• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4248 -
  • ۱۳۹۷ چهارشنبه ۱۴ آذر

جنگ‌زده‌اي كه برنده توپ طلا شد

بدو لوكا! بدو!

علي ولي‌اللهي

 

 

احتمالا اولين جايي كه لوكيتاي كوچك با مفهوم دويدن آشنا شد، برمي‌گردد به زماني كه خانواده‌اش در حال فرار از دست متجاوزان صرب بودند. ترس و وحشت از گلوله و خون و خمپاره با صدايي كه مدام از اين طرف و آن طرف مي‌شنيد: بدو لوكا! بدو! صدايي كه همراه پسر كوچولوي مو طلايي كروات باقي ماند تا او را در 5 سالگي هنگام دويدن دنبال گله گوسفندان همراهي كند.

نلسون ماندلا جمله جالبي دارد: هر روز صبح در آفريقا آهويي از خواب بيدار مي‌شود و مي‌داند كه بايد از شير تندتر بدود و گرنه شكار خواهد شد و شيري كه مي‌داند بايد از آهو تندتر بدود وگرنه از گرسنگي خواهد مرد. مهم نيست كه آهو باشي يا شير. مهم اين است كه با طلوع آفتاب با تمام توانت شروع به دويدن كني. اين جمله‌اي است كه بايد مصداقش را در ساق‌هاي ظريف ولي خستگي ناپذير مودريچ پيدا كرد. فرمانده كروات‌ها در مستطيل سبز. پسربچه‌اي كه از كودكي با دويدن بزرگ شده. يك بار براي حفظ جانش و حالا براي فرار از دست بازيكنان حريف كه مي‌خواهند او را تحت فشار بگذارند تا نتواند از نبوغش استفاده كند؛ نبوغي كه باعث شد او بدون احتياج به جثه فوتبالي تبديل به يكي از بهترين بازيكنان جهان شود. آخر مي‌دانيد، او وقتي بچه بود و مي‌خواست فوتباليست شود، مربيان و كساني كه از او تست مي‌گرفتند به او گفتند كه تو به درد اين كار نمي‌خوري. چون تو خيلي ريزه‌ميزه هستي.

دونده‌ترين بازيكن جام‌ جهاني روسيه در سي و سه سالگي. كسي كه با فرماندهي او كرواسي توانست به بزرگ‌ترين افتخار تاريخ فوتبالش دست پيدا كند. كسي كه بيشتر از تمام كيلومترهايي كه دويده بود و دريبل‌ها و پاس‌هاي بيرون پايش، در انتهاي فينال جام جهاني اشك ريخت. اشك ريخت كه چرا نتوانسته قدم آخر را بردارد؛ قدمي كه بارها و بارها با تيم‌هاي باشگاهي‌اش آن را برداشته بود. با رئال مادريد در ليگ قهرمانان و لاليگا. در تاتنهام و ديناموزاگرب. قهرماني‌هايي كه حضور مودريچ در آنها خيلي به چشم نيامده بود، چرا كه لوكيتا در محوطه جريمه حضور نداشت و زياد گل نمي‌زد و همه دنبال كسي بودند كه ضربه آخر را زده بود؛ البته مودريچ خودش هم هيچگاه نخواسته بود كه بازيكن توي چشمي باشد. نه در مادريد و نه در لندن و نه در استاديوم‌هاي روسيه. اما چه كسي مي‌توانست يك بار او را پا به توپ ببيند و محو هنرنمايي‌اش نشود؟ مودريچ در مستطيل سبز يك ستاره دنباله‌دار است.

اگر تام تيكور آلماني به شخصيت اول فيلمش لولا سه بار فرصت داد تا بدود و نتيجه زندگي‌اش را تغيير دهد و دوستش را از مرگ نجات دهد، فوتبال تنها يك فرصت در اختيار لوكا قرار داد تا قهرماني جهان را كسب كند. مهم هم نبود قهرمان چقدر دويده و تلاش كرده. بعد از ناكامي مودريچ و يارانش در آخرين قدم، به نظر مي‌رسيد كسب جايزه بهترين بازيكن جام جهاني آخرين پاداشي است كه براي او در نظر گرفته شده و اشك‌هاي مودريچ و يارانش آخرين پرده درام زندگي بازمانده از جنگ بالكان است. چرا كه جام جهاني بعدي بعيد است مودريچ باشد و باقي جوايز فردي سال هم كه قرار است برسد به كساني كه زير ذره‌بين رسانه‌ها قرار دارند. اما وقتي نام مودريچ به عنوان بهترين بازيكن چمپيونز ليگ فصل قبل و مراسم بهترين‌هاي فيفا توسط كارشناسان انتخاب شد متوجه شديم كه دنياي فوتبال به مراتب پيچيده‌تر و غير قابل پيش‌بيني‌تر از درام‌هاي سينمايي است. اما اين هم پايان كار نبود. فوتبال بزرگ‌ترين آسش را رو نكرد و گذاشت براي بامداد چهارم دسامبر. جايي كه لوكا دويد و دويد تا به بزرگ‌ترين افتخار فردي كه يك بازيكن مي‌تواند به آن برسد، دست يابد. در سومين مرحله و آخرينش. فوتبال كه جام جهاني را از مودريچ گرفته بود، توپ طلا را در كمال احترام تقديم مودريچ كرد. حالا لوكا مودريچ تاريخ‌ساز شده. از جهات مختلف. اولين بازيكن كرواسي كه توپ طلا مي‌برد. بازيكني كه به سلطنت ده ساله مسي و رونالدو پايان داد. هافبكي كه بر خلاف متر و معيارهاي جا افتاده و كليشه شده در فوتبال توانست به نقطه‌اي برسد كه چشم تمام مردم را به خود خيره كند. حالا مودريچ تمام افتخارات فردي ممكن را برده. اما ما دوست نداريم اين پايان كار موطلايي فوتبال جهان باشد. ما دوست داريم همچنان از مودريچ بخواهيم كه پا به توپ بدود و به زيبايي‌هاي فوتبال بيفزايد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون