• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4231 -
  • ۱۳۹۷ چهارشنبه ۲۳ آبان

علم و دين در «حيات معقول» از منظر علامه جعفري

صالح افشار تويسركاني

علم و دين به راي علامه استاد جعفري هيچگاه با هم جنگ نداشته‌اند. اگر جنگي بوده ميان دانشمندان و متدينين بوده و اين دو مكمل هم هستند نه معارض هم. به نظر آن متفكر همان‌گونه كه دين را افيون توده‌ها كرده‌اند، علم و هنر را نيز افيون توده‌ها كرده‌اند. ماهيت دين به تعريف استاد قرار دادن انسان در مسير جاذبه كمال به سوي خداست. از ديدگاه آن مولوي پژوه معاصر مفسر نهج البلاغه اگر سوءاستفاده بشر را از دين به حساب ماهيت آن بگذاريم اين امر در مورد موضوعات ديگر هم صادق است. استاد جعفري به جمله يوهانس كپلر دانشمند آلماني اشاره مي‌كند كه خدايا توفيق خواندن آيات جهان هستي را به ما دادي توفيق ديگر عنايت فرما تا آنچه از آيات تو خوانده‌ام در خدمت بندگانت به كار گيرم؛ به تعبير ديگر در تضاد و آشتي علم و دين از قول گوتفريد ويلهم هگل آورده: علم و دين در حقيقت مستقل نيستند بلكه هردو از حالات ضروري عقل محسوب مي‌شوند. براي رشد عقل دنبال يكديگر مي‌افتند. علامه در مبحث علم و دين احتياج به نام بردن هزاران دانشمند را ضروري نمي‌داند ولي با اشاره به نام ماكس پلانك، وايتهد و اينشتين در متن كارگاه طبيعت با روش علمي كه به كار برده‌اند فروغ الهي درخشان تلقي مي‌كنند و از طريق دانشمندان ايران و اسلام در خدمت بشريت جهان را به صلح دعوت مي‌نمايد.

غالبا اين طور ديده مي‌شود كه دين و علم با يكديگر تضاد دارند. اما افراد زيادي از متفكران معتقدند كه اصول علم و دين ناسازگاري اساسي با يكديگر ندارند. اين فيلسوف معاصر از ديدگاه دو متفكر حكيم دين و علم را اين گونه پارادوكسي سهل و ممتنع به طور آشكار معرفي مي‌كنند.

خاتم ملك سليمان است علم / جمله عالم صورت و جان است علم (مولانا)

چيست دين؟ برخاستن از روي خاك/ تا كه آگه گردد از خود جان پاك (اقبال لاهوري)

دانستيم كه علامه استاد جعفري براي دين و علم جايگاهي با ماهيت‌هاي متفاوت قائل است كه در زمان كاركردشان مورد سوءاستفاده عالمان و دينداران قرار مي‌گيرند.

سوءاستفاده از علم و دين در ديندانان بي عمل و عالمان غيرمتخصص كه به حيث آسيب‌شناسي مورد توجه است. از طرفي توصيف افيون توده‌ها توصيفي است موسع و قابل عمل به تمام موضوعات بشري. پس اگر قرار است دين و علم را بشناسيم ناظر به اصالت ماهيت‌شان تحقيق و پژوهش نماييم زيرا هر دو براي خدمت جان اولاد آدمي (انسان) وضع شده‌اند.اما نكته اينجاست وضع دين آسماني و الهي است اما وضع علم بشري و نسبي است. در مقام تحليل آنچه الهي است مطلق و آنچه انساني است نسبي است.زيرا تئوري‌هاي ديني احكام ملكوتي هستند و اما فرضيه‌ها و نظريه‌هاي علمي به حيث انتساب بشري تلقي مي‌شود. از منظر ديگر ضرورت و كليت مي‌باشند. دينداري ساحت ضرورت و كليت است كه در خدمت كمال و آگاهي انسان نسبت به خودش و جهان هستي وضع شده.اما علم ناظر به شناخت هستي و نيازهاي انساني در جهان هستي توليد مي‌شود. پس دين، واجد تعهد و علم واجد تخصص است. كافي است قدري بينديشيم كه شناخت انسان در شناسايي نيازهايش به مراتب موثرتر از شناسايي نيازهايش براي تعريف انسان در جامعه است. براي همين است كه در نهايت اين حيات طيبه را نشان مي‌دهد كه مفيد بودن غايت تمام گزاره‌هاي آن براي انسان است.

اما علم، مي‌تواند سودمند بودن را جايگزين مفيد بودن كند. بسا كه در خدمت ضرر رساندن به هويت انساني قرار بگيرد؛ به عنوان مثال علم مي‌تواند منجر به توليد جنگ‌افزارهاي شيميايي، توليد سلاح‌هاي مخرب كشتار جمعي از هر نوع و يا كشتي تفريحي و صيادي و يا وسايل بيمارستاني نجات يا ناوچه‌هاي جنگي در تمام ظهورات گردد. مهم انديشه مولدان است كه از آن كيمياي سعادت بسازند يا اكسير شقاوت.نزاع حق و باطل در نيازهاي فطري انسان وجود ندارد. نياز حق و باطل توسط اربابان قدرت ايجاد مي‌شود كه با ارزش سازي براي توده افكار و توانايي آنها را به خدمت ابزاري و سلاح ماشيني به خدمت مي‌گيرند.خطرناك‌ترين بخش ماجرا اينجاست كه اگر اربابان اين علم را به كمك خود در بياورند ديگر راه نجاتي براي بشريت باقي نمي‌ماند. اگر مرادشان استخدام ارزش‌هاي واهي باشد كه منجر به جنگ‌طلبي‌هاي تاريخي مي‌گردد، در اثناي همين جنگ‌طلبي‌هاست كه ارزش‌هاي جديد توليد مي‌شود.

متون مقدس الهي آسماني است كه بايد مورد توجه زمامداران قرار گيرد تا جهاني ايده‌آل خالي از جنگ مقرر شود.پس دانستيم اگر علم در توليد دفاع و دين در توليد عدالت اجتماعي به كار گرفته شوند بسياري از نهادهاي سودجو محلي از اعراب ندارند. به بيان علامه استاد جعفري حيات طيبه چيزي جز «حيات معقول» نيست و در «حيات معقول» حاكميت جاي خود را به اجماع عقل مي‌دهد و علم وسيله مي‌شود نه هدف. اينكه چقدر اين مفاهيم مستعد مصداق شدن باشند به وضعيت قانون و رفاه مدني برمي‌گردد.انساني كه نيازهاي اوليه‌اش را مرتفع شده ببيند مي‌تواند به كمال و تعالي بينديشد.مادامي كه در يك جامعه بي عدالتي باشد، فقر وجود دارد و مادامي‌ كه در يك جامعه فقر وجود داشته باشد مزدوري، جنگ و قشون‌كشي و باج دادن و باج خواهي سنت زيست بشري خواهد بود. به تعبيري ديگر اگر انسان هستي را فرصتي براي دست‌يازي و چپاول تصور كند نه بستري براي كمال و تعالي؛ خود را به ورطه‌ بي‌هويتي انداخته كه به مراتب خطرناك‌تر از جهالت است. شايد اينجا عبارت توماس هابز كه انسان را گرگ انسان مي‌داند خوانشي از همين وضع مي‌دهد. جالب است بدانيم در اسلام و سيره نبوي «انما المومنون اخوه» مراد شده است بلكه خود دلالت بر «كرامت ذاتي» انسان دارد. و هويت اطلاعي اسلام و از سويي ديگر چنين كشف مي‌شود كه چرا «الدين عندالله الاسلام» مي‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون