• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4136 -
  • ۱۳۹۷ سه شنبه ۲۶ تير

دومين فينال خيس تاريخ جام جهاني

ملودي شهر باراني

هومان دورانديش

در پايان فينال جام جهاني 2018، مراسم اهداي مدال‌هاي بازيكنان كرواسي و فرانسه و البته اهداي جام به هوگو لوريس، كاپيتان تيم ملي فرانسه، زير بارش شديد باران برگزار شد. باراني كه تنوع و تازگي دراماتيكي به فينال جام جهاني داد. تا جايي كه حافظه‌ها ياري مي‌كند، هيچ‌وقت در فينال جام جهاني، چه حين برگزاري بازي، چه در مراسم اهداي جام، باران به سراغ زمين و زمان نيامده بود؛ از فينال چهار سال قبل در ريودوژانيرو بگيريد تا فينال جام‌هاي 1986 و 1982 در مكزيكوسيتي و مادريد و حتي عقب‌تر، فينال 1966 در لندن و يكي دو دوره قبل از آن. در طول اين 88 سالي كه جام جهاني برگزار مي‌شود، فقط فينال جام 1954 زير باران برگزار شده بود. در آن بازي تاريخي، كه با پيروزي 3 بر 2 آلمان مقابل مجارستان به پايان رسيد، هواي شهر برن سوييس باراني بود و زمين خيس ورزشگاه وانكدورف، كار را بر مجاري‌ها سخت كرده بود؛ چراكه آنها تيم تكنيكي‌تر فينال بودند و بازي در زميني باران‌خورده، كه توپ به سختي به گردش درمي‌آمد، به سود آلماني‌ها بود. هواي باراني برن در جولاي 1954، قبل از آغاز بازي فينال، موجب سرماخوردگي فرانس پوشكاش هم شده بود. پوشكاش بزرگ و بيمار، در آن بازي تاريخي نتوانست چنانكه بايد درخشان ظاهر شود. اما پريروز در ورزشگاه لوژنيكي مسكو، باران به موقع باريد. بازيكنان دو تيم نود دقيقه در چمني عالي دويدند و توپ زدند و تكليف قهرمان جام را روشن كردند و سپس آسمان گريست. شايد از غم شكست كروات‌ها، شايد هم از شوق بازگشت جام به پاريس، پس از بيست سال. در واقع بارش باران در حكم ترانه وداع فرانسوي‌ها و كروات‌ها و روس‌ها و همه مردم جهان با جام جهاني بود. فينال مسكو، پرگل‌ترين فينال جام جهاني در 52 سال گذشته بود. آخرين بار در ورزشگاه ومبلي لندن، در مصاف انگليس و آلمان در 1966، شش گل در فينال جام جهاني رد و بدل شده بود. آن بازي را هم انگليسي‌ها 4 بر 2 بردند.

اكبر رادي، نمايشنامه‌نويس برجسته ايراني، اثر مشهوري دارد كه نامش هم مثل محتوايش عميقا زيبا و دلنشين است: ملودي شهر باراني. اين نمايشنامه رادي، در وصف شهر رشت است؛ شهري كه هر رهگذري با چند نظر متوجه شباهت آشكارش با شهرهايي مثل مسكو و پاريس مي‌شود. شهري با ساختمان‌هاي دواشكوبه و سقف‌هاي شيرواني. آميخته به سنگفرش‌هاي باراني. وقتي در مسكو كاپ قهرماني را به فرزندان پاريس اهدا مي‌كردند، آن هم زير باران، بي‌اختيار به ياد نمايشنامه ملودي شهر باراني افتادم. ملودي شادي پاريسي‌ها در شهر باراني مسكو نواخته شد. نمايشنامه فينال را هر كس كه نوشته بود، زيبا نوشته بود. يكي از پرگل‌ترين فينال‌هاي تاريخ جام جهاني را تماشا كرديم. فرانسه تيم قوي‌تر ميدان بود و حق به حقدار رسيد. رييس‌جمهور كرواسي گل سرسبد ميدان بود. حضور زنانه‌اش حين تماشاي بازي، مهرباني مادرانه‌اش در مواجهه با بازيكنان كرواسي و حتي فرانسه، باران لطيف و غمناكي كه بر گونه‌هايش جاري بود وقتي كه داليچ و مودريچ و راكيتيچ را در آغوش گرفت، مهر تاييدي بود بر اينكه زن، شاهكار خلقت است. يا به قول سيمين دانشور: در اينكه زن يك اثر هنري است، شكي نيست. ورژن روسي نمايشنامه ملودي شهر باراني، بدون حضور زنانه كوليندا گرابار كيتاروويچ (رييس‌جمهور كرواسي) ناتمام مي‌ماند. «كوليندا» در اين نمايشنامه همان قدر دلپذير بود كه «گيلان» در نمايشنامه اكبر رادي؛ به‌ويژه وقتي كه شهر باراني شد و ملوديِ مهرباني، فينال جام جهاني را فراگرفت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون