• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4176 -
  • ۱۳۹۷ چهارشنبه ۱۴ شهريور

خان‌دايي

حسن لطفي

بار اولي كه فيلم قيصر را ديدم دلم با قيصر بود. از اينكه داداش‌هاي آبمنگل را مي‌زد و مي‌كشت جگرم جلا پيدا مي‌كرد. اما هرچه زمانه گذشت، شيب دلم به سمت خان‌دايي بيشتر شد. آرامشش، اندوه توي نگاهش، موهاي پريشانش، اضطرابش و شاهنامه خواندنش را بيشتر دوست مي‌داشتم. اين فقط براي پرده سينما و صفحه تلويزيون نبود و نيست.

بيرون از عالم هنر هفتم هم خان‌دايي قيصر (جمشيد مشايخي) برايم دوست‌داشتني است. لحن مهربانش و حرف‌هاي لبريز از شعرهاي حافظ و مهر به انسان و ايرانش را دوست داشتم و دوست دارم. از آن مهم‌تر گرمي ارتباطش برايم لذتبخش است.

بار اولي كه ديدمش آنقدر صميمي بود كه گمان كردم مرا با يكي از آشنايان نزديكش اشتباه گرفته است. اما بعدش فهميدم اين يكي از خصوصيات خوب ديگرش است. رسم مهرباني و مردمداري را بلد است. مي‌داند چطور از كلام و نگاه به دل آدم‌ها برود. مثل بعضي از بازيگران سينما نيست كه خيال مي‌كنند آسمان خدا سوراخ شده و آنها از آن سوراخ به زمين افتاده‌اند. نه اينكه خداي نكرده بخواهم جمشيد مشايخي را بالا ببرم و روي سر بقيه بكوبم. اصلا چنين قصدي ندارم. اما وقتي آقاي بازيگر جسمش به زير خاك و روحش به آسمان رفت، بيشتر از همه پيام لبريز از مهر جمشيد مشايخي به دلم نشست.

در اينكه اين دلنشيني وصل به خان‌دايي و عقبه ديدارهاي پراكنده با اين بازيگر است، شكي ندارم. اما خدايي‌ا‌ش را بخواهيد جمشيد مشايخي نفسش هميشه نفس حق بوده. اخمي هم اگر روزگار و بعضي برخوردها بر پيشاني‌اش نشانده، عمر زيادي پيدا نكرده و جايش را به روي باز او داده است. روي بازي كه اميدوارم با سلامتي و عمري دراز تماشاگر ساليان طولاني آن در آينده باشيم.

خصوصا حالا كه حضرت مرگ زير‌‌خاكي‌هاي ارزشمند سينما و هنر اين ديار را بيشتر كرده است وجود رو خاكي‌هاي ارزشمند بيش از پيش لازم است.

عمرش دراز و دلش به مهر ايران و انسان و عرفان پرتپش باد خان‌دايي عزيز سينماي ايران.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون