زاگرس را بايد روي چشم بگذاريم
مژگان جمشيدي
وقتي ميگوييم جنگل، عموم مردم و حتي مسوولان فقط ياد جنگلهاي شمال ميافتند. اما اين لكه 1.8 ميليون هكتاري كه بيش از 35 درصدش مخروبه ومابقياش نيز تا سر حد نابودي، تحت بهرهبرداري شركتها، بنيادها و بانكها بوده همه ريه تنفسي اين سرزمين خشك نيست! حدود 5 ميليون هكتار از مساحت 11ميليون هكتاري جنگلهاي ايران (بر اساس آمار فائو در سال 2011) را رويشگاههاي جنگلي زاگرس تشكيل ميدهندكه اتفاقا 40 درصد آب شيرين ايران از همين جا تامين ميشود و ناگفته پيداست اگر زاگرس و بلوط زارهايش نباشد [ ...] جنگل 17 كاركرد مهم اكولوژيك و اقتصادي و اجتماعي و امنيتي ديگر هم دارد كه تامين آب و تلطيف هوا و اقليم و امنيت غذايي تنها بخش كوچكي از كاركردهاي آن است. دكتر بهلول عليجاني پدر علم اقليم شناسي ايران نيز در توضيح كاهش بارش در ايران با اشاره به پديده تغيير اقليم اما نكته مهم ديگري را خاطرنشان كرده و ميگويد: «بخش عمدهاي از بارش ايران حاصل وجود جنگلهاي زاگرس در مسير حركت توده هواي مديترانهاي است كه خيلي مهم است ولي امروز بخشهاي زيادي از اين جنگلها تخريب و نابود شده و نتيجه اين امر افزايش دماي منطقهاي و كاهش بارش در سالهاي اخير و زمستان 96 بود بهطوريكه اين ابرها در بيرون از ايران بارش دارند اما به زاگرس كه ميرسند بارششان كم ميشود.»
اما شگفتا كه با وجود اين هشدارها، زاگرس هر سال بيش از گذشته تحت فشار سدسازي، راهسازي، توسعه كشاورزي و شهرك سازي و ... قرار ميگيرد. حاصل اين يورش بي سابقه به زيست بوم زاگرس با اره و آتش و تراكتور و ماشين آلات سنگين و ... حالا شده يك و نيم ميليون جنگل كاملا خشكيده كه به دليل فشار توسعه ناپايدار، توان اكولوژيك خود را در مقابله با سوسك چوبخوار از دست داده بهطوريكه در كمتر از 6 سال اين حجم عظيم از جنگل بهطور كامل خشك شد.
آنچه امروز از زاگرس باقي مانده شايد از نظر دولتيها قابليت تبديل به الوار در مقياس تجاري را نداشته باشد كه بخواهند براي حفاظتش پول خرج كنند اما بقاي ايران و ايراني در گرو بقاي زاگرس است و فعالان انجمن سبز چيا و ديگر گروههاي محيط زيستي مناطق كردنشين كشورمان نيز با درك همين نكته سالهاست با غيرتي مثالزدني براي حفظ حيات جنگل آستين همت بالا زده تا جاييكه جان و مالشان را هم براي حفظ جنگل فدا كردهاند. حاصل اين رشادتها تاكنون منجر به شهادت 7 فعال محيطزيست در آتش و دستكم 30 مجروح شده كه بين 10 تا 70 درصد دچار سوختگي شدند .11 سال پيش سه فعال محيط زيست در آتشسوزي جنگل در پاوه جان باختند كه در همين حادثه 18 نفر دچار سوختگي شدند و صلاح الدين ميراني، جوان 28ساله پاوهاي با 70 درصد سوختگي يكي از بازماندههاي آن فاجعه غمبار است و در تازهترين تراژدي، اين بار گروهي ديگر از شريفترين فعالان نامآشناي محيط زيست ايران قرباني آتش شدند؛ آتشي كه به دلايل گوناگون به جان جنگلهاي ايران افتاده، عمدي و سهوي.كاش به ياد بياوريم كه اينجا زاگرس است، زاگرسي كه پژوهشكده اقليم شناسي كشورمان همين دو ماه قبل هشدار داد تا سال 2050 نابود ميشود، اگر تغيير اقليم تشديد شود كه در اين صورت موج جديدي از مهاجرتها و پناهندگي محيط زيست از غرب ايران آغاز ميشود. پس باور كنيد كه بلوطها به همان اندازه اهميت دارند كه حافظان آنها! زاگرس را بايد روي چشممان بگذاريم و حفظ كنيم نه اينكه هر بار به بهانهاي از روي جهل و ناداني و تنگ نظري و حرص و آز گوشهاي از آن را به آتش بكشيم و جانفشاني حافظانش را براي پايداري اكولوژيك سرزمين كماهميت و پوچ جلوه دهيم، شهداي چيا سوختند تا زاگرس و ايران نسوزد .