نزول جذابيت بصري كتابهاي درسي
بهرام عظيمي
قبل از انقلاب، تصويرگري كتابهاي كودكان دراختيار كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان بود، بسياري از هنرمندان بنام آن زمان و همچنين هنرمنداني كه بعدها مطرح شدند، بهنوعي با كانون در ارتباط بودند چراكه كانون از معدود بنيادهايي محسوب ميشد كه فعاليتش برپايه توليد كتاب كودك بود. بنابراين هنرمندان تصويرگر زيرنظر كانون فعاليت ميكردند. بزرگترين اتفاقي كه پس از انقلاب براي تصويرگري كتاب كودك روي داد، اين بود كه تعداد هنرمندان بيشتر شد، تيراژ كتابها بيشتر شد و بهواسطه ورود كامپيوتر تحول و تنوعي درزمينه چاپ به وجود آمد. در نتيجه ديگر لازم نبود چاپخانهاي بزرگ يا جايي مانند كانون كه برخوردار از تشكيلات گسترده و هنرمندان بسيار زياد براي چاپ بود، به انتشار كتاب كودك روي بياورند. از آنجايي كه هزينهها كاهش يافته و توليد كتاب آسانتر شده بود، انجمنهاي خصوصي به چاپ كتاب كودك روي آوردند. زماني كه تعداد اين ناشران بيشتر شد تعداد هنرمنداني كه تصويرگري كودك ميكردند هم، افزايش يافت. بسياري از فارغالتحصيلان رشته نقاشي يا گرافيك و حتي هنرمنداني كه درزمينه گرافيك كار ميكردند، در زمينه تصويرگري كتاب كودك فعال شدند. از طرفي با افزايش جمعيت و از آنجايي كه مردم به تهيه كتاب براي كودكانشان روي آوردند هم تعداد كتابها زياد شد و هم تعداد تصويرگرها. اغلب اوقات داستان كتاب، ايراني بود و ناشر ترجيح ميداد از هنر تصويرگر ايراني استفاده كند. از طرفي هم بايد گفت كه طي 30 سال اخير داستانهاي ترجمهشده به خصوص آثار ادبيات كودك هم بخشي عمده را در بازار كتاب به خود اختصاص داد و بسياري از ناشران از توانايي تصويرگران ايراني بهره گرفتند. در حال حاضر تعداد تصويرگران كتاب كودك بسيار زياد است. شايد پيش از انقلاب ميتوانستيم 10 هنرمند شاخص اين حوزه را نام ببريم اما حالا آنقدر تعداد هنرمندان و آثار زياد است كه فقط نميتوانيم به يك هنرمند خاص اشاره كنيم. بهطورمثال وقتي وارد كتابفروشي ميشويد با دسته دسته كتابهاي كودك روبرو هستيد و تك تك آنها با يك تصويرگر كتاب كودك همكاري كردهاند كه كيفيت كارشان بسيار بالا و فضاسازيشان بسيار پيشرفته است. اين امر به واسطه استفاده از كامپيوتر و آشنايي هنرمندان با همتايان خارجي و آثار آنها است. در 20 سال اخير بسياري از هنرمندان تصويرگر ايراني جوايزي معتبر از جشنوارههاي تصويرسازي دريافت كردهاند.
پس از انقلاب تكنولوژي پيشرفت كرد و وسايل ارتباط جمعي جاي خود را در ميان مردم باز كرد؛ مردم وقتي قصد خريد كتاب دارند، هم خانواده و هم كودك با تصوير حرفهاي آشنا هستند و همين امر باعث شده رقابت در ميان تصويرگران شدت بگيرد. ايران در 30 سال اخير در دو رشته هنري رشد داشته است؛ منظورم از رشد، رشدي است كه به موازات همتايان خارجيشان صورت گرفته است؛ اولي كاريكاتور است و ديگري تصويرسازي. جالب است كه بسياري از تصويرگرهاي ما بهنوعي كاريكاتوريست هم بودهاند. در واقع از آن فضاي فانتزي كاريكاتور در زمينه تصويرسازيهاي آثار كودك بهره گرفتهاند. به همين منوال تصويرسازيهايشان حالوهواي كاريكاتوري دارد چون در آنها اغراق ديده ميشود، نوع رنگآميزي و كادربنديها برگرفته از دنياي كاريكاتور است.
با افزايش جمعيت و بالا رفتن سطح تفكر مردم، پدر و مادرها ميدانند كودكشان به كتاب نياز دارد و بايد داستان بخواند. در دهه گذشته مدارس فقط يك كلاس كنكور، آن هم براي كساني داشتند كه ميخواستند به دانشگاه وارد شوند. اما حالا براي ورود به كلاس اول ابتدايي، بچهها بايد كلاسها و برنامههايي را بگذرانند مثل پيشدبستاني و غيره. بنابراين مردم احتياج فرزندشان به كتاب را احساس ميكنند در نتيجه بازار كتاب كودك رونق پيدا كرد. از طرفي تا سن مشخصي وقتي كودك كتابي را ميخواند بايد دركنار آن شاهد تصاوير داستاني نيز باشد؛ از نوجواني و پس از آن است كه فرد ميتواند داستاني بدون وجود تصاوير بخواند و خودش محتواي داستاني را تصور كند. در نتيجه الزام وجود تصاوير در كنار داستانهاي كودك، رونقي به بازار اين ادبيات داد و از آنجا كه هنر تصويرسازان درجه دو و سه ارزان بود، بسياري از ناشران به آنها روي آوردند، بنابراين تقريبا تمامي هنرمندان تصويرسازي حداقل پنج، شش جلد كتاب در كارنامه دارند. در حال حاضر به واسطه قيمت بالاي كتابها و قدرت مالي پايين خانوادهها، اين بازار با ركود مواجه شده است. بنابراين انتشارات ترجيح ميدهد كتابي را كه 10 سال پيش چاپ كرده، تجديدچاپ كند و براي توليد اثر جديد هزينه نكند.
من به عنوان انساني كه 52 سال سن دارم وقتي صحبت از كتاب درسي راهنمايي يا دبيرستان ميشود، هر داستان مربوط به دوره تحصيليام را بدون شك با تصوير آن به خاطر ميآورم. به اين دليل كه در گذشته فقط كتاب درسي ميخوانديم و والدينمان هم كتاب ديگري براي ما نميخريدند. يعني تمامي پيشزمينههاي تصويري من مربوط به كتابهاي درسيام ميشود. اما امروزه اين طور نيست؛ اينقدر تنوع زياد است و بچهها به حدي در كتابها و اينترنت تصاوير مختلف و گوناگون ميبينند كه تاثير تصويرگري كتابهاي درسي قديم از دست رفته است.
چند سال پيش از من براي تصويرگري كتابهاي درسي دعوت شد اما به دلايلي اين همكاري صورت نگرفت اما بسياري از دوستانم اين همكاري را پذيرفتند و تصويرسازيهاي درجه يكي خلق شد. اما آموزش و پرورش همزمان به نهادهاي مختلف سفارش تصويرسازي داده بود و سه گروه براي داستانهاي واحد كتاب علوم كلاس سوم ابتدايي تصويرسازي ميكردند. در واقع براي سه گروه مختلف هزينه شد و در نهايت تصويري كه در كتاب چاپ شد آن تصوير درجه يك و حرفهاي نبود چون گروهي كه قدرت بيشتري داشت توانست راه خودش را به كتاب باز كند. اما كار ما در گذشته شكل متفاوتي داشت؛ آن زمان يك مكان واحد با كاركنان مشخص وجود داشت كه شغلشان تصويرگري كتاب كودك بود. اين طور نبود كه آموزش و پرورش بخواهد از چند گروه مختلف استفاده كند. بنابراين كتابهاي درسي امروز، آن تاثير قديم را ندارد و تصاوير اين كتابها در ذهن آنها حك نميشود. جالب اينجاست كه هر دو سال يك بار داستانها تغيير ميكند. مدام داستانها و اتفاقات جديد را در كتابهاي درسي جا ميدهند كه به هيچوجه محتواي جالبي ندارند. اما گويي كه اجباري براي وجود مجموعهاي از داستانهاست. بهطورمثال ما در كتابهاي درسي تاريخ و كتابهاي ديگر داستانهاي مذهبي ميخوانديم و بسيار هم تاثيرگذار بودند. اما امروزه داستانها و تصويرسازيها به سمتي سوق داده شده كه اغلبشان بوي مذهب ميدهند. چون فكر ميكنند شخصيت بچهها در دبستان و راهنمايي و دبيرستان شكل ميگيرد و احساس ميكنند با گنجاندن چهار قصه مذهبي ميتوانيم بچهها را مذهبي بار بياوريم. در صورتي كه نميدانند قصه مذهبي كتاب درسي، اگر جاذبههاي خاص خودش را نداشته باشد، يعني تصوير و نوع قصهگويي كودك را جذب نكند، تاثير هم نميگذارد. وقتي بچه من داستان به اصطلاح جذابي را در كتاب درسياش ميخواند، همزمان در قفسه كتابخانهاش كتابهاي غيردرسي دارد كه از لحاظ جذابيت قابلمقايسه با كتابهاي درسياش نيست.
همنسلهاي ما تمامي داستانهايي را كه در كودكي و مدرسه خواندهايم، به خاطر ميآورند. كتابها تاحدي تاثيرگذار بودند كه در ضربالمثلها و شوخيهايمان از مطالب آنها استفاده ميكنيم. اگر گفتهمان پند و اندرزي داشته باشد باز هم سراغ همان كتابها و داستانهايش ميرويم. اما حالا از كودكي كه كلاس چهارم دبستان است بخواهيد داستان جذابي را كه در كتاب درسياش خوانده برايتان نام ببرد، شايد بتواند يك يا دو داستان را نام ببرد، حالا اين داستان در ذهنش حك شده يا نه، بحث ديگري است. اما آنقدر تنوع زياد شده و آنقدر جذابيت اين كتابها پايين آمده، محتواي كتابهاي درسي روي بچهها تاثير نميگذارد چه برسد به اينكه بخواهد شخصيت بچهها را پرورش دهد. بچههاي امروز درگير فضاي مجازي هستند، درگير قصهها و كتابهاي جذابي هستند كه خارج از كتابهاي درسيشان ميخوانند.