• ۱۴۰۳ جمعه ۲۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4213 -
  • ۱۳۹۷ يکشنبه ۲۹ مهر

شيفته تروفو هستم

احمد طالبي‌نژاد

فرانسوا تروفو پيش از فيلمسازي، نويسنده و منتقد سينما در نشريه «كايه دو سينما» بود. او بعدها در زمره گروه فيلمسازان جواني قرار گرفت كه موج نو سينماي فرانسه را شكل دادند. تروفو با وجود ديدگاه‌هاي نو نسبت به سينما كه از دوران نقدنويسي‌اش ناشي مي‌شد، برخي فيلمسازان سينماي كلاسيك امريكا و از جمله هيچكاك را جزو مولفان سينما مي‌دانست. «سينما به روايت هيچكاك» نوشته تروفو يكي از ماخذ مهم در شناخت هيچكاك و سينماست. اين كتاب الگويي براي بسياري از مصاحبه‌كننده‌هاست كه چگونه بايد با يك فيلمساز كهنه‌كار گفت‌وگو كنند. تروفو زماني اين مصاحبه را انجام داد كه خود نيز به عنوان يك فيلمساز، موقعيت تثبيت شده و تاثيرگذاري داشت. در اين گفت‌وگو او نشان مي‌دهد به چه ميزان به كنه و جزييات صحنه‌ها و سكانس‌هاي فيلم‌هاي هيچكاك اشراف دارد و همين امر در هنگام گفت‌وگو موجب حيرت هيچكاك مي‌شود. («سينما به روايت هيچكاك» در دهه 60 با ترجمه پرويز دوايي منتشر شد و مورد استقبال سينمادوستان قرار گرفت.)

«كودك وحشي» يكي از آثار مهم تروفو است كه برخلاف ساير فيلم‌هاي داستاني آن زمان، سبكي مستندگونه دارد، هر چند كه بازيگران در آن نقش ايفا مي‌كردند. اين شيوه از فيلمسازي بعدها از سوي ديگر كارگردان تاثيرگذار در تاريخ سينما مورد استفاده قرار گرفت كه نمونه آن «ورنر هرتسوك» فيلمساز آلماني در فيلم «معماي كاسپار هاوزر» است.

تروفو بدعت‌هاي ديگري هم در فيلمسازي داشت. به عنوان مثال «ژان پير لئو» يكي از بازيگران فيلم‌هاي تروفو در كودكي در فيلم «چهارصد ضربه» در 1959 همكاري كرد تا فيلم «عشق در گريز» به سال 1979.

تروفو بر مبناي تحول سني ژان پير لئو فيلمنامه‌هاي زيادي نوشت كه نتيجه آن اجراي هفت نقش توسط اين بازيگر در طول اين دوره 20 ساله بود.

(ژان پير لئو متولد 1944 است و آخرين نقش خود را در سال 2017 ايفا كرده است) «چهارصد ضربه» يكي از بهترين فيلم‌هاي تعليمي- فيلمي با محتوايي درباره مدرسه و تاثيري كه اين محيط و مربيان بر كودكان دارند- است.«ژان پير لئو» بازيگر نوجوان اين فيلم در دنياي واقع، دانش‌آموزي بود كه به دليل فشارهاي مدرسه، فرار از اين محيط را انتخاب كرده بود.تروفو در انتخاب اين بازيگر هوشمندي به خرج داد، زيرا لئو انگ اين نقش بود و شخصيت واقعي او در «چهارصد ضربه» وارد يك درام شد. در نهايت نيز اين كارگردان با نجات دادن «ژان پير لئو» از مهلكه، او را به دنياي بازيگري كشاند.«چهارصد ضربه» معروف‌ترين اثر تروفو در دوراني است كه فيلم‌هاي تعليمي مي‌ساخت و در آن موضوعات مرتبط با آموزش و تربيت را محور آثار خود قرار مي‌داد.

يكي ديگر از ويژگي‌هاي مهم فيلم‌هاي تروفو به عنوان كارگردان، تعلق خاطر او به سينماي كلاسيك امريكاست.

او برخلاف «ژان لوك گدار» و «كلود شابرول» به عنوان پايه‌هاي شكل‌گيري موج نو سينماي فرانسه، رفتار معقول‌تري را در فيلم‌هاي خود پيش گرفت. گدار كه اساسا غيرقابل پيش‌بيني بود و همچنان به رويه خود وفادار است، اما تروفو هرگز راديكال نبود و به اين شيوه با سينما برخورد نكرد، او راه و روش خود را داشت و بيشترين تاثير را بر سينماي جهان و نسلي از سينمادوستان بر جاي گذاشت. اولين فيلمي كه از او ديدم «عروس سياه‌پوش» بود؛ يك قيصر زنانه با موضوع انتقام شخصي. در آن زمان دانشجو بودم و به نظرم «عروس سياه‌پوش» انقلابي مي‌آمد. با ديدن «فارنهايت 451» شيفته تروفو شدم و گمانم اين بود كه او فيلمسازي سياسي و انقلابي است كه البته اين‌طور نبود. آرام آرام با ساير فيلم‌هاي او نظير «شب امريكايي»، «آخرين مترو» آشنا شدم و خوشبختانه اين شانس را داشتم كه تمام فيلم‌هاي او را ببينم.

موسيقي متن فيلم‌هاي تروفو از ديگر نقاط قوت آثار اوست كه عمده آنها توسط «ژرژ دلرو» ساخته شده است. موسيقي اين فيلم‌ها بسيار دلنشين و گوش دادن به آنها بدون ديدن فيلم هم بسيار لذتبخش است.

«سرگذشت آدل ه.» كه روايتي از زندگي نوه ارنست همينگوي در فرانسه است و «ژول و ژيم» به عنوان دو نمونه از زيباترين عاشقانه‌هاي تاريخ سينما، دنياي ما را ساختند و من شخصا به همين دليل بسيار شيفته اين كارگردان و آثار او هستم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون