ضرب و شتم الهام صفا در فوتسال قم
خشونت مردانه در فوتسال زنانه
آسيبديدگي الهام صفا در ليگ فوتسال بانوان قم بر اثر ضرب و شتم دو بازيكن و يك تماشاگر تيم حريف، واقعه عجيبي است كه آب در آسياب جناب نيچه ميريزد! ماجرا از اين قرار بوده است كه بعدازظهر شنبه، ديدار تيمهاي گسترش و شاهينفراز در ليگ فوتسال بانوان قم با نتيجه 7 بر 2 به سود تيم گسترش به پايان ميرسد و در حالي كه بازيكنان دو تيم مشغول ترك كردن سالن بودند، دو بازيكن و يك تماشاگر تيم گسترش، در تمسخر تيم شاهينفراز شعار ميدهند و گلباران شدن اين تيم را به رخ بازيكنانش ميكشند. الهام صفا بازيكن 25 ساله شاهينفراز هم به شدت عصباني ميشود و به سمت آنها ميرود و ضربهاي هم به صورت آن تماشاگر ميزند.
جزييات واقعه معلوم نيست، ولي واكنش آن دو، سه بازيكن و تماشاگر تيم گسترش به عصبانيت و فحاشي الهام صفا، بيش از حد خشن از آب درميآيد. يعني ضرب و شتم شديد الهام صفا به دست آن سه خانم محترم، موجب بيهوش شدن وي و انتقالش به بيمارستان ميشود. در بيمارستان هم پزشكان ابتدا گمان ميكنند كه مهرههاي گردن الهام صفا جابهجا شده ولي بعد از ديدن سيتياسكن گردن او، راي به ضربديدگي ميدهند و او را مرخص ميكنند.
در دو دهه اخير كه ليگ برتر فوتبال مردان هر سال برگزار شده است، كتككاري بازيكنان تيمها، آن هم پس از سوت پايان بازي، آن هم به نحوي كه يكي از طرفين بيهوش شود و كارش به بيمارستان بكشد، هيچگاه رخ نداده است. خشونتها غالبا در جريان بازي رخ دادهاند آن هم نه با اين شدت و حدت. شايد مشهورترين و مهمترين مورد، مربوط به سال 1371 باشد كه مرتضي فنونيزاده در جريان ديدار تيمهاي استقلال و پرسپوليس، با سر به صورت عباس سرخاب كوبيد و سرخاب راهي بيمارستان شد.
مورد ديگر، كتككاري امير قلعهنويي و مجتبي محرمي در دربي سال 73 بوده است كه البته كسي كارش به بيمارستان نكشيد. مواردي از اين دست، در فوتبال مردان رخ داده ولي در جريان بازي، نه پس از پايان بازي. خشونت در جريان بازي تا حدي طبيعي است. اگر هم طبيعي و تعريفناشده باشد، با كارت قرمز داور مواجه ميشود. اما كتككاري پس از اتمام بازي، رفتاري است كه گاهي در فوتبال خشن امريكاي جنوبي ديده ميشود و سابقه چنداني در فوتبال ايران ندارد. وانگهي، اگر هم بنا بر ضرب و شتم پس از مسابقه باشد، اين همهجا؛ چرا بايد سراغ گردن بازيكن حريف رفت؟! حتي همين دو هفته قبل هم، كه تماشاگران پرسپوليس و استقلال خوزستان به جان هم افتادند، نه گردن كسي آسيب ديد و نه كسي راهي بيمارستان شد. چرا درگيري چند خانم پس از يك مسابقه فوتسال بايد چنان خشن باشد كه كار به بستري شدن يكي از آنها در بيمارستان بكشد؟ آيا بايد از اين واقعه نتايجي روانشناختي درباره نسبت زنان و خشونت گرفت؟ هربرت ماركوزه معتقد بود كه خشونت، عملي مردانه است و علت بيرحمي و خشن بودن سياست در زندگي بشر، مردانه بودن سياست است.
او دوري ذاتي زنان از خشونت را عاملي موثر در ملاطفت سياست، در صورت حضور پررنگتر زنان در سياست ميدانست. قطعا نميتوان از يك واقعه خشن در فوتسال زنان قم، نتيجه گرفت حرف ماركوزه نادرست است. شهود اخلاقي ما هم اجمالا حكم ميكند كه زنان حتي اگر كم و بيش ميل به بالايي به خشونت داشته باشند، چندان اهل عملي كردن و مبادرت ورزيدن به خشونت نيستند.
خشونت زنان غالبا كلامي است نه فيزيكي. پس چه عاملي موجب شكلگيري چنين واقعه كمنظيري در فوتسال زنان قم شده است؟ چنين ضرب و شتم نادري، آيا با كيفيت زنانگي بانوان فوتباليست و فوتساليست مرتبط است يا بايد آن را صرفا يك اتفاق دانست؟ به نظر ميرسد، پاسخ نزديك اين است كه اين واقعه يك اتفاق بوده است؛ ولي در صورت تكرار چنين وقايع خشونتباري در فوتبال يا فوتسال زنان، احتمالا ميتوان پاسخهاي دورتر را نيز جدي گرفت.