كمآبي با يك باران رفع نميشود
بيژن فرهنگ درهشوري
خرابي طبيعت با يك باران و دو باران رفع نميشود. البته وقتي اين سوال مطرح ميشود كه آيا اين بارشهاي اخير تاثيري هم روي طبيعت داشته است يا خير. بايد پاسخ بدهيم قطعا تاثيرگذار است چون ما اگر فوت هم كنيم، تاثيري خواهد داشت. اما اگر منظورمان از تاثير اين باشد كه مشكل خشكسالي ايران حل شود، خير اين مشكل به اين راحتي حل نخواهد شد. خشكسالي مسالهاي ساده نيست كه قرار باشد با اين بارشها مشكلش حل شود. معناي خشكسالي را زماني ميتوانيم به خوبي درك كنيم كه به سرنوشت رودخانههاي بزرگ كشور نگاه كنيم. رود كارون كه روزگاري روي آن كشتي رفت و آمد ميكرد، در حال حاضر تبديل به يك جوي باريك فاضلاب شده است. يا سرنوشت تاسفبار زايندهرود و ديگر رودخانهها اين وضعيت را به خوبي نشان ميدهد. البته اين مشكلات فقط به خشكسالي محدود نيست. مسائل محيط ايران فراوانند. از مرگ جنگلها تا مساله حيات وحش و مشكلاتي كه گريبانگير خزر و جاهاي ديگر شده حاكي از بيتوجهي ما به مسائل اساسي است. همه اين نشانهها گواهي بر وخيم بودن وضعيت محيط زيست و منابع آبي در كشور ماست. وقتي در كشور بارندگي ميشود، خيلي اوقات آب از كوه كه پايين ميآيد به سد و دامنه نميرسد و مردم آن آب را براي توليد محصولات كشاورزي استفاده ميكنند. حل مشكل خشكسالي نيازمند يك برنامهريزي همهجانبه و دقيق است. اين كار مطالعات ميخواهد. سازمان برنامه قوي ميخواهد. دانشگاه قوي ميخواهد. آمايش سرزمين ميخواهد. حل مشكل خشكسالي حتي به رسانههاي دقيق نياز دارد. الان در بسياري از رسانهها و مراكز تصميمگيري افرادي حضور دارند كه بزرگ شده محيط شهرياند و اساسا درك دقيق از وضعيت طبيعت ايران ندارند. براي همين ما به اندازهاي كه براي كمبود پوشك نگران هستيم، براي از بين رفتن محيطزيست نگراني نداريم. ما براي حل اين مشكلات بايد كساني را داشته باشيم كه از طبيعت شناخت درستي داشته باشند و در قبال آن احساس مسووليت كنند. اما متاسفانه مقامات ما هم كساني هستند كه در شهر رشد كردهاند و در قبال جنگلها و درياهاي كشور احساس مسووليت نميكنند.