• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4120 -
  • ۱۳۹۷ چهارشنبه ۶ تير

آيين مقدس فوتبال

سميرا شهبازي

 

 

روي زيرساخت‌ها را آستر بكشيم و تنها آنچه را عيان است باهم مرور كنيم. جهان بي‌طبقه و بدون مرز كجا اتفاق مي‌افتد؟ نه، در فيلم‌ها نمي‌توان سراغي از آن گرفت. فيلم‌ها را همه نمي‌بينند. نمادهاي فيلم، زاويه دوربين، پيچ‌هاي پلات، نقاط بحران و اوج را اگرچه به طور ناخودآگاه همه درك خواهند كرد اما نمي‌توانند آن را تحليل كنند. قهرمانِ تنها، بيشتر از آنكه روياي جهان وطني را شكل دهد تاكيد بر فرديت، نژاد برتر، هوش برتر و زيبايي برتر دارد. فيلم جايي پايان مي‌يابد كه كارگردان مي‌خواهد، جايي صحنه‌ها عوض مي‌شوند كه اراده خداي‌گونه نويسنده و كارگردان تعيين كرده است. تعين و پايان حتمي در فيلم اتفاق مي‌افتد. در موسيقي هم اين اتفاق نمي‌افتد. گرچه هزاران نفر در يك كنسرت گِرد هم جمع شوند تا همصدا با خوانندگان و نوازندگان هستي خود را بروز دهند باز زبان است كه عامل اشتراك است. حداقل امكان گرد آمدن در يك كنسرت راك فهم زبان خواننده است و فهم زبان خود هزارتويي است كه فرهنگ و نژاد و دانش، هيولاهاي آن هستند. پس كجاست وادي نمادين جهان وطني؟ كجاست ماكت جهان بي‌طبقه و بي‌مرز كه از پس هوراها و حسرت‌‌هايش، عميق‌ترين فريادهاي شادي و اعتراض و خشم گوش آسمان را كر مي‌كند و زمين را به زلزله وا مي‌دارد؟ فوتبال.

فقط در فوتبال است كه مردم از هر طبقه كنار هم مي‌ايستند و مي‌نشينند و به قوانين بازي نگاه مي‌كنند و بازيكنان با رعايت همان قوانين، پايان قوانين را رقم خواهند زد. بازيكنان، قهرمانان گروهي توده‌ها هستند. آنها به رده‌بندي‌ها نگاه نمي‌كنند، با آن‌چه روي كاغذ آمده است كاري ندارند، از آنچه از اين هندسه سبز بيرون است بيگانه مي‌نمايند و تنها توپ را مي‌شناسند. توپي كه سلاح جان‌افزاست. اين بازيگران بدون گريم، هر حركت‌شان الگويي است، در پس هر دريبل‌شان معنايي است و با هر گل‌شان لذتي است و حمله كردن‌شان تنها به سمت دروازه‌هاي حريفي است كه نخواسته‌اند بيرون از بازي به حريمش هجوم آورند. تنها در فوتبال است كه صداي خاموشان شنيده مي‌شود، كه ورق برمي‌گردد و كشوري بي‌نام جام را بالاي سر مي‌برد. تنها در فوتبال است كه گل با دست زده قهرمان قبول مي‌شود، مربي تيمي روبروي تيم زادگاهش بازي مي‌كند و به برد تيم خود مي‌انديشد نه تيم كشورش. مرزها در فوتبال پرواز مي‌كنند. لهستان و آلمان به هم دست مي‌دهند تا كابوس آشويتس را فراموش كنند. آرژانتين از استعمار انتقام مي‌گيرد. قرار بر نژاد و مرز و طبقه رجحان مي‌يابد. بازيكن با دنده شكسته مي‌دود، با سرِ شكسته گل مي‌زند. فريادهاي شادي و هلهله‌هاي پابرهنگان را تنها مي‌توان در فوتبال شنيد. تنها در فوتبال مي‌توان با وجود موقعيت گل به يار خود پاس داد تا آقا يا خانم گل شود. در فوتبال مي‌توان با ماسك، با گريم صورت، با موهاي رنگارنگ همچون مهمانان جشن بالماسكه به تماشاي قهرمانان بي‌رنگ و بي‌گريم خود ايستاد و قاعده‌ها را به‌هم ريخت، زبان را از كارآيي فريبكارانه‌اش انداخت و با آواهاي بدوي در دل‌ِ تاريخ خفته با ديگران درآميخت و چنان از گل زدن تيم خود هيجان‌زده شد كه در يك لحظه ابدي ملتي از جاي خود برخاسته و پا بر زمين سخت كوفتن‌شان زمين را بلرزاند. تنها با بازي فوتبال است كه آسمان و زمين از اتحاد انسان‌هاي به‌هم رسيده، برخود خواهند لرزيد و دست بر قضا در هر برد و باخت، خلسه و سرخوشي سرمستانه‌اي را تجربه كرد كه 90 دقيقه را براي تاريخ ماندگار مي‌كند. تاريخ فوتبال را نساخته است بلكه فوتبال خود را بر تاريخ تحميل كرده است و با يك دريبل ساده‌، پيامش را به روشني مي‌رساند. كاري كه از هيچ مفسر تاريخ‌داني بر نخواهد آمد كه همزمان و در لحظه به زبان همه سخن بگويد.

فوتبال صرف زيستن است. زيستني كه طول عمر آن 90 دقيقه است اما گستره آن حافظه رويايي ايراني است كه در دقيقه‌هاي وقت اضافه بر استراليا پيروز مي‌شود، گستره عمر آن مجال گره دادن دست‌ها به دست‌هاست و فرصت تمسخر هرچه برتري ساختگي است و لحظه رو كردن دست‌هاي پنهان مافياي دانش و قدرت كه جايي در اين بازي ندارند. فوتبال زندگي است با شور بي‌تابانه هستي‌اش. نوش جان‌تان.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون