گذري بر زندگي علامه جعفري
جستوجوگر آفاق جديد و قديم
محمدتقي جعفري به سال 1302 خورشيدي در يكي از خانوادههاي متدين شهر تبريز چشم به جهان گشود و كودكي خويش را در پناه پدر و مادري سيده آغاز كرد: « پدرم درس نخوانده بود، اما حافظهاي غير عادي داشت و اغلب سخنان وعاظ شهر را جمله به جمله بيان ميكرد... مادرم برخلاف پدرم با سواد بود و جوان هم از دنيا رفت . به هنگام مرگ (1321 خورشيدي) سي و دو سال داشت. نخستينبار، او قرآن را به من ياد داد. حتي يادم ميآيد وقتي با او به مشهد رفتيم، در طول راه قرآن ميخواند و ميان راه كه براي استراحت و نماز توقف ميكرديم، فرزندانش را دورش جمع ميكرد و يك سوره قرآن را به ما تعليم ميداد.»
در آغازين سالهاي حيات، كودكي كه«محمدتقي» نام داشت، با ورود به مدارس جديد و تعليماتي كه در تبريز آن زمان، تازه داير شده بود، راه خود را آغاز كرد. محمدتقي چون خواندن و نوشتن را پيش از آغاز دبستان، از مادر خويش فراگرفته بود، به صلاحديد مدير مدرسه (جواد اقتصادخواه) درس و تحصيل را از كلاس چهارم ابتدايي آغاز كرد. پس از پايان دروس ابتدايي، محمدتقي وارد حوزه علميه طالبيه شد، سپس راه تهران و قم را در پيش گرفت. وي در تهران و قم از محضر فقها و حكمايي چون: ميرزا مهدي آشتياني، شيخ محمدرضا تنكابني و عارف داناسرشت ميرزا محمدتقي زرگر تبريزي بهرههايي شايان گرفت .به دنبال آن، به سبب بيماري و رحلت مادر، به تبريز برگشت و در درس آيتالله شهيدي حضور يافت . اندكي بعد با اصرار شديد و اكيد او در سال 1322 خورشيدي مطابق با سال 1363 قمري به نجف رفت.
حضور 11ساله محمدتقي جعفري در حوزه نجف اشرف و ديدن اساتيدي بسيار ممتاز و صاحب نظر همچون: سيد ابوالقاسم خويي، سيد محسن حكيم، شيخ كاظم شيرازي، سيد عبدالهادي شيرازي، سيد جمال الدين گلپايگاني، شيخ مرتضي طالقاني و ... بود، تأثير قاطعانهاي در شكلگيري شخصيت علمي و عملي وي داشت، به گونهاي كه در سن 23 سالگي (سال 1366 ق) موفق به اخذ درجه اجتهاد از شيخ كاظم شيرازي شده. ايشان سپس خود يكي از مدرسين و اساتيد كانون علمي نجف به شمار ميرفت .
در اين دوره از زندگي، وي با وضعيت معيشتي آزاردهندهاي، روزگار خود را ميگذراند. با آنكه هزينههاي زندگي در آن زمان پايينتر از امروز بود، ولي چون استاد به غير از شهريه اندكي كه از طرف آيتالله سيد ابوالحسن اصفهاني پرداخت ميشد، منبع درآمد ديگري نداشت، بنابراين، همزمان با تحصيل، بخشي از زندگي روزانه خود را به كار اختصاص داده بود تا بتواند زندگي ساده خود را اداره كند.
هم انديشي با مرحوم محمدرضا مظفر فيلسوف، فقيه و منطقي نوانديش در نجف و احمد امين رياضيدان برجسته دانشگاه بغداد مولف كتاب «التكامل فيالاسلام» كه سالهاي سال تداوم يافت، نشان از جامعيت خاصي بود كه سبب شد وي در موضوعاتي چون «فقه و فيزيك»، «فلسفه و زيبايي شناسي»، «تاريخ و روان شناسي» و برخي ديگر از دانشهاي گونهگون، ديدگان خود را به آفاق دانشهاي جديد و نوپايي كه از مغربزمين سرازير شده بود، نبندد و در شناخت تمدن علمي غرب و اروپا و ادبيات دوران پس از رنسانس ـ با تمام جوانبي كه داشت ـ گامهايي علمي بردارد.
اين موضوع را در آيينه نخستين اثر ارزشمندش، كتاب «ارتباط انسان ـ جهان» كه در سن 28 ـ 30 سالگي به رشته تحرير درآمد، بهتر ميتوان نگريست . اين كتاب كه با گرايش فيزيك و فلسفه تأليف يافته، محصول پويندگيهايي بود كه سالها به طول انجاميد و حضور مولف خويش را در مرزهاي واقعي دانشهاي نوين تثبيت كرد. وي تا واپسين روزهاي عمر، مطالب و مسائل جدي دنياي جديد را مورد اهتمام قرار ميداد. اين اهتمام در درجه اول، شناخت واقعيات و سعي در فهم و درك درست آنها و در درجه دوم، تحليل و تشريح منتقدانه آنها بود. محمد تقي جعفري پس از اتمام تحصيلات، وقتي در خلال سالهاي دهه 30 به ايران بازگشت، باز به بررسي جريانات فكري روز پرداخت و آثار فراواني نگاشت كه از مشهورترين آنها ميتوان به مجموعه 15 جلدي «تفسير و نقد و تحليل مثنوي» و «ترجمه و تفسير
نهجالبلاغه» در 27 مجلد اشاره كرد. اين دو اثر به نوبه خود، حاوي عمدهترين تفكراتي است كه او به مدت 4 دهه متناوب، به آنها پرداخت و كوشيد يافته هاي خويش را در قلمروهايي چون: انسان شناسي، جهان شناسي، روانشناسي، جامعه شناسي، اخلاق، حكمت، فلسفه و عرفان، ارايه كند.
علامه محمدتقي جعفري پس از عمري تلاش و تكاپو، در 25 آبان سال 1377 خورشيدي به رحمت ايزدي پيوست و در شهر مقدس مشهد در حرم مطهر امامرضا عليهالسلام، در دارالزهد به خاك سپرده شد.