• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4175 -
  • ۱۳۹۷ سه شنبه ۱۳ شهريور

خاطره‌هاي بخش اورژانس توييتر

تب اعتراض به پزشك‌ها و نداشتن دستگاه كارتخوان در مطب‌ها، مدتي است كه در توييتر فروكش كرده . حالا كاربران توييتر دغدغه‌هاي ديگري دارند و در اين ميان، پزشكاني كه تا ديروز تلاش مي‌كردند تا از همكاران خود در توييتر دفاع كنند، به روزهاي عادي خود بازگشتند و مشغول روايت خاطرات‌شان از سروكله زدن با بيمارها و همراهان‌شان هستند. روايتي‌هايي بي‌نظير كه مي‌تواند شبيه يك درس جامعه‌شناسي باشد و نمايي ديگر از رفتارهاي اجتماعي ما ايراني‌ها را نشان دهد. آنچه مي‌خوانيد منتخبي از اين روايت‌ها و خاطره‌هاست كه جالب و خواندني است:

«اينترن بودم و يه خانم بدحالي در بخش بستري. كد خورد و بعد نيم ‌ساعت سي‌پي‌آر برگشت. از در رفتم بيرون و با حس پيروزمندانه‌اي به همراهش گفتم كه مريضتون برگشت. منتظر بودم تشكر كنه كه ديدم عصباني داد مي‌زنه: ما زنگ زديم فاميل از تهران بيان، حالا چي جوابشون رو بدم؟»، «يكي از نگراني‌هاي مادرها وقت معاينه بچه‌شون اينه كه گوشي يخ رو بذاريم روي پوست بچه. با تكون بچه يهو دل مادر هم مي‌ريزه. گرم كردن گوشي قبل از معاينه خيلي زمان نمي‌بره، ولي حال يه مادر رو بهتر مي‌كنه»، ‌«مورد داشتيم براي ناز كردن و ترسوندن شوهرش قرص برنج خورده كه بگه مثلا خودكشي كرده، واقعا مرده»، «يه استاد فاجعه داشتيم، يه‌بار تو درمانگاه مريضي اومد پيشش كه سينوس‌هاش عمل شده بود. استاد شروع كرد به بدگويي كه خيلي بدعمل شدي، فاجعه‌س و...حرفاش كه تموم شد، مريض خونسرد گفت دكتر خودت عملم كردي»، «به زحمت سنش به 9 سال مي‌رسيد. با عصبانيت و چشم‌هاي خيس دستم رو گرفت كشوند خونه‌شون كه مادر بدحالش رو ويزيت كنم. داشتم مي‌اومدم بيرون گفت دكتر فكر نكني مفتي بودها، خوب شد مياييم مطبت رو تميز مي‌كنيم»، «رفتم مطب، طرف با اعتراض اومده كه چرا اينقدر زود اومدي، خير سرت پزشكي، يكم دير بيا... اين بي‌كلاس بازي‌ها چيه»، «داشتم بچه رو سي‌پي‌آر مي‌كردم، پدرش چك زد در گوشم. بعد كه بچه برگشت گفت خدايي اگه نمي‌زدمت، اينقدر كارت رو خوب انجام نمي‌دادي»، «باباهه مي‌گه تا خانم پوشك پسرم رو عوض كرد، بچه دوباره كثيف كرد. ناخودآگاه زدم پس كله‌ش كه يه پوشك رو اينقدر سريع تلف كرد. بعدش هي به خودم گفتم دستت بشكنه»، «يه خانمه اومد بيمارستان، وايتكس قرقره كرده بود. مي‌گفت به شوهرم بگين دو ليتر وايتكس خورده» و «براي فشارخونت قرص مي‌خوري؟ آره پسرم برام مي‌خره. اسمش؟ رضا حسيني‌مقدم.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون