهور را يادآور ميشوم كه فرمودند: اگر اعتبارات و بودجههاي پراكندهاي كه تحت عنوان بودجههاي فرهنگي در ساير دستگاهها هزينه ميشود در اختيار آموزش و پرورش قرار بگيرد، آموزش و پرورش ميتواند بهتر به وظايف خود عمل كند و ما اميدواريم شهرداريها عوارضي را كه طبق قانون بايد در اختيار آموزش و پرورش قرار دهند و ما در حال رايزني هستيم و در بعضي شهرها موفق شديم بخشي از حقوق و مطالبات آموزش و پرورش را دريافت كنيم، در قانون شوراها مصوب مجلس شوراي اسلامي ظرفيتهاي بسيار خوبي براي كمك به آموزش و پرورش ديده شده است. جا دارد از مقام معظم رهبري و مسوولان بنياد بركت تشكر كنم كه دستور دادند اين بنياد نسبت به تامين فضاهاي آموزشي در مناطق محروم اقدام كند. در حال مطالعه روي ظرفيتهاي مختلف قانوني هستيم يا تصويب قوانين جديدي كه بتواند علاوه بر اعتبارات دولتي كه طبق بودجه سنواتي در اختيار ما قرار ميگيرد، بتوانيم از ظرفيتهاي ديگري استفاده كنيم تا نسبت به ارتقاي كيفيت آموزشي و توسعه عدالت آموزشي بيش از پيش اقدام كنيم.
تا چه ميزان در مورد آسيبهاي اجتماعي كار كردهايد؟ وظيفه آموزش و پرورش براي كنترل اين آسيبها چيست؟
آسيبهاي اجتماعي مقولهاي چندوجهي و پيچيده است و مدرسه كماهو مدرسه منشا آسيب نيست بلكه محلي است براي فهم آسيبها. آسيبهاي اجتماعي ميتواند وابسته به خانوادهها باشد يا از خانواده شكل بگيرد، يا از جامعه، رسانه، يا ممكن است به ويژگيهاي فردي شخص مربوط باشد، يا حاصل ولنگاري فضاي مجازي و... باشد. منتها مدرسه محلي براي جمع شدن دانشآموزان است و بعضا اينطور مطرح ميشود كه منشا آسيبهاي اجتماعي مدرسه است در حالي كه منابع ديگر و سرچشمههاي ديگري هستند كه با توجه به مقوله چندوجهي بودن آسيبهاي اجتماعي سبب اين مشكل ميشوند. در آموزش و پرورش به لحاظ ساختاري پيشبينيهايي را داشتهايم. دفتر پيشگيري از آسيبهاي اجتماعي، معاونت تربيتبدني و سلامت، مشاوره در آموزش و پرورش داريم و اخيرا هم شورايي را با حضور مسوولان ذيربط در داخل و خارج آموزش و پرورش تشكيل دادهايم كه هدف بررسي، رصد و راهحليابي براي اين مشكلات است و اميدواريم بتوانيم به راهحلهاي مناسبي براي برخورد با آسيبهاي اجتماعي و حل اين معضل دست پيدا كنيم. شخص مقام معظم رهبري هم نسبت به اين موضوع حساسيت داشتند و تاكنون سه جلسه در محضر ايشان در بررسي آسيبهاي اجتماعي بودهايم. پرداختن به آسيبهاي اجتماعي از حساسيت بالايي برخوردار است. حق نداريم وارد حريم خصوصي افراد شويم و آبروي افراد را از بين ببريم يا قبح منكر را فرو بريزيم چون در اين صورت همين امر منجر به توسعه منكر و ترويج آسيبهاي بيشتر در جامعه خواهد بود. هر جا احساس كنيم بايد مشكلات و آسيبها را مطرح كنيم اين كار را انجام ميدهيم. گروهي متشكل از كارشناس و متخصصان را گرد هم آوردهايم كه راهحل مشكل را پيدا كنيم اما طرح موضوع در محافل عمومي و محيطهاي اجتماعي را به هيچوجه مصلحت نميدانيم و لذا اميدواريم با تدابيري كه در بخش ساختاري و تشكيل شورايي كه اشاره كردم انديشيده شده بتوانيم با آسيبهاي اجتماعي مقابله كنيم.
از نظر جنابعالي جايگاه آموزش و پرورش در نظام جمهوري اسلامي كجاست؟ و اهميت آن را در بعد تعليم و تربيت بر چه اصول و موضوعاتي استوار ميدانيد؟
آموزش و پرورش و در معناي وسيعتر تعليم و تربيت، در ادبيات ديني ما جايگاه بالايي دارد. در قرآن، سيره ائمه، نهجالبلاغه، صحيفه سجاديه، مجموعه منابع ديني ما نقش آموزش و پرورش و تعليم و تربيت بسيار بالا ديده شده و در عين حال جمهوري اسلامي حاصل انقلابي است كه مباني آن بر اسلام استوار است. جمهوري اسلامي از دل انقلاب اسلامي زاييده شده و به تعبير امام و مقام معظم رهبري آموزش و پرورش و تعليم و تربيت از همه امور مهمتر است و به تعبير مقام معظم رهبري، آموزش و پرورش خلق دنياي آينده است. در فاصله سالهاي 82 تا 91 به تدوين و تصويب سند تحول پرداختهايم. امروز كه با هم صحبت ميكنيم، سند بالادستي تحت عنوان سند تحول بنيادين نظام آموزش و پرورش كشور در اختيار داريم كه مبناي برنامههاي وزارت آموزش و پرورش است به خصوص در برنامه ششم و هفتم توسعه كه تا سال 1404 ادامه خواهد يافت، سند تحول بايد اجرايي شود. عملياتي كردن اين سند، تدوين نقشه راه سند و برنامههايي كه مشخصا در سال 95 در وزارت آموزش و پرورش تدوين شده و شامل بيش از 150 برنامه است، تماما براساس سند تحول شكل گرفته و اميدواريم با استفاده و اجرايي كردن اين سند بتوانيم جايگاه آموزش و پرورش را در تراز انقلاب اسلامي و اسلام عزيز سامان دهيم.
آموزش و پرورش براي تحول بايد چه قدمهايي بردارد؟
به نظر ميرسد بايد اول تحولي در نگاهها و نگرشها ايجاد كنيم. تحول در نگاه جامعه نسبت به آموزش و پرورش، در درون آموزش و پرورش تحول در نگرشهاي كاركنان آموزش و پرورش، تحول در نگاه مسوولان و مردم نسبت به آموزش و پرورش و همچنين تحول در روشها و شيوهها. از سوي ديگر تحول در محتواي آموزشي و برنامههاي آموزشي و در نهايت تحول در ساختارها. متاسفانه شاهد بوديم كه در خيلي از تحولاتي كه در سالهاي گذشته از خيلي سال قبل صورت گرفته، تحول از ساختارها شروع شده در حالي كه تحول در ساختارها بايد آخرين گام براي تحول باشد. يقينا فرهنگسازي، آموزشهاي موثر و كاربردي و از همه مهمتر آمادگي نيروي انساني آموزش و پرورش لازمه تحول در آموزش و پرورش است. به طور كلي ضرورت تحول در هر سازمان بايد ابتدا در نيروي انساني آن سازمان ساري و جاري شود. اين جمله را همه پذيرفتهاند كه لازمه تحول در سازمان، تحول در نيروي انساني آن سازمان است. يقينا گفتمان اجتماعي، همسويي، همگرايي و همافزايي از لوازم تحول در آموزش و پرورش است و همان طور كه در سوال قبلي اشاره كردم، سند تحول كه حاصل 10 سال مطالعه و بررسي است، سندي است كه با زيرنظام برنامه درسي، فضا و تجهيزات، مالي، مديريت، پژوهش و ارزشيابي، منابع انساني، مجموعه زيرنظامها و خردهنظامها، لوازم تحول در آموزش و پرورش را رقم ميزند و بايد اين نكته را عرض كنم كه لازمه همه عواملي كه ذكر شد اين است كه تمام نهادها بايد براي تحول در آموزش و پرورش مشاركت كنند. البته سند تحول نظام آموزش و پرورش فقط در آموزش و پرورش به معني مصطلح آن خلاصه نميشود. صداوسيما و ساير نهادهاي فرهنگي و مديريتي و تخصيصي منابع بايد به كمك تحول بيايند تا تحول شكل بگيرد.
يكي از مسائل اين روزها مباحث فناوريهاي جديد در عصر اطلاعات است. به نظرتان وجود فناوريهاي جديد رسانهاي چه كمكي به آموزش و پرورش ميكند و آموزش و پرورش چه كمكي ميتواند بگيرد؟ ضمن اينكه اين مساله تاثير مثبت يا منفي در برنامه آموزش و پرورش دارد؟
يكي از زيرنظامهاي موثر در سند تحول، فناوريهاي آموزشي است كه به كمك آموزش و پرورش ميآيد. در آموزش و پرورش تجربه هوشمندسازي مدارس را داريم. البته تجربه جهاني نشان ميدهند اگر هوشمندسازي از سخت افزار وارد شود شكست ميخورد و متاسفانه بعضي از مدارس ما قبرستان تجهيزات و رايانههايي است كه بدون برنامهريزي تهيه شده اما به دنبال اين هستيم كه هوشمندسازي مدارس را هوشمندانه عمل كنيم. يكي از كارهايي كه در آموزش و پرورش در سالهاي اخير شكل گرفته توليد بستههاي آموزشي به جاي كتاب درسي است. به اين معنا كه از رسانهها و نرمافزارهاي مختلف و سيديهاي آموزشي در كنار كتاب درسي و راهنماي معلم استفاده ميكنيم و اين بسته آموزشي را توليد ميكنيم. در حال حاضر بيش از 60 درس در مجموعه كتابهاي درسي از بسته آموزشي برخوردارند. اخيرا در متوسطه 2 درسي تحت عنوان «سواد رسانهاي» پيشبيني شده كه اميدواريم با اين اتفاق، دانشآموزان را به اين سواد كه سواد موردنياز جامعه امروز است مجهز كنيم. توسعه پژوهشسراهاي دانشآموزي و آزمايشگاههاي نانو، همه استفاده از فناوريهاي نوين در آموزش است. براي سال تحصيلي 96- 95 تعداد پژوهشسراها در سراسر كشور به 650 مركز بالغ خواهد شد. در آموزش از راه دور از فناوريهاي نوين بهره گرفته شده براي دانشآموزاني كه در خارج از كشور به طور پراكنده حضور دارند يا در داخل كشور امكان حضور در كلاس درس را ندارند. بحث آموزش از طريق برخط و ارتباط بين دانشآموز و معلم از طريق فناوريهاي نوين روشهاي خوبي در آموزش الكترونيك و از راه دور است. اما بايد به اين نكته تصريح داشته باشم كه فناوريهاي جديد به هيچوجه جايگزين معلم نميشوند بلكه فناوريها به كمك معلم براي آموزش اثربخشتر ميتواند مورد استفاده قرار بگيرد.
اگر قرار باشد به عملكرد آموزش و پرورش در سه سال گذشته نمره بدهيد، چه نمرهاي را در نظر ميگيريد و چه ارزيابياي از وزارتخانه خودتان داريد؟
با توجه به اينكه رويكرد آموزش و پرورش در ارزشيابي دوره ابتدايي، ارزشيابي توصيفي است، من هم از آموزش و پرورش به طور توصيفي ارزيابي دارم. عملكرد وزارت آموزش و پرورش با توجه به همه شرايط، محدوديتها، امكانات و منابع بسيار خوب ارزيابي ميشود.