• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4221 -
  • ۱۳۹۷ چهارشنبه ۹ آبان

رئال مادريد از اوج تا فرود

بحران به پايان مي‌رسد؟

علي كربلايي

 

 

رئال مادريد بعد از سه سال سلطنت بر فوتبال اروپا و درو كردن پياپي ليگ قهرمانان اروپا با زين‌الدين زيدان وارد يك سرازيري با شيب تند شده و در حال تجربه يكي از بدترين دوران تاريخ باشگاهش است. فلورنتينو پرس هر‌چه در اين سال‌ها رشته بود در حال پنبه شدن است و انتقاد هواداران بيش از هر كسي متوجه اوست. هواداران رئال مادريد معتقدند او با فروختن رونالدو و نخريدن جانشين براي اين ابرستاره، تيشه به ريشه تيمش زده و باعث شده لوس‌بلانكوس به اين وضع بيفتد. اما آيا پرس مقصر تمام و كمال اين وضعيت است؟ آيا چاره ديگري بود؟ اگر زيدان مي‌ماند چه اتفاقي مي‌افتاد؟ چه كسي بايد سكان‌دار رئال مادريد بشود تا اين تيم را از اين وضعيت اسفناك نجات بدهد؟

پرس قطعا مسوول اين وضعيت است. او مديرعامل باشگاه است و طبيعي است كه پيروزي‌ها و ناكامي‌ها به نام او نوشته شود. اما او بايد چه كارهايي انجام مي‌داد و انجام نداد؟ مسلما اولين كاري كه او بايد انجام مي‌داد مذاكره با زيدان و رونالدو براي قانع كردن‌شان به ماندن بود. او طبق سنت هميشگي رئال مادريد هم به رونالدو هم به زيدان اعلام كرد درهاي خروجي براي هر كسي كه مي‌خواهد از جمع تيم جدا شود، باز است. شايد باوركردني نباشد كه در گذشته‌هاي دور اين اتفاق براي آلفردو دي‌استفانو هم رخ داد و باشگاه به شكلي نه‌چندان محترمانه او را به اسپانيول فروخت. در سال‌هاي اخير عذر ستاره‌هاي بزرگي مثل رائول گونسالس و ايكر كاسياس هم از تيم خواسته شده و به نوعي خداحافظي با ستاره‌هايي كه سن‌شان بالاي 30 سال است تبديل به يك سنت شده است. اما رونالدو و زيدان دو مورد خاص بودند. آنها نقش اول قهرماني‌هاي پياپي مادريد در اروپا بودند و عجيب بود كه به اين راحتي اجازه خروج آنها صادر شود. موافقان اين تصميم پرس مي‌گويند او كار درست را انجام داده و با همين روش بوده كه رئال مادريد اين سال‌ها در اوج باقي مانده و مثل بسياري از تيم‌ها وارد دوران افت وحشتناك نشده است.

مساله دومي كه پرس در آن مقصر است رسانه‌اي كردن انتصاب لوپتگي به عنوان سرمربي رئال مادريد بود. لوپتگي بعد از اعلام اين خبر از سمتش در تيم ملي اسپانيا اخراج شد. اسپانيا وارد يك بحران شد و خيلي زود از دور رقابت‌ها كنار رفت. فشار رسانه‌اي و عمومي روي لوپتگي به اوج رسيد و اين مربي توانايي تحمل اين سطح از فشار را نداشت. موافقان پرس در اين مورد هم مي‌گويند كه او اگر اين تصميم را رسانه‌اي نمي‌كرد و تا انتهاي جام صبر مي‌كرد مطبوعات اوضاع تيم را متشنج مي‌كردند. ضمن اينكه اگر لوپتگي نتيجه بدي مي‌گرفت انتصاب او به عنوان سرمربي رئال مادريد چندان منطقي به نظر نمي‌رسيد.

شايد مهم‌ترين تقصير پرس در اين وضعيت، اضافه نكردن روح تازه به تيم است. او سال‌هاست كه خريد به اصطلاح كهكشاني نداشته و تيمش را با اضافه كردن جوانان با‌استعداد تقويت مي‌كند. آخرين خريد بزرگ او خامس رودريگس بود كه بعد از دو سه فصل نه‌چندان خوب در مادريد به بايرن مونيخ قرض داده شد. او حتي بعد از خروج رونالدو از مادريد هم هيچ ستاره بزرگي را جذب نكرد و تمركزش را روي جذب نيمار گذاشت كه از ابتدا مشخص بود دست‌نيافتني است. او سال قبل‌تر فرصت جذب امباپه‌اي را داشت كه همه جور پالسي براي رئال فرستاد، اما پرس حاضر نبود مبلغ مورد نظر موناكو را بپردازد. ادن آزار هم در جام جهاني هر كاري كرد كه رئال سراغ او بيايد، اما پرس ترجيح داد در اين مورد سكوت كند. تنها كاري كه او انجام داد جذب تيبو كورتوآ بود. انتقالي جنجالي كه بازيكنان تيم را خوشحال نكرد. ناواس براي سه فصل پياپي قهرمان اروپا شده و نقش مهمي در قهرماني‌هاي رئال مادريد ايفا كرده بود. خريدن جانشين براي او به مذاق بازيكنان رئال مادريد خوش نيامد. از طرفي پرس هيچ فكري براي يك مدافع چپ، مدافع مياني و مدافع راست جايگزين نكرده و ذخيره‌هاي تيم فاصله‌اي چشمگير با بازيكنان اصلي دارند. در خط مياني هم اوضاع چندان بهتر نيست. كاسميرو تنها هافبك دفاعي تخصصي تيم است. مودريچ خسته مجبور است هر هفته به ميدان برود و توني كروس در اين فصل در پستي به كار گرفته مي‌شود كه بارها از آن ابراز انزجار كرده است. خط حمله هم كه اظهرمن الشمس است. بعد از شروع خوب بنزما، بيل و البته ماريانو، مشخص بود كه آنها توانايي هندل كردن خط حمله رئال را ندارند و آن روند ادامه‌دار نخواهد بود. حالا مدت‌هاست خبري از گلزني اين بازيكنان نيست و سه گل آخر كهكشاني‌ها را مدافع چپ اين تيم به ثمر رسانده است. نيمكت ضعيف رئال مادريد در اين فصل بلاي جان آنها شده است. چرا كه بازيكنان اصلي دچار افت شده‌اند و خستگي جام جهاني در ساق‌هاي آنها مشهود است. مصدوميت‌ها در تركيب اصلي زياد است و به عنوان مثال اودريوسولايي كه براي دفاع راست خريداري شده، در شرايطي كه كارواخال مصدوم است و ناچو هم در آن پست افتضاح بازي مي‌كند، به كار گرفته نمي‌شود تا لوكاس باسكس به ميدان برود. پس فلسفه خريد او چه بوده؟ بازيكني كه قرار نيست چهارمين گزينه پست خودش هم باشد به چه دردي مي‌خورد؟ مثال ديگر وينيسيوس جونيور است. او قرار بود امباپه‌اي جديد در فوتبال اروپا باشد و دهان همگان را از تعجب باز كند. اما حتي يك بازي هم از ابتدا به ميدان نرفته است.

اما واقعيات ديگري هم در رقم خوردن اين نتايج براي رئال مادريد وجود دارند. تيمي كه سه فصل پياپي به قهرماني اروپا رسيده چه انگيزه‌اي دارد؟ آن هم‌زماني كه اكثر بازيكنان تيم در جام جهاني بازي كرده‌اند و و بسيار خسته‌اند. خط هافبك اين تيم چندين سال است به عنوان بهترين‌هاي فيفا انتخاب مي‌شوند و در تيم منتخب سال حضور دارند. اين موضوع در مورد خط دفاع و ستاره‌هاي خط حمله صادق است. لوپتگي نتوانست بازيكنان را از نظر رواني آماده فصل جديد كند و شكست ابتداي فصل مقابل اتلتيكو‌مادريد در سوپركاپ هم در پيش آمدن اين مساله بي‌تاثير نبود. رئال در آن مسابقه عالي بازي كرد، اما يك اشتباه در دقيقه 90 كار را به وقت اضافه كشاند و همان‌جا نقطه آغازي بود براي سقوط لوپتگي و رئال مادريد. رئال تيمي بود كه در آن بازي خودش را باخت و هر چه زد به در بسته خورد. به 10 دقيقه ابتدايي نيمه دوم ال‌كلاسيكو هم كه توجه كنيد همين مساله را مي‌بينيد. تيم فوق‌العاده بازي كرد و همه‌چيز براي يك كامبك مهيا بود. اما توپ مودريچ به تيرك خورد و ورق بازي به طور كامل برگشت. رئال بار ديگر خودش را باخت و خودش را در اختيار حريف قرار داد تا هر كاري كه مي‌خواهند با اين تيم بكنند.

آيا اين وضعيت دوامي خواهد داشت؟ بعيد است. مشخص است كه رئال مي‌تواند خودش را به چهار تيم برتر لاليگا برگرداند و به راحتي از گروهش صعود كند. اما احتمالا فلورنتينو پرس زمستان گرمي خواهد داشت و بازار را به آتش خواهد كشيد تا تيمش درست شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون