• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4128 -
  • ۱۳۹۷ شنبه ۱۶ تير

ناجوانمردانه مرد، اما خوب مرد

احمد طالبي‌نژاد

اخيرا فايل صوتي گفت‌وگوي تلفني بهمن كيارستمي با اميد روحاني پزشك بيهوشي و البته همكار منتقد و دوست گرامي من و بسياري از اهالي هنر و سينما در فضاي مجازي منتشر و باعث ايجاد سوء‌تعبيرهاي بسياري شد. محتواي اين فايل به يكي از هولناك‌ترين اتقاق‌هاي فاجعه‌بار فرهنگي و هنري مربوط مي‌شود يعني مرگ دردناك شخصيتي بسيار بزرگ به نام عباس كيارستمي. در عين حال فضاي اين گفت‌وگو به‌شدت عصبي و خوفناك شده است. هرچند در دقايق آخر اين مكالمه بهمن به اميد مي‌گويد كه مكالمه در حال ضبط شدن است و اگر روزي روزگاري منتشر شد، گله‌اي نداشته باشد و اميد هم جواب مي‌دهد: «بكن، مهم نيست». اميد در اين مكالمه تند و عصبي است و مي‌خواهد با همين واكنش هيجاني از خود و پزشكان همكارش دفاع كند. او در موضع دفاع حيثيتي است تا حقوقي و قانوني. بهمن به او مي‌گويد كه محافظه‌كار است و نمي‌خواهد واقعيت را بگويد. اميد هم جواب مي‌دهد كه من سوگند پزشكي خورده‌ام و در جلسه بازجويي هم از من تعهد گرفته‌اند تا حرفي كه سوء‌تعبير ايجاد مي‌كند، نزنم. در نهايت بهمن، اميد را به دروغگويي متهم مي‌كند و مكالمه تمام مي‌شود...

واقعيت اين است كه من به هردو اين عزيزان حق مي‌دهم. بهمن اميد را متهم به دروغ مي‌كند چون چيزي كه اميد مي‌گويد عين واقعيت نيست. اميد هم مي‌گويد عباس كيارستمي از او درخواست معرفي يك متخصص قلب را نكرده و فقط از او كمك خواسته بود. به نظرم حالا ديگر مهم نيست كه كيارستمي از روحاني چه‌چيزي خواسته است. مهم اين است كه روحاني هم در اين جريان چندان مقصر نيست؛ او كاري را انجام داده كه تا قبل از كيارستمي براي آدم‌هاي ديگري هم انجام داده بود. اميد هميشه به دوستانش در امر پزشكي كمك مي‌كرد. سال‌هاي سال به علي حاتمي كمك كرد. هيچ‌وقت دربرابر درخواست‌هاي دوستان، نه نمي‌گفت. البته حالا نمي‌دانم بعد از اين هم اين كار را انجام مي‌دهد يا نه. اما درباره كيارستمي او وسط ماجراي تراژيك گير كرده و هر كلام يا حركت او مي‌تواند تبعات زيادي داشته باشد. اميد مي‌داند كه اشتباه و سهل‌انگاري پزشك جراح باعث شد تا يكي از نوابغ روزگار ما از دست برود و حالا خيلي‌ها اميد را مقصر مي‌دانند. اما واقعا او تقصيري ندارد، چه تقصيري؟ شرايط و فشارها او را هم عصبي كرده و در موضع دفاع قرار داده. شايد اگر در روزهاي آخري كه عباس كيارستمي در ايران بود، اميد را براي ملاقات مي‌پذيرفت، اتفاق ديگري مي‌افتاد. اما كيارستمي قبول نكرد كه اميد را ببيند و بهمن هم در همان مكالمه مي‌گويد: «پدرم كار خوبي كرد كه تو را نديد».

اما اين‌ اتفاق‌ها و اين‌جور مكالمات در نهايت جلوه خوبي ندارد. در واقعيت مجموعه‌اي از شرايط مقصر بودند؛ سهل‌انگاري، بي‌توجهي و عدم شناخت كافي از بيمار. حكمي كه صادر شده يك دهان‌كجي بزرگ است براي اتفاقي بسيار عظيم. توبيخ ساده براي پزشكي كه با سهل‌انگاري خودش مرگ عباس كيارستمي را رقم زده، همه را عصبي كرده و از همه مهم‌تر بهمن را. او حق دارد كه عصبي باشد، چون فقط پدرش را از دست نداده. او خوب مي‌داند كه سينماي ايران يكي از مهم‌ترين ستون‌هاي خود را از دست داده. هنرمند بزرگي كه به قول يكي از دوستانش: «حتي مرگش هم لايق يك جايزه بزرگ است». واقعيت عباس كيارستمي همين است. او ناجوانمردانه مرد، اما درست و خوب مرد. چون هنوز با وجود گذشت 2 سال از آن فاجعه، نه تنها فراموش نشده كه روزبه روز تاثير حضورش در سينماي ايران و جهان بيش از پيش روشن مي‌شود.

در مراسم يادبودي كه براي كيارستمي در مركز آفرينش‌هاي كانون پرورش فكري برگزار شد، هنگام خداحافظي با بهمن و احمد و سيف‌الله صمديان كه دم در ايستاده بودند، به بهمن گفتم الان دردمند و عزاداري اما يادت باشد كه پدرت از همه لذايذ زندگي بهره‌مند شد و چيزي به خودش و وجودش بدهكار نبود. جواب داد كه مي‌توانست 20 سال ديگر هم زنده باشد و ادامه بدهد. گفتم از كجا مي‌داني؟ ممكن بود 20 سال ديگر به پيرمردي غرغرو و ناتوان تبديل شود كه هيچ شباهتي به كيارستمي‌اي كه ما مي‌شناختيم ندارد، پدرت در بهترين حالت رفت. جوابي نداد. واقعيت هم درباره عباس كيارستمي همين است، همين كه در اوج رفت. خوب مرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون