چرا اين تسهيلات را به ايشان داديد و اصلا برچه اساسي عدهاي را واجد دريافت تسهيلات ميدانيد و عدهاي را نه؟
چون كاري كه انجام ميداد ارزشمند بود و ميخواست يك انديشمند ايراني را با هنر نمايش به مردم معرفي كند. ما از اين اتفاقات حمايت ميكنيم. از اين دست مثالها فراوان است كه سالانه بيش از درآمد بنياد از گروهها حمايت كردهايم. اما خيلي از هنرمندان به اين دليل از تالار وحدت ناراضي هستند كه فرصت اجراي برنامه به آنها داده نميشود.
اما وجه عمده نارضايتي آنها به اجراهاي تئاتر برميگردد. از آنجا كه معمولا اجراهاي تئاتر تا 8 شب ادامه پيدا ميكنند گروههاي موسيقي مجبور ميشوند در كوتاهترين زمان «ساندچك» داشته باشند يا حتي با تاخير روي صحنه روند. اين مساله هم براي گروهها استرس ايجاد ميكند و هم موجب نارضايتي مخاطبان ميشود.
هم هنرمندان و هم اهالي رسانه بارها اين موضوع را به من گفتهاند. من هم دنبال چارهاي براي آن بودهام اما غيرممكن است. پيشنهاد ميكنم شما به عنوان عضوي از رسانه، از پيشكسوتان حوزه تئاتر و موسيقي نظرخواهي كنيد و بپرسيد كه اين تالار مربوط به اجراي موسيقي است يا تئاتر؟
به هر حال از همان ابتدا اين تالار براي اجراي موسيقي و اپرا ساخته شده بود اما مگر چقدر در همه اين سالها در راستاي هويت اصلياش به كار رفته است...
واقعيت اين است كه اين تالار براي اجراي موسيقي هم ساخته نشده است. اجراهايي كه ما با منتخب اركسترها در روسيه داشتيم در سالنهاي بسيار مهمي برگزار شد كه هر سه آنها برخلاف تالار وحدت سيستم صوتي بسيار معمولياي داشتند. اين سيستم صوتي هم بعدا به تالار اضافه شد تا موسيقي هم بتواند در اين سالن اجرا شود. اين در حالي است كه اگر مطلب خوب ادا شود اصلا تالار وحدت نياز به سيستم صوتي ندارد. به عنوان يك مدير به من حق دهيد نتوانم تصميم قاطع بگيرم كه تالار وحدت مختص تئاتر است يا موسيقي! هر دو اين هنرها در تالار وحدت سهمي دارند اما متاسفانه ما در كشورمان محدوديت سالن براي اجرا داريم.
شايد محدوديت سالن براي اجراي موسيقي داشته باشيم اما با افزايش تماشاخانههاي خصوصي محدوديت سالن نمايش نداريم.
من با نظر شما مخالفم چون امكانات تالار وحدت به درد تئاتر ميخورد نه موسيقي. تمام امكانات صحنه در تئاتر مورد استفاده قرار ميگيرد وگرنه در حوزه موسيقي اصلا كاربردي ندارد. در اجراي اليورتوييست جابهجايي صحنهها فقط در تالار وحدت ميسر بود. بنابراين بايد به تئاتريها هم حق داد كه بگويند امكانات اين تالار به درد نمايش ميخورد و نه موسيقي. براي من به عنوان يك مدير، تصميمگيري در اين مورد سخت است. بعضيها اين تلقي را دارند كه چون تالار وحدت ميخواهد درآمدزايي داشته باشد سراغ اجراهاي بيشتر ميرود در صورتي كه اصلا اينطور نيست.
اما شما در نشست خبريتان تاكيد داشتيد كه درآمد بنياد رودكي در سال 1396 دو برابر افزايش يافته است و اين بر حرف منتقدان صحه ميگذارد...
بله، اما از محلي ديگر. متاسفانه برخي اتفاقات كوچك، كارهاي بزرگ ما را تحتالشعاع قرار ميدهند. روزي كه من مديرعامل بنياد رودكي شدم، اين بنياد 3 ميليارد تومان بدهي داشت. من اول تيرماه 95 روي كار آمدم اما به دليل وضع مالي بنياد، حقوق خرداد ماه كاركنان پرداخت نشده بود. چند روز دوندگي كردم تا بتوانم اين حقوق را به انضمام حقوق تيرماه پرداخت كنم. يكي از اولين نامههايي كه دست من رسيد نامهاي بود كه كاركنان بنياد رودكي خطاب به دكتر جهانگيري نوشته و اعتراض كردهبودند كه حقوقشان پرداخت نشده است. پس با خود عهد كردم اولين خدمتم به همكارانم باشد. در طول دو سال مديريتم حقوقها به موقع و بدهيها هم پرداخت شد. ما براي گرفتن پول با هنرمندان درگير نشديم. بسياري از هنرمنداني كه در برگزاري برنامه ضرر كردند بدون آنكه اسمشان را مطرح كنيم، پولهايشان را برگردانديم. جالب است برخي كساني كه از ما انتقاد كردند تخفيفهاي خوبي از بنياد گرفتند. خوشبختانه وزير ارشاد در راستاي شفافسازي بخشنامهاي صادر كرده كه به زودي ما اين اسناد را منتشر ميكنيم.
در طول اين 2 سال تمام تلاش من اين بود كه بنياد رودكي را از گرفتاريهاي مالياش خلاص كنم تا بتوانيم در حوزه فرهنگ و هنر نمونهسازي كنيم و كارهاي بينالمللي انجام دهيم.
نمونهسازي با برنامههايي شبيه رونمايي رنو روي صحنه تالار وحدت يا برگزاري همايش يك برند لوازم آرايشي- بهداشتي؟
سوال من از شما اين است كه اگر فقر وجود داشته باشد ميتوانيم نمونهسازي كنيم؟ در دنيا از فقر دو تعريف دارد؛ يك تعريف مادي است كه به كف درآمد مربوط ميشود و يك تعريف علميتر كه ميگويد هر كس نتواند براي زندگي خودش برنامهريزي كند فقير است. بنيادي كه نميتوانست حقوق ماهانه پرسنل خود را پرداخت كند، چطور ميتوانست به فكر برنامهريزي باشد؟ چطور ميتوانست به فكر توليد باشد؟ ما تلاش كرديم بنياد را از اين قيود اوليه جدا كنيم تا بتوانيم برنامهريزي و نمونهسازي كنيم. من با افتخار ميگويم كه امسال براي بنياد رودكي سند استراتژيك تدوين كردهايم كه برنامه آينده بنياد رودكي را هم نشان ميدهد. نمونهسازي ما در حوزه تئاتر عالي است. تمام كارهاي عروسكي كه استاد غريبپور در اين سالها اجرا كرده به سفارش بنياد رودكي بوده است. براي اجراي شيخ صنعان استاد غريبپور ما قرارداد 500 ميليون توماني امضا كردهايم. ضمن اين داريم قراردادهايي براي توليد اركسترال قطعات موسيقي نواحي منعقد ميكنيم. امروزه بنياد ميتواند برنامهريزي كند چون توانسته خودش را از گرفتاريهاي سابق رها كند. مضاف بر اين تا قبل از تير ماه 1395 درباره اركسترهاي سمفونيك و ملي در مطبوعات مطالب انتقادآميز زيادي نوشته ميشد. اما امروز تمام نوازندههاي ما قرارداد مشخص دارند و بيمه شدهاند. امسال هم براي همه آنها بيمه تكميلي در نظر گرفتهايم. جالب است بدانيد براي اجراي منتخب اركسترها در روسيه ما حتي يك ريال هم از دولت دريافت نكرديم و تمام هزينهها توسط شركت هاكوپيان پرداخت شد كه حدود 5/2 ميليارد تومان بود. اين اولينبار است كه اركسترهاي ما حامي مالي دارند. بنابراين من تمام تلاشم را كردهام كه كارهاي بزرگ را با حمايتهاي بزرگ انجام دهم. من انتقادات را ميپذيرم چرا كه بخش مهمي از پيشرفت ما را شكل ميدهند اما بايد بگويم كه همه اين اتفاقات بزرگ در سايه همان منابع مالياي رخ ميدهند كه ما از بخش خصوصي به دست آوردهايم. حالا ممكن است در اين بين اشتباهاتي هم رخ داده باشد اما بهتر است شما به ما اجازه ريسك دهيد و اشتباهاتمان را ببخشيد.
صفيپور: متاسفانه برخي اتفاقات كوچك، كارهاي بزرگ ما را تحتالشعاع قرار ميدهند. روزي كه من مديرعامل بنياد رودكي شدم، اين بنياد 3 ميليارد تومان بدهي داشت. در طول دو سال مديريتم حقوقها به موقع و بدهيها هم پرداخت شد. ما براي گرفتن پول با هنرمندان درگير نشديم.