نگاهي به فيلم «ماهورا»
اثري شريف كه توازن ندارد
مصطفي جلاليفخر
فيلم «ماهورا» از چند زاويه قابل بررسي است. از همان ابتدا اسم فيلم كه براساس نام يك زن انتخاب شده، اين انتظار را براي مخاطب ايجاد ميكند كه فيلم درباه يك عشق اثيري با تمام شوونات است اما به اين انتظار پاسخ نميدهد، نكته ديگر اينكه فيلم از مقطعي دوپاره ميشود نقش اعراب در آن برهه كه با شروع جنگ همراه است، همچنين فيلم درگير ماجراي خلبان است كه ما را به سمت يك فيلم حادثهاي سوق ميدهد؛ از طرفي عاشقانهاي هم در دل اين داستان روايت ميشود. همه اين نكات در كنار هم با توازن و به درستي پيش نميرود.
البته فيلم اجزاي قابل قبول دارد. شخصيتپردازيها درست است، بازيها مناسب است. فيلمبرداري فيلم، همچنين موسيقي اصولي و موثري در فيلم وجود دارد، وقتي به كليت فيلم نگاه ميكنيم كاملا مشخص است كه براي اين فيلم زحمت كشيده شده و ميتوان گفت ماهورا فيلمي است كه با سختي ساخته شده اما اشكال اصلي در فيلمنامه است كه كشش دراماتيك ندارد.
داستان فيلم بازسازي خاطره تاريخي است. قصه دير شروع ميشود و داستان به كندي پيش ميرود. به نظرم نويسنده مصالح دراماتيك كافي براي فراهمسازي يك فيلم بلند را نداشته كه اين مساله باعث شده فيلم براي مخاطب باورپذير نباشد؛ به اين معني كه اگر خود فيلم اطلاعرساني نميكرد كه بر اساس واقعيت ساخته شده مخاطب فكر نميكرد كه اين اتفاق پيشتر در واقعيت افتاده باشد.
حتي ميتوانم بگويم كه فيلم در يك مقاطعي دچار آشفتگي ميشود. از يك جايي حوصله مخاطب سر ميرود. ماهورا با وجود ضعفهايي كه دارد و آن را به يك اثر متوسط مهجور تبديل كرده است كار شريفي است كه در روزگار امروز سينماي ايران كه از كمديهاي مبتذل لبريز شده قابل تحسين است.