جان مسوولان و احياي وطن
عبدالكريم حسينزاده
مدتهاي مديدي بود كه در پي اخذ مجوز اداره تامين اجتماعي شهرستان اشنويه بودم و آخرين دستور را بايد دكتر نوربخش عزيز ميدادند. خاطرم هست در جلسهاي كه با هماهنگي تاجالدين انجام گرفته بود و موهبتي و اردلان هم حاضر بودند، به دكتر نوربخش گفتم، «عمو تاج» هم ميداند كه اين آقاي موهبتي نميخواهد كار انجام شود. هرچند موهبتي هم پيگير بود و حتي شخصا به منطقه سر زده بود اما به هر حال من از انجام با تاخير كار گلهمند بودم.
درنهايت با همكاري نوربخش، اشنويه هم صاحب اداره تامين اجتماعي شد و حالا اين يادگار از نوربخش در اشنويه باقي است، همچون هزاران يادگار ديگر در هزاران اشنويه، اگرچه او بسان ابري و باراني در پاييزان سال رفت و ما تنها در حسرت اين رفتنهاي بغضآلود، نظارهگر عزيمت سنگين رفيقان و دوستانيم.فارغ از اين تسليتهاي رسمي و دستوري و اجبارمآبانه در سوگ نوربخش و تاجالدينها كه اين مسوول و آن وزير ارسال ميكنند، بايد گفت كه ما مسوولان همگي از صدر تا ذيل «مرگ» را فراموش كردهايم و در آن زمان كه نوربخش، مصداق شعر مولانا ندا سر ميدهد كه:
«به روز مرگ چو تابوت من روان باشد/ گمان مبر كه مرا دردِ اين جهان باشد
براي من تو مگِري و مگو: «دريغ! دريغ!»/ به دام ديو دراُفتي؛ دريغ آن باشد»
ما مرگ را فراموش كردهايم كه اگر نكرده بوديم، وضعيت ملك و ملت اينچنين نبود و شرايط ايرانزمين بهتر از اين بود. كشور آلوده شده است؛ آلودگي هوا، آلودگي زمين، آب، خاك و از همه مهمتر، كشور آلوده بيمديريتي و فساد و رانت شده است.مدتهاي مديدي است مردمانمان به كثير كارگزاران خويش به ديد بياعتمادي مينگرند و حق دارند. هرچند در ايران، مديران پاك هم پيدا ميشوند، ليكن برخوردهاي گزينشي ما و عدم برخورد جدي ما با منبع رانت و فساد سبب آن شده كه همچنان پاشنه بر در بيلياقتي و فسادگستري بچرخد. شايد براي مردم همچون ما سوال پيش آمده باشد كه اين همه شعار فسادستيزي و مبارزه با فساد چرا به مقابله با يك مسوول بلندپايه ختم نميشود! ما به اصطلاح خودمان دلال سكه را اعدام ميكنيم (هرچند به نظرم حق آنان نيز اعدام نبود و معتقدم نميشود بانك مركزي سكه پيشفروش كند و كسي كه اين سكهها را ميخريد، مشمول مجازات شود. در هيچ جاي قانون نيامده كه ميشود چنين اشخاصي را اعدام كرد) اما گيريم كه خلافكار باشد، چرا دست هيچ مسوولي در آن وارد نيست؟! و چرا فكر ميكنيم كشف فساد و دزدي مسوولان، براي نظام و انقلاب و ايران هزينه است اما سرپوش گذاشتن بر قصور و تقصير همين مسوولان هزينهساز نيست؟! امثال نوربخشها و تاجالدينها جان خود را در مسير توسعه ايران دادند؛ ليكن هيچگاه از خودمان پرسيديم كه آيا فاضل خداداد، اميرخسروي، جزايري و زنجاني كه اعدام شدند يا در نوبت اعدامند، بيپشتوانه ميتوانستند چنين كنند؟!
بياييد تا زمان بر عمرمان باقيست و فرصتها در كف، ايران آلوده به نابودي را نجات دهيم تا در آن جهان كه پرده برافتد و نهان همگي ما در پيشگاه خدا و ملت عيان خواهد شد، سر افكنده خدا و ملت نباشيم كه ما تنها يك دروغ بزرگ بوديم و نهايت اينكه اينگونه نباشد كه ما زنده باشيم كه ايران بميرد، بلكه جان تكتك ما فداي ايران شود تا ايران زنده بماند... .
رييس فراكسيون حقوق شهروندي مجلس