با اصالتها و تازهبه دورانرسيدههاي فوتبال
همهچيز خريدني است آقاي مورينيو
علي كربلايي
«كلاس خريدني نيست!» جملهاي تكراري در فوتبال جهان كه از طرف هواداران و اعضاي «باشگاههاي پرافتخار» خطاب به «تازه به دوران رسيدهها» گفته ميشود. آخرين بار هم ژوزه مورينيو چند روز پيش خطاب به منچسترسيتي و گوارديولا اين حرف را زد. اما باشگاههاي پرافتخار كه بهاصطلاح داراي «اصالت» هستند شامل كدام باشگاهها ميشود؟ لفظ «تازه بهدوران رسيده» در مورد كدام باشگاهها به كار برده ميشود؟ اگر بخواهيم چند نمونه از باشگاههايي كه خودشان را با اصالت ميدانند نام ببريم، ميتوانيم به تيمهايي مثل رئال مادريد، بايرن مونيخ، منچستريونايتد، آث ميلان، بارسلونا، يوونتوس، اينترميلان و ليورپول اشاره كنيم. اين تيمها تاريخ باشكوهي دارند. قهرمانيهاي پرتعداد در كارنامه اين تيمها، عاملي است براي فخر فروختن به رقباي جديد. «تازه به دوران رسيدهها» كدام تيمها هستند؟ به تيمهايي مثل منچسترسيتي، پاريسنژرمن، لايپزيك و چلسي نگاه خاصي وجود دارد و آنها را شايسته قهرماني و داشتن هواداران پرتعداد نميدانند. اما چرا؟ دليلش خيلي عجيب است. تاريخ باشگاههاي به اصطلاح اصيل را كه مرور كنيد، در تمام موارد متوجه اين نكته ميشويد كه از يك نقطه شروعي، به اين تيمها «پول» تزريق شده است. داشتن پول بيشتر نسبت به ساير باشگاهها، عاملي شد تا آنها از سايرين فاصله بگيرند. قهرمانيهاي پرتعداد و قدرتنمايي در تورنمنتهاي قارهاي، دليل اصلي جذب «هواداران بينالمللي» است. موارد استثنا را كه كنار بگذاريم، مردم جهان طرفدار تيمهاي قهرمان ميشوند. تعداد هواداران رئال مادريد، بارسلونا، يوونتوس و بايرن مونيخ، در خارج از مرزهاي كشورشان از هواداران داخلي بسيار بيشتر است. اين هواداران بينالمللي، طبيعتا روي نسلهاي بعد از خود هم تاثير دارند و همين عاملي ميشود تا امروز ببينيم كه تعداد طرفداران اين تيمها به شكل سرسامآوري از ديگر تيمها بيشتر است. اين هواداران حتي اگر تيمشان نتيجه هم نگيرد، به تاريخ پر از افتخارشان دلخوش ميكنند و يقين دارند كه يك روز دوباره به اوج برميگردند. درست هم هست. تيمي كه هوادار دارد، پول هم دارد. هوادار بيشتر به معناي دريافت حق پخش بيشتر، درآمدهاي تبليغاتي بيشتر و در نهايت پول بيشتر است. هنر خيلي زيادي ميخواهد تيمي كه در گذشته هوادار پرتعداد بينالمللي جذب كرده را نابود كرد. وجود هميشگي نقدينگي، باعث ميشود اين تيمها هميشه در بازار نقل و انتقالات دست بالا را داشته باشند. احتمالا همين وجود هميشگي پول، باعث شده مردم فكر كنند تيمي كه هوادارش هستند، «كلاس» دارد كه هميشه در سطح بالا باقي ميماند. غافل از اينكه تنها تفاوت اين تيمها با تازه به دوران رسيدهها اين است كه «زودتر» پول خرج كردهاند. زودتر به اين نتيجه رسيدهاند كه خرج كردن، عامل اصلي موفقيت در فوتبال است و هر كدام در زمان خود، به نوعي بسيار بيشتر از ساير تيمها خرج كردهاند. در مقابل اين تيمها، تيمهايي قرار دارند كه دير به اين نتيجه رسيدهاند كه پول خرج كردن دليل موفقيت است. يا حتي ميتوان گفت ديرتر مالك دست به نقد پيدا كردهاند. چلسي پس از حضور رومن آبرامويچ، منسيتي پس از حضور شيخ منصور و پاريسنژرمن پس از حضور شركت سرمايهگذاري قطر تبديل به تيمهاي جديدي شدند. تيمهايي كه كاري بسيار سخت در پيش داشته و دارند. آنها بايد در بازاري كه همه هواداران، تيمهايشان را انتخاب كردهاند سري ميان سرها دربياورند. اين كار مستلزم يك سرمايهگذاري هنگفت است و امكان شكست پروژه بسيار بالاست. اما حالا كه حدود يك دهه از اوجگيري اين تيمها ميگذرد، شاهد اين هستيم كه اين تيمها هم هوادار دارند. در شبكههاي اجتماعي تيمهايي مثلسيتي و پاريسنژرمن از تيمهاي محبوب هستند. اما همواره هواداران اين تيمها مورد تمسخر قرار ميگيرند، حداقل در ايران كه مورد تمسخر قرار ميگيرند. به نظر ميرسد اگر روند فوتبال به همين شكل پيش برود، 20سال بعد شاهد اين هستيم كه منسيتي و پاريسنژرمن هواداران چند ميليوني خواهند داشت و احتمالا آن هواداران به تيمهايي كه تازه در حال اوجگيري هستند، لقب «تازه به دوران رسيده» ميدهند. پس بهتر است ژوزه مورينيو به جاي مسخره كردن باشگاه منچسترسيتي، به فكر اين باشد كه تيم خودش كمكم از دور رقابت بزرگان كنار نرود. كسي چه ميداند، شايد 20 سال بعد طرفدار سيتي بيشتر از يونايتد باشند و به ديگر تيمها بگويند «كلاس خريدني نيست.»