• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3196 -
  • ۱۳۹۳ چهارشنبه ۱۳ اسفند

پشت پرده صحبت‌هاي نتانياهو در كنگره در مصاحبه با نوام چامسكي:

منافع مشترك نتانياهو و جنگ طلبان

  مصطفي كريمي/ نوام چامسكي، زبانشناس برجسته و استاد بازنشسته دانشگاه ام‌اي‌تي امريكا گفته است اسراييل و اعضاي تندروي كنگره امريكا كه اكثراً از جمهوريخواهان هستند، منافع مشتركي در عدم حل و فصل پرونده هسته‌اي ايران دارند. در گفت‌وگوي اختصاصي نوام چامسكي با اِيمي گودمن، مجري برنامه تصويري ميزگرد در پايگاه اينترنتي «دموكراسي اكنون»، اين متفكر و نويسنده معروف امريكايي، به سفر بحث‌برانگيز بنيامين نتانياهو، رييس كابينه اسراييل به امريكا و سخنراني‌اش در برابر اعضاي كنگره امريكا و پرونده هسته‌اي ايران پرداخت:

 بياييد از نتانياهو و از دعوتش در كنگره شروع كنيم. نتانياهو در يك اقدام بي‌سابقه، بي‌سابقه از اين جهت كه بين دموكرات‌ها و جمهوريخواهان شكاف ايجاد كرده، قرار است در كنگره حاضر شود، آيا مي‌توانيد در مورد اهميت آن صحبت كنيد؟

براي دو طيف، نتانياهو و جنگ طلبان كنگره كه عمدتا جمهوريخواه هستند، هدف اصلي تضعيف هر مذاكره احتمالي با ايران است كه ممكن است به زودي حل و فصل شود. آنها «منافع مشتركي» در حصول اطمينان از اينكه «هيچ نيروي منطقه‌اي نتواند مانع خشونت اسراييل و امريكا شود» دارند، در واقع هيچ كشوري نبايد در انحصار «خشونت عمده در خاورميانه» كه در دستان اسراييل و امريكاست، خلل ايجاد كند. بر همين مبنا ايران هسته‌اي جزو حياتي اين سناريو، براي بازتوليد استراتژي بازدارندگي در خاورميانه، براي امريكا و اسراييل است. در حال حاضر وضعيت استراتژيك كلي آنها-جنگ طلبان و نتانياهو- با يك مفهوم بازدارندگي در مقابل ايران تعريف شده و هم‌اكنون هزينه‌هاي نظامي پاييني دارند. بر پايه اطلاعات موجود ايالات متحده، دكترين استراتژيك ايران تلاش براي پيشگيري از حمله تا جايي است كه ديپلماسي بتواند كارآمد باشد. من فكر نمي‌كنم هر كسي با توجه به عملكرد سلول خاكستري‌اش لحظه‌اي فكر كند كه حتي امكان استفاده از سلاح هسته‌اي در خاورميانه وجود داشته باشد و ايران نيز هرگز در تلاش براي دستيابي به اين مهم نبوده است.
البته براي جمهوريخواهان در كنگره، منافع ديگري نيز در اين اختلاف قابل تعريف است: آنها از هر چيزي كه اوباما را تضعيف كند استقبال مي‌كنند. اينجا يك مساله جداگانه ديگري وجود دارد. از چند سال پيش روند تبديل شدن جمهوريخواهان به يك حزب پارلماني عادي متوقف شده است. نورمن اورنستين، تحليلگر سياسي محافظه‌كار بسيار مورد احترام، موسسه آمريكن اينترپرايز اين روند را به‌خوبي تحليل كرده است. اين حزب تمام مبدل به شورش‌هاي راديكالي شده كه هيچ تعهدي به دموكراسي پارلماني ندارد. هدف آنها به بيان بسيار ساده در سال‌هاي اخير تضعيف هر عملي با استفاده از شركت‌هاي ثروتمند و سازمان يافته شان بوده كه اوباما در تلاش به دست آوردن مجدد قدرت، به انجام رسانيده است. آنها تلاش مي‌كنند با انواع وسايل فرعي ديگر اين هدف‌شان را پنهان كنند. در انجام اين كار، آنها به سمت بسيج بخشي از جمعيت امريكا رفتند كه هرگز به عنوان نيروي سياسي در هيچ سازماني حضور نيافته بودند و حتي نيروي سياسي نبودند: مسيحيان انجيلي، ملي‌گرايان افراطي و به همين ترتيب و غيره. و الهام بخش كردن ترس در ايالات متحده كار چندان دشواري نيست. استفاده از اين ترفند سابقه تاريخي طولاني دارد. كافي است فلش بكي به دوران استعمار بزنيد: يك جامعه بسيار وحشت‌زده كه داستان جالبي در بطن خود دارد و بسيج كردن مردم در ترس آنها، روشي موثر كه دوباره و دوباره استفاده مي‌شود. درحال حاضر جمهوريخواهان كه با توجه به بي‌سياستي‌شان موفق شده‌اند به موقعيتي حداقلي در كنگره دست يابند، در تلاش هستند به صورت شخصي به اوباما حمله‌ور شوند و مسير در نظر گرفته شده به بيان ساده قسمتي از اين تلاش كلي آنهاست. اما من فكر مي‌كنم يك نگراني مشترك استراتژيك با توجه به محساسبات و تجزيه و تحليل‌ها، براي آنها وجود دارد: جلوگيري از هر عامل بازدارنده اقدامات اسراييل و امريكا در منطقه.

 شما مي‌گوييد هر كسي كه با سلول‌هاي خاكستري‌اش فكر مي‌كند در مخيله‌اش هم نمي‌تواند خطر ايران هسته‌اي در خاورميانه را بگنجاند اما نتانياهو بارها و بارها ايران را متهم به توسعه تسليحات هسته‌اي نظامي كرده است.

اين نوع استدلال‌ها فقط توسط كساني جدي گرفته مي‌شود كه حتي يك دقيقه هم به آن فكر نمي‌كنند، ايران باكي از همكاري‌هاي نزديك با نهادهاي بين‌المللي در اين حوزه نداشته و تحت نظارت بوده است، اگر اينطور نبود كه مذاكرات تا اين حد پيش نمي‌رفت. به نهادهاي تصميم‌گيرنده در ايران با درايت نگاه كنيد، هيچ نشانه‌اي مبتني بر اتخاذ تصميمات بدون بازگشت در آنها نمي‌توان مشاهده كرد.

 با اين فرض كه اين مذاكرات با به رسميت شناختن حق غني‌سازي ايران و لغو تحريم‌هاي ايالات متحده به سرانجام برسد، به نظر شما منصفانه است؟ اصلا آيا ايالات متحده حق اعمال تحريم‌هاي جديد عليه ايران را دارد؟

خير، امريكا چنين حقي ندارد. «حق» اعمال تحريم‌ها دقيقا چيست؟ اگر مبنا اين است كه كشوري كشورِ ديگر را تحريم كند، اين ايران است كه بايد ما را تحريم كند. منظور من روشن است هرگاه سخنگوي كاخ سفيد درباره جامعه بين‌المللي صحبت مي‌كند، درباره امريكا و طيفي از حاميان امريكا صحبت مي‌كند. اينكه جامعه بين‌المللي نيست. گفتمان مورد اشاره ايالات متحده كشورهايي در فضاي بين‌المللي هستند كه با اهداف اين كشور همسو هستند. اما اگر معناي جامعه بين‌المللي، اكثريت جهان است، اين داستاني كاملا متفاوت است و با آنچه امريكا آن را جامعه بين‌المللي مي‌داند، متفاوت است. بنابراين وقتي دو سال پيش، اجلاس سالانه جنبش عدم تعهد در تهران برگزار شد، اين اكثريت قاطع جمعيت كشورهاي مستقل جهان در كشورهاي عضو اين جنبش - به عنوان بخش بزرگي از جامعه بين‌الملل- بودند كه بر حق استفاده ايران، به عنوان يكي از امضا‌كنندگان معاهده ان‌پي‌تي، بر انرژي هسته‌اي صحه گذاشتند. و اين جامعه بين‌المللي است ولي امريكا قرائت متفاوت‌تري از جامعه بين‌المللي دارد.
ولي چرا مي‌گويم ايران بايد امريكا را تحريم كند، چون در 60 سال اخير حتي يك روز هم نشده كه امريكا مردم ايران را آزار يا شكنجه نكرده باشد. اين روند از 60 سال پيش با سرنگوني يك نظام سياسي و انتصاب يك مستبد، يعني شاه، و حمايت از شاه و نقض حقوق بشر‌ها، ترور‌ها و خشونت‌هاي وي آغاز شد. بلافاصله بعد از سرنگوني شاه، ايالات متحده از عراق براي حمله به ايران حمايت كرد كه يك جنگ نابرابر و بدون رعايت اصول انساني از سوي عراق عليه ايران بود. حتي دولت امريكا، بلافاصله پس از پايان جنگ عراق عليه ايران، مهندسان هسته‌اي عراقي را به امريكا دعوت كرد تا به آنان در رابطه با چگونگي توليد سلاح‌هاي هسته‌اي آموزش دهد. اين در حالي است كه در همان زمان ايران را تحت تحريم‌هاي بيشتري قرار داد و اين تحريم‌ها بدون هيچ وقفه‌اي تا به امروز ادامه داشته است.

 به عراق؟

بله متاسفانه، با عرض پوزش، و اطمينان دادند به صدام كه بايد در مورد انتقادات رسانه‌هاي غربي بي‌اعتنا باشد. در گذشته فرصت‌هاي مكرر براي حل و فصل تمام موضوعات و مشكلات موجود ميان امريكا و ايران وجود داشت كه امريكا آنها را رد كرد. مثلا سال 2010 برزيل، تركيه و ايران به توافقي رسيدند كه ايران ذخاير اورانيوم غني‌سازي شده‌ در سطح پايين خود را به خارج از اين كشور منتقل كند و در ازاي آن غرب، ايزوتوپ‌هاي دارويي را كه ايران براي راكتورهاي پزشكي به آن نياز داشت، به اين كشور بدهد. وقتي اين توافق اعلام شد، به صورت دراماتيكي رييس‌جمهور، كنگره و حتي رسانه‌هاي امريكايي آن را به‌شدت محكوم كردند. حتي برزيل مورد حملات شديدي قرار گرفت كه چرا خود را از صف امريكا جدا كرده‌ است. نكته جالب توجه اين است كه انتقادها از برزيل در امريكا آنقدر تشديد شد كه وزير خارجه وقت برزيل به‌شدت ناراحت شد و از همين رو، نامه‌اي كه از سوي اوباما به دولت برزيل نوشته شده را رسانه‌اي كرد و فاش شد، امريكا دقيقاً همان توافقي را كه ايران با تركيه و برزيل به آن دست يافته بود مد نظر داشت، اما متعاقب آن آشكار شد كه امريكا اين تقاضا را صرفا براي اين كرده بود كه فرض كرده بود ايران آن پيشنهاد را قطعاً نمي‌پذيرد و متعاقبا رد توافق از سوي ايران، به برگ برنده ديگري در دست امريكا مبدل مي‌شود. وقتي ايران آن را پذيرفت، ايالات متحده به ايران و برزيل حمله ور شد كه چرا چنين پيشنهادي را پذيرفته‌ايد.
در سال 2012، جلسه‌اي در فنلاند، در ماه دسامبر برگزار شد، تا گام‌هايي در جهت ايجاد يك منطقه عاري از سلاح‌هاي هسته‌اي در منطقه برداشته شود. اين يك درخواست جمعي قديمي در خاورميانه است، ايالات متحده به صورت رسمي موافق بود ولي در عمل نه. اين جلسه قرار بود تحت نظارت سازمان ملل متحد در ماه دسامبر برگزار شود. اسراييل اعلام كرد كه آنها نمي‌خواهند در آن شركت كنند. اين سوال در ذهن همه بود: ايران چگونه واكنش نشان مي‌دهد؟ آنها گفتند كه آنها بدون قيد و شرط حضور خواهند داشت. چند روز بعد اوباما اعلام كرد اين نشست بايد لغو شود.

 حال كه درباره فاش شدن اطلاعات صحبت كرديد، اخيرا اسناد اسنودن كه در اختيار الجزيره قرار گرفت، فاش كرد در اسناد موساد آمده است: «ايران در حال انجام فعاليت‌هاي لازم براي توليد سلاح‌هاي هسته‌اي نيست.» اين ارزيابي دقيقا برخلاف ادعاهاي نتانياهو در مجمع عمومي سازمان ملل و جاهاي ديگر عليه برنامه هسته‌اي ايران نيست؟

جنبه جالب اين قضيه گستاخي خود اسراييلي‌هاست. اسراييل از حدود 40 يا 50 سال پيش تسليحات هسته‌اي در اختيار داشته است. تخمين زده مي‌شود كه آنها حدود 100 يا 200 تسليحات هسته‌اي دارند. آنها يك كشور متجاوز هستند. اسراييل پنج بار به لبنان تجاوز كرده است اسراييل اشغالگري غيرقانوني كرده و حملات بي‌رحمانه‌اي را نظير حمله تابستان گذشته در غزه انجام داده است. و آنها تسليحات هسته‌اي در اختيار دارند. اين اسراييل است كه تاكنون چندين بار ديگران را به استفاده از سلاح‌هاي هسته‌اي خود تهديد كرده است. آنچه كه مهم است اين است كه اسراييل نمي‌خواهد كشور ديگري به عنوان قدرت منطقه‌اي بازدارنده اقدامات غيرقانوني اين كشور شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها