• 1404 جمعه 9 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 12 -
  • 1395 سه‌شنبه 19 مرداد

وزارت آموزش و پرورش، معبر راي آوري نمايندگان نشود

گفت‌و‌گو با سيد كاظم اكرمي وزير اسبق آموزش و پرورش

وزير آموزش و پرورش دولت ميرحسن موسوي، از معدود كساني است كه با گذشت ساليان طولاني از جدايي‌اش از اين وزارتخانه، همچنان پيگير مشكلات موجود در آن است. مشكلاتي كه سيد كاظم اكرمي آن را در چند قسمت دسته‌بندي مي‌كند و نخستين مورد از آن را در عدم وجود برنامه‌ريزي بلندمدت براي نقشه راه آموزش و پرورش كشور مي‌داند. او با بيان مشكلات نظام آموزشي، مهم‌ترين آن را مشكلات معلمان مي‌خواند كه هنوز هم فكري براي حل معضلات معيشتي‌شان نشده است. اكرمي اما مشكلات جدي ديگري را هم بر سر راه نظام آموزشي مي‌بيند؛ مشكلاتي كه از آن به عنوان مشكلات برون‌سيستمي ياد مي‌كند، حكايت از واقعيت تلخ دخالت‌هاي برخي نمايندگان بر عزل و نصب‌هاي مديران آموزشي استان‌ها و شهرستان‌ها دارد. اكرمي هرچند شخص وزير را ناچار به پذيرش درخواست نمايندگان براي فرار از استيضاح و بركناري مي‌داند، اما توصيه مي‌كند كه با تصويب قوانيني جلوي دخالت‌هاي بي‌مورد اين افراد گرفته شود.
  شما به عنوان فردي كه در دوران نخست وزيري مهندس موسوي مسووليت وزارت آموزش و پرورش را بر عهده داشته‌ايد، بهترين شخصي هستيد كه مي‌توانيد به خوبي در خصوص نظام آموزشي ايران اظهارنظر كنيد. در آن زمان كه تنها چند سال از پيروزي انقلاب مي‌گذشت چه اقداماتي براي تحول و ارتقاي نظام آموزشي كشور انجام شد؟
 بعد از پيروزي انقلاب شهيدان بزرگوار بهشتي، رجايي و باهنر و سيد كاظم موسوي درصدد برآمدند كه يك برنامه درازمدت با الگويي كم تغيير، براي نظام آموزش و پرورش ايران تهيه كنند. مقدمات كار شروع شد و جلساتي نيز به اين منظور شكل گرفت اما با حملات تروريستي شهريور سال 60 همه اين تصميمات از بين رفت. كشور كه در كشاكش جنگ با حزب بعث عراق بود، در داخل نيز از سوي نيروهاي منافقين آماج حملات تروريستي قرار گرفت. كسانيكه نه بويي از دين برده بودند و نه حتي عرقي به ميهن داشتند، علماي كشور را شهيد كردند و در اين شرايط در موقعيتي نبوديم كه مسوولان بتوانند برنامه‌اي براي نظام آموزشي كشور در نظر بگيرند. تا نوبت اين مسووليت به بنده رسيد. در روزگاري كه من مسووليت وزارت آموزش و پرورش را برعهده داشته‌ام، از شوراي عالي انقلاب فرهنگي تقاضا كردم تا براي تغيير بنيادين نظام آموزش و پرورش عده‌اي از افراد را برگزينند تا بتوانيم با تشكيل جلساتي برنامه‌اي جامع تهيه كنيم. اين جلسات تشكيل و ظرف دو سال تلاش، سندي براي انجام تغييرات تدوين شد.
  اين سند بر چه مبنايي تدوين شد؟
براي نوشتن اين سند هم از فرهنگ اسلامي و هم از فرهنگ ملي ايران كمك گرفته شد، توضيحا اينكه يك دور تفسير شريف الميزان خوانده شد تا ببينيم علامه طباطبايي چه برداشتي در مورد تربيت انسان داشته‌اند. اما تنها به اين مورد هم بسنده نشد. اطلاع از نظام‌هاي آموزشي كشورهاي ديگر نيز در برنامه كاري ما قرار داشت. تعدادي از همكاران به هند، ژاپن، روسيه و آلمان رفتند. هم از نزديك روش آموزشي كشورهاي بلوك شرق و غرب را ديدند و هم با مطالعه نظامات آنها، طي دو سال سند بنيادين آموزش و پرورش را تدوين كردند. اما لازم به ذكر است كه اين سند تنها با نظر كارشناسان مركز نوشته نشد، بلكه از افراد فرهيخته در هر استاني نيز هم تحقيقات و بررسي‌هايي دريافت مي‌شد. خلاصه كه اين سند با نظر معلمان آموزش و پرورش نوشته شد در حالي كه سند تحول فعلي از اين نقطه نظر مقداري ضعف دارد.
  با توجه به اينكه اين تحول بر معيار مطالعاتي از كشورهاي غربي قرار بود شكل بگيرد، مورد پذيرش مسوولان آن زمان قرار گرفت؟
با اندكي مشكل. در اواخر دوران كاري بنده اين سند به شوراي عالي انقلاب فرهنگي ارايه شد كه البته بعد از آن ديگر فرصت حضور در وزارتخانه را نيافتم. بعضي اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي نمي‌خواستند اين سند تصويب شود اما با اصرار آيت‌الله خامنه‌اي كه در آن زمان رييس‌جمهور ايران بودند، اين كار انجام شد. ايشان با بيان اينكه عده‌اي عاقل وزارتخانه را مكلف كرده‌ايم كه اين سند را تدوين كنند حال اگر نقصي دارد آن را بيان كنيد تا اصلاح شود، توانستند اعضا را قانع كنند تا سند تحول آموزشي را به تصويب برسانند. اين سند در اختيار وزارتخانه قرار گرفت اما متاسفانه به دلايلي كه هنوز هم از آن بي‌خبرم، در ابتدا بخش آخر اين سند كه مربوط به دوران متوسطه بود مورد اجرا قرار گرفت. در حالي كه اين تغييرات بايد از دوران ابتدايي كه آن را به دو مقطع سه‌ساله تقسيم كرده بوديم، اجرا مي‌شد و حتي تدوين كرده بوديم كه يك سال زودتر بچه‌ها را براي ورود به مدرسه بپذيريم. به هر حال، در نتيجه اجراي هرچند ناقص اين سند رشته فني و حرفه‌اي و كار و دانش طرفدار پيدا كرد. اما متاسفانه در دوره بعد، شوراي عالي انقلاب فرهنگي از دولت اصلاحات درخواست كرد كه يك سند تحول ديگر بنويسند و دولتمردان آن زمان هم به آنان جواب ندادند كه ما چند سال پيش سند تحول نوشته‌ايم آن را بياوريد و نقص آن را برطرف كنيم چه لزومي دارد كه باز هم سند ديگري نوشته شود.
  اما حالا برنامه دراز مدتي كه آموزش و پرورش فاقد آن بود، در دست وزارتخانه آقاي فاني هست...
بله؛ نظام آموزشي الان داراي اين برنامه بلندمدت است اما آيا اين سند مي‌تواند به آن هدف‌هاي آرمان گرايانه كه مي‌خواهد حيات طيبه را در بينش و منش و كنش نسل جوان ايجاد كند، دست يابد؟
  مشكل از كجاست؟
با توجه به عوامل گوناگوني كه بعضي از درون اين نظام نشات مي‌گيرد و بعضي نيز در بيرون آن مطرح است فكر نمي‌كنم با تلاش فعلي دكتر فاني در محقق كردن آن، اين سند بتواند اجرا شود. در دولت يازدهم آموزش و پرورش گرفتار نداشتن يك برنامه جامع و كامل بوده كه حالا پيدا شده اما در اين سند چيزي به عنوان نظارت برخي دستگاه‌ها در تحقق اهداف نوشته شده است. در هر دوره‌اي كه وزيري انتخاب شده، بدون وجود سند جامعي، نظام آموزشي با افكار و انديشه‌هاي گوناگون اداره شده است.
  به نبود برنامه دراز مدت اشاره كرده‌ايد و آن را ناشي از عوامل مختلفي دانسته‌ايد. از عوامل داخلي مشكل‌ساز شروع كنيم. در داخل نهاد آموزشي كشور چه مشكلاتي وجود دارد كه بر بدنه آموزشي كشور آسيب جدي وارد كرده است؟
يكي از مشكلات اساسي و داخلي نظام آموزش و پرورش مسائل پيرامون معل   مان است. در اين سال‌ها بارها گفته‌ام معلمان ناراضي هستند، و با وجود اينكه تلاش‌هايي براي افزودن حقوق‌هاي اين قشر از جامعه فرهنگي كشور در نظر گرفته شده اما هنوز هم در مقايسه خود با ساير كاركنان دولت احساس نارضايتي مي‌كنند. كارمندان اين وزارتخانه نيز همين حالت را دارند. اين مشكل نمي‌گذارد معلمان با علاقه به تحقق سند تحول اقدام كنند. توصيه حقير به دولت اين است كه به طور تدريجي شروع به حل اين مشكل كند. برنامه‌اي تنظيم كند و ظرف پنج سال يا هفت سال يا كمتر وضعيت را به نحوي ارتقا دهد كه ديگر اين مقايسه‌ها مورد توجه قرار نگيرد. اگرچه الان داراي سند جامع و درازمدت هستيم اما عامل تحقق بخشي سند كه معلمان هستند مشكل دارند. كارمندان ادارات آموزش و پرورش مشكل دارند.
  از دولت ياد مي‌كنيد كه بايد براي حل اين مشكلات گام بردارد. چرا با تغيير دولت‌هاي مختلف هيچگاه نظام آموزشي كشور روي خوشي از تحول به خود نديد؟ اين را مي‌توان به دليل همان مشكلات برون سيستمي دانست؟
در جامعه ما دو دستگي است. سال‌ها هم اين مشكل وجود دارد. قبلا مي‌گفتند چپ و راست حالا مي‌گويند اصولگرا و اصلاح‌طلب، چند سال ديگر هم بگذرد اسم ديگري پيدا مي‌كند. وزرايي كه مي‌آيند با فشار نمايندگان مجلس ناچارند كه مديران كل آموزش و پرورش استان‌ها يا شهرستان‌ها را عوض كنند و مطابق خواسته فلان آقا يا خانم نماينده مجلس عمل كنند. حالا آن فرد توانايي دارد يا نه، خيلي مهم نيست. وزير اگر اطاعت نكند در معرض استيضاح قرار مي‌گيرد. بنابراين تنها كاري كه مي‌توان در برابر اين اقدامات انجام داد، اين است كه وزارت آموزش و پرورش مديران لايق، باسواد، ديندار و اخلاقمدار را براي سال‌هاي طولاني، نه براي سه يا چهار سال تربيت كند و در اين مسير قانوني را تصويب كند كه نمايندگان مجلس حق دخالت در جابه‌جا كردن مديران را نداشته باشند، مگر اينكه مطابق قانون مديري خلاف عمل كرده باشد. اينكه وزارت بخواهد معبر راي‌آوري نمايندگان بشود يكي از مشكلاتي است كه در اين سي و چند ساله پس از پيروزي انقلاب- غير از دولت اول- به آن مبتلا شده است. كتاب‌هاي درسي هم خود داستاني دارد. هر بخش اعم از ديني، علمي، تاريخي و اجتماعي هر كدام به نوعي مورد نقد است و بايد هر چند سال يك بار مورد نقد قرار گرفته تا به روز شده و با علاقه دانش‌آموزان هماهنگ شود. بخشنامه‌ها و قوانين مختلف هم مشكلاتي را به وجود مي‌آورند. همين امسال با توجه به اينكه ساختار آموزش و پرورش برخلاف قوانين تعليم و تربيت به يكباره تغيير كرد و هيچ دليل علمي هم ارايه نشد، دبستان پنج ساله را به شش ساله تبديل كردند راهنمايي را برداشتند و متوسطه را به دو مقطع اول و دوم تقسيم كردند و چهار سال است كه دانش‌آموز و معلمان دبيرستان‌ها و راهنمايي در عذاب و ناراحتي هستند، بررسي‌هاي هدايت تحصيلي هم به يكي ديگر از معضلات اضافه شد. اينها همه حاصل تدبير ناصواب گذشتگان است. اين بي‌تدبيري به معلمان هم رسيده. معلمان دبيرستان را براي كلاس اول مشغول به كار مي‌كنند، در صورتي كه او براي آموزش كلاس اولي‌ها تربيت نشده است. اين امر براي معلم ناتوان از تدريس نارضايتي در پي دارد.
  با وجود اين همه مشكلات، رسالت آموزش و پرورش كه همان انسان‌سازي است چگونه مي‌تواند تحقق يابد؟ با توجه به اينكه مشكلات اجتماعي و حتي اقتصادي موجود در جامعه را مي‌توان ناشي از نحوه نادرست آموزش از دوران مدرسه دانست، اين امر تا سال‌هاي آينده ما را به كجا خواهد رساند؟
يكي از اهداف متعالي نظام آموزش و پرورش، اين است كه بينش و رفتار دانش‌آموزان را به سمت حيات طيبه سوق دهد. كاري كند كه بچه‌ها از نظر علمي، معنوي، ديني و اخلاقي به گونه‌اي تربيت شوند تا مشكلاتي كه ما الان با آن روبه‌رو هستيم، 10 سال بعد وجود نداشته باشد. اما آيا مي‌تواند؟ نمي‌تواند. چرا؟ همين اتفاقات چند وقت اخير را ببينيد. همين فيش‌هاي حقوقي كه علم مي‌شود. مردم مي‌پرسند كه اختلاس سه ميلياردي چطور خاموش شد و پيگيري نمي‌شود اما اين چند فيش حقوقي كه البته غلط هم بوده اينقدر دنباله‌گيري مي‌شود؟ حالا در نظر بگيريد كه معلم مي‌خواهد از مباحث درسي كه با مباني ديني نوشته شده، دفاع كند. آيا دانش‌آموزان نمي‌پرسند اينهايي كه شما مي‌گوييد پس چرا در جامعه ما اجرايي نمي‌شود؟ چه شده كه به ما توصيه مي‌كنند و اما خود آن را اجرا نمي‌كنند؟ يعني مي‌خواهم اين را بگويم كه مشكلات اقتصادي و سياسي و اجتماعي و فرهنگي موجود، زبان معلم را در تحقق اهداف سند تحول بسته است. حالا آموزش و پرورش هر اقدامي انجام دهد اين مشكلات را چه كسي مي‌تواند حل كند؟ واقعا وقتي نگاه مي‌كنم به عمر گذشته‌ام نمي‌دانم كسي به فكر حل اين مشكلات هست، اين دو دستگي كه در كشور است كسي هست كه آن را كمتر و كمتر كند؟ تا كي مي‌توانيم به سر و كله هم بزنيم؟ همين روحانيون چرا به هم بي‌احترامي مي‌كنند؟
  با افزايش ارتباطات و به خصوص فضاي مجازي كه همه دانش‌آموزان از ابتدايي از آن مطلع هستند، معلمان چگونه مي‌توانند از آنها بخواهند كه رفتارشان براساس حيات طيبه باشد؟
رسانه‌هاي خارجي شبكه‌هاي مجازي بحث مفصلي دارد. متاسفانه در اينجا اتفاقي نمي‌افتد و كسي نيست به اين فكر كند كه دشمن دست بر روي جوانان ما گذاشته است. هيچ جايي را سراغ ندارم كه دنبال حل اين مشكل باشد. در خارج همه‌چيز براساس قانون است اما نمي‌دانم چرا در ايران نيست. اينها مجموعه‌اي از رفتارهاست كه بر نظام آموزشي كشور تاثير منفي دارد. هيچ كس نيست وضع جوانان ما را بررسي كند و تحقيق كند كه دهه هشتادي‌ها چطور فكر مي‌كنند. آموزش و پرورش ما خيلي مساله دارد. خداوند با قدرت خود حمايتي كند كه اين مسائل كمتر شود و شاهد ترويج نسلي مذهبي و ملي باشيم.
  راهكاري كه مي‌توان براي حل اين مشكلات ارايه كرد، چيست؟
ما برنامه درازمدت داريم، اما در وهله اول دولت و مجلس بايد درباره مشكلات معيشتي معلمان كار كنند. درباره عدم دخالت نابجاي نمايندگان در عزل و نصب مديران كار كنند. نماينده مجلس حق نظارت را دارد اما نمي‌تواند در عزل و نصب مديران كل بدون اجازه قانون نقش داشته باشد. نمي‌گويم همه نمايندگان، اما هستند كساني، حتي در دوره خود من هم بودند. اميدوارم به شرايطي برسيم كه دوره مديريت در نهادهاي آموزشي تنها دو سال يا حتي كمتر نباشد. مدير بايد 20 سال مديريت كند، مثل ژاپن. اين راهكارهايي است كه از توان مسوولان دولتي بر مي‌آيد، اما دخالت‌هاي نهادهاي ديگر را چه كسي بايد حل كند، از توانايي‌ها خارج است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها