كمگو و گزيدهگو
محمد خوشچهره
در شرايط كنوني نميتوان گفت كه مسبب ايجاد تمام مشكلات اقتصادي كشور دولت و سياستگذاران اقتصادي آن بوده است. همه قوا به مفهوم كاركردي در ايجاد اين شرايط سهم يكساني دارند از اين رو بهتر است تا با تعيين يك استراتژي منسجم، سهم هر يك از قوا در برطرف كردن مشكلات مشخص شود. در حال حاضر معضلات اقتصادي داريم اما هنوز به نقطه بحران نرسيدهايم پس بايد از فرصت استفاده كرد و با تغيير رويكردها و سياستگذاريها اقتصاد ايران را به ريل اصلي خود بازگرداند و مشكلات را برطرف كرد. اقداماتي كه بانك مركزي در دولت يازدهم و دوازدهم انجام داد بسيار شبيه به دولتهاي قبل به ويژه دولت نهم و دهم است. اشتباه اينجاست كه سياستگذار پولي در مواجهه با ارز و سكه مديريت عرضه را به عنوان رويكرد خود انتخاب كرده حال آنكه نبايد به ارز و سكه به عنوان كالاي قابل مبادله نگاه كرد. در اين ميان بهترين ريكرد اين است كه مديريت تقاضا براي ارز و سكه انتخاب شود. تبديل ارز و سكه از طريق رويكرد مديريت عرضه به كالاي قابل مبادله، مهمترين خطاي استراتژيك دولت فعلي و دولت گذشته بود كه در نهايت منجر به كاهش ارزش پول ملي شد. در اين ميان لازم است براي بهبود سياستهاي اقتصادي، تنها به تغيير رييس كل بانك مركزي فكر نكرد و بخش بزرگي از كابينه را تغيير داد چرا كه اين تغيير بزرگ قادر است تا رويكردها را نيز تغيير داده و مشكلات اقتصادي از راه آن رويكردها حل شود. از سويي ديگر در سياستگذاريهاي جديد لازم است تا راهكارهاي آني، كوتاهمدت، ميانمدت و بلندمدت در نظر گرفته شود. آنچه در اين ميان بيشتر به چشم ميآيد اين است كه براي جلوگيري از خونريزي تن بيمار اقتصاد اقدامات اورژانسي صورت نگرفته و پزشك مربوطه فعلا اين بيمار را بستري كرده است. از اين رو لازم است تا مقام سياستگذار در نخستين گام از پرگويي و ناقصگويي بپرهيزد و كم و گزيده سخن بگويد.