• ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4253 -
  • ۱۳۹۷ سه شنبه ۲۰ آذر

فراز و فرود زندگي سياسي محمدعلي فروغي در گفت‌وگو با بهمني قاجار

اديبي كه سياستمدار شد

رضا پورحسين

 

 

سالگرد درگذشت فروغي بهانه‌اي شد تا زندگي سياسي او را مورد بررسي قرار دهيم؛ عصري كه با فراز و نشيب‌هاي زيادي همراه بود و كم‌كم سبب شد تا فروغي پله‌هاي ترقي را تا رسيدن به بالاترين مقام سياسي- اجرايي كشور طي كند؛ سيري كه از دوره نخست مجلس شوراي ملي آغاز شد و در سال 1320 به اوج خود رسيد. نقل قول‌هاي مختلف پيرامون اين شخصيت تاريخي مهم كه در عصر معاصر بسيار تاثيرگذار بوده است ما را بر آن كرد تا به بررسي ابعاد مختلف فعاليت‌هاي سياسي او بپردازيم. عمده انتقادات به فروغي به زماني برمي‌گردد كه در چهره يك ديپلمات به فعاليت پرداخته است و نقدهايي به عملكرد او وجود دارد. در همين راستا گفت‌وگويي با محمدعلي بهمني قاجار، پژوهشگر تاريخ معاصر داشته‌ايم كه در ادامه مي‌خوانيد.

 

زندگي سياسي فروغي قبل از عصر پهلوي به چه صورت بود و چه فعاليت‌هايي داشت؟

پدر فروغي در دربار ناصرالدين‌شاه داراي مقام بود. جد وي ميرزا ابوتراب، يكي از اركان مجمع مغان در زمان نادرشاه بوده است. محمدمهدي ارباب اصفهاني نيز پدربزرگش بود كه يكي از بازرگانان معتبر اصفهان بوده است. پدر محمدعلي نامش محمدحسين فروغي كه لقب ذكاءالملك را داشته است نيز در عصر قاجار از اعضاي دارالترجمه و از نزديكان ميرزا ملكم‌خان بوده است. محمدعلي فروغي علوم ابتدايي را در مكتبخانه و نزد پدرش فرا مي‌گيرد. سپس وارد دارالفنون مي‌شود و علاوه بر آن به مدارس مروي و سپهسالار نيز رفت و آمد داشته است. در زمينه علوم انساني و زبان‌هاي خارجه توانمندي‌هايي پيدا مي‌كند و به زبان فرانسوي مسلط مي‌شود. يك سال قبل از پايان حكومت ناصرالدين‌شاه به استخدام دولت در مي‌آيد و در وزارت انطباعات مشغول به كار مي‌شود. پدرش نيز در همين محل مشغول به كار بوده است. در دوره مظفرالدين شاه با رونق گرفتن ساخت مدارس، فروغي به شغل معلمي روي مي‌آورد و در مدرسه ادب، علميه و دارالفنون مشغول به تدريس مي‌شود. در سال 1317 قمري ميرزا نصرالله‌خان مشيرالدوله و پسرش ميرزا حسن خان مشيرالملك پيشگام ساخت مدرسه علوم سياسي مي‌شوند و از بدو تاسيس مدرسه علوم سياسي، محمدعلي فروغي در اين مدرسه عالي مشغول به تدريس مي‌شود. از جمله كتاب‌هايي كه در اين عصر به نگارش درمي‌آورد حقوق اساسي يا آداب مشروطيت دول و تاريخ ملل مشرق زمين است كه همين كتاب‌ها را نيز در مدرسه علوم سياسي تدريس مي‌كرد.

اهم فعاليت‌هاي فروغي در مجلس شوراي ملي و كنفرانس پاريس چه بود؟

فروغي در ابتدا از سوي هدايت به عنوان مسوول دبيرخانه مجلس انتخاب مي‌شود. در مجلس دوم موفق مي‌شود به عنوان نماينده وارد مجلس شود و مدتي نيز رياست مجلس شوراي ملي را نيز عهده‌دار مي‌شود. در اين دوره فروغي نقشي اساسي در قوانين عصر مشروطه دارد. در سال 1290 فروغي وزير ماليه مي‌شود. سپس سكاندار وزارت عدليه مي‌شود و در همين برهه زماني در تدوين قانون آيين دادرسي مدني ايران به عنوان قانون اصول محاكمات دولتي با ميرزا حسن خان مشيرالدوله همكاري مي‌كند و نقش مهمي در تدوين قوانين داشته است. فروغي پس از داشتن چند سمت قضايي و سياسي عضو هيات صلح ايران در كنفرانس پاريس مي‌شود. در كنفرانس صلح پاريس كه پس از جنگ جهاني اول شروع به كار مي‌كند كشورهايي كه در جنگ حضور داشتند در كنفرانس و كشورهاي متضرر به دنبال خسارت بودند و كشورهاي فاتح نيز مي‌خواستند بر اساس ايده‌آل خودشان نظم جهاني را حاكم كنند. كشورهاي شكست خورده نيز متحمل هزينه‌هاي اين تغييرات مي‌شدند. ايران به عنوان كشور بي‌طرف سعي كرد در اين كنفرانس شركت كند اما مانع حضور ايران مي‌شوند و به علت اينكه در جنگ نقشي نداشت، جايگاه خاصي براي ايران در اين كنفرانس قائل نشدند اما ايران به تلاش‌هاي خود ادامه مي‌دهد تا بتواند خسارت‌هايي را كه متحمل شده، جبران كند. در اين عصر امپراتوري تزار سقوط مي‌كند و از طرف ديگر عثماني نيز با فروپاشي مواجه شده بود و دولت ايران در اين زمان اميدوار بود تا بتواند بخشي از سرزمين‌هايش را كه توسط روس‌ها و عثماني‌ها اشغال شده بودند، شايد بتواند پس گيرد. از جمله اين مناطق كه ايران مطالبه كرده است قسمت‌هاي كردستان عثماني و قفقاز بوده است. در اينجا فروغي مسوول مطرح كردن اين مطالبات بوده است. فروغي با كارنامه برجسته‌اي كه در گذشته داشته است در لباس يك ديپلمات وي را موفق مشاهده نمي‌كنيم. فروغي غالبا در ماموريت‌هاي ديپلماتيك خود ضعيف عمل مي‌كند. با اينكه يك انديشمند و فيلسوف شناخته مي‌شود اما در رداي ديپلماتيك آن توانايي‌ها را ندارد.

فروغي پس از كودتاي 3 اسفند چه نقشي در دولت داشت؟

فروغي از همان ابتدا با رضاشاه همكاري مي‌كند و در كابينه مستوفي‌الممالك فروغي وزير ماليه مي‌شود و سپس وزير امورخارجه و به نحوي سخنگوي دولت مي‌شود. فروغي نقش مهمي در توجيه قلع و قمع‌هاي رضاشاه دارد و در حكومت نظامي و سخت‌گيري‌هاي رضاشاه همراهي دارد. در روزي كه لايحه حكومت نظامي را از سوي دولت به مجلس مي‌برد جمله معروفي مي‌گويد كه «دولت بايد قدرت خود را به ملت نشان دهد.» در آنجا حائري‌زاده يزدي به‌شدت به انتقاد از وي مي‌پردازد و در جواب مي‌گويد: «دولت بايد مجري قدرت ملت باشد و به فروغي مي‌گويد اين جمله سخيف‌تان را پس بگيريد.» فروغي يكي از بازوهاي رضاشاه براي تغيير حكومت در آن دوران بود. در زماني كه رضاشاه رييس حكومت موقت است فروغي به عنوان كفيل وزيرالوزرا انتخاب مي‌شود و بعد از رسيدن رضاشاه به پادشاهي او نيز به عنوان نخست‌وزير انتخاب مي‌شود. فروغي مدت‌هاي زيادي سفير ايران در تركيه بوده است و نقش مهمي را در نزديك شدن رضاشاه به آتاتورك ايفا مي‌كند و با ترك‌ها نيز رابطه نزديكي داشته است و با اكثر خواسته‌هاي آنها موافقت مي‌كند. يكي از اين خواسته‌ها سركوب شورشيان كرد آرارات بود كه فروغي موافقت مي‌كند تا آنها اين اقدام را انجام دهند و ترك‌ها را به خاك ايران راه مي‌دهد تا اين سركوب انجام شود. سپس ترك‌ها خواهان تغيير در قرارداد مرزي با ايران بودند كه فروغي با اين مساله نيز همراهي مي‌كند و سبب مي‌شود تا منطقه استراتژيك آرارات در اين برهه از زمان از ايران جدا شود. فروغي در زماني كه وزير امورخارجه است، مصادف مي‌شود با كنار گذاشته شدن تيمورتاش و اين گونه فروغي معمار سياست خارجي رضاشاه است. فروغي در سياست خارجي خود به نرمي با انگلستان برخورد مي‌كرده است و در مقابل روابط خوبي با شوروي نداشته است. فروغي در سال‌هاي 1312 تا 1314 دوباره به سمت نخست‌وزيري مي‌رسد. در اين عصر است كه اختلافات ايران با انگلستان بر سر جزاير سه‌گانه و بحرين مطرح مي‌شود. در اين زمينه نيز فروغي نمي‌تواند عملكرد خوبي در مقابل انگليسي‌ها براي حل اين مسائل داشته باشد.

عملكرد فروغي در دوران نخست‌وزيري چگونه‌بود؟

فروغي در دوران نخست‌وزيري غالبا مجري تفكرات رضاشاه بود. فروغي در ايجاد فكر ترقي در رضاشاه نقش داشته است اما جبهه فكري مستقلي نداشتند و مجبور بوده‌اند دستورات رضاشاه را عملي كنند. كشور در اين برهه به سمت توسعه اقتصادي و اجتماعي در حال حركت بوده است. فروغي در توسعه علمي و اقداماتي همچون تاسيس دانشگاه سهم دارد و مي‌توان وي را محرك افكار رضاشاه دانست اما به مرور زمان اين نقش كمتر مي‌شود. در ماجراي مسجد گوهرشاد و متحدالشكل كردن لباس مشاهده مي‌كنيم كه فروغي مخالف اين اقدامات است اما رضاشاه بالاخره اين اقدامات را عملي مي‌كند و حتي آقاي اسدي پدر داماد فروغي را نيز اعدام مي‌كند. در شش سال انتهايي حكومت رضاشاه، فروغي مغضوب و به نوعي تحت نظر بوده است. علت اصلي اين مغضوب شدن هم مخالفت با برخي اقدامات رضاشاه است و اينكه از رويكرد اسدي براي تعامل با مردم حمايت كرده است. اسدي اعدام مي‌شود و فروغي نيز عزل مي‌شود. پس از اشغال ايران توسط متفقين رضاشاه مجبور مي‌شود دوباره به سمت فروغي برود و مي‌دانسته تنها كسي كه مي‌تواند با انگلستان وارد تعامل شود فروغي است. رضاشاه خاضعانه به نزد فروغي مي‌رود و از او مي‌خواهد تا دوباره برگردد و فروغي به شرط اينكه رضاشاه حكومت را واگذار كند و از كشور خارج شود، قبول مي‌كند تا به قدرت بازگردد و همچنين به رضاشاه قول مي‌دهد تا سلطنت را براي محمدرضا پهلوي حفظ كند. بدين ترتيب فروغي دوباره نخست‌وزير مي‌شود. فروغي در اين برهه زماني به محمدرضاشاه وفادار است و تمام تلاش خود را براي تثبيت سلطنت محمدرضاشاه انجام مي‌دهد. فروغي مانع بازگشت مدل سياسي قاجاري مي‌شود و همچنين در مقابل تفكرات جمهوريخواهانه مي‌ايستد و در راستاي حفظ سلطنت محمدرضاشاه گام برمي‌دارد. فروغي به نحوي در مقابل حركت‌هاي راديكالي ايستادگي مي‌كند. انتخابات دوره سيزدهم مجلس شوراي ملي در دوره رضاشاه برگزار شده بود و افكار عمومي انتظار داشتند پس از سقوط رضاشاه نتايج آن انتخابات ملغي شود و انتخابات جديد برگزار شود كه فروغي مانع اين امر مي‌شود.

چه تغييراتي در سياست‌هاي فروغي در دوره سوم نخست‌وزيري‌اش نسبت به دوره‌هاي اول و دوم وجود داشت؟

در دوره اول نخست‌وزيري فروغي نفر سوم كشور بود و حتي جايگاهي پايين‌تر از تيمورتاش داشت و اساسا نقش مهمي نمي‌توانست ايفا كند. در دوره دوم نخست‌وزيري كه از سال 1312 تا 1314 است، فروغي جايگاه بالاتري دارد اما باز هم مغلوب قدرت رضاشاه است و صرفا مجري منويات او است. در دوره سوم نخست‌وزيري فروغي كه از شهريور 1320 آغاز مي‌شود و شش ماه ادامه دارد، او شخص اول سياسي كشور است. ايراني كه اشغال شده بود و نظام سياسي اداري آن و ارتش را از دست داده بود. در واقع در آن دوره هم حرف اول را قدرت‌هاي خارجي اشغال كننده ايران در كشور مي‌زنند. در آن برهه زماني در مسائل داخلي كشور، محمدرضاشاه قدرت مخالفت با تصميمات فروغي را نداشته و حتي اراده‌اي هم بر اين كار نداشته زيرا فروغي را به چشم يك معلم و راهنما مي‌ديده است. بيشتر در اين برهه زماني شاه به فروغي وابسته بود. فروغي در اين دوره زماني تعامل گسترده‌اي با قدرت‌هاي خارجي دارد و عمده تلاش او معطوف به اين است كه استقلال و تماميت ارضي ايران را حفظ كند. حتي اگر نمي‌توانست قرارداد منعقد كند قول‌هاي شفاهي از مسوولان آن كشورها مي‌گرفت تا بتواند كشور را از خطر تجزيه حفظ كند. فروغي در اين زمينه مي‌گويد اين قدرت‌هاي خارجي در حال آمدن و رفتن هستند و ما نبايد آنها را تحريك كنيم. او معتقد بود نبايد با قدرت‌ها وارد جنگ و تنش بشويم و معتقد بود اين سبب فروپاشي كشور مي‌شود و من معتقد هستم رويكرد او غلط نبوده است زيرا ارتش از بين رفته بود و نيرويي براي مقابله اساسا وجود نداشت. منتها بايد توجه داشت قول‌هايي كه قدرت‌هاي خارجي به فروغي دادند معتبر نبود و نمي‌توانست به آنها براي حفظ كشور تكيه كند. با پايان يافتن جنگ شاهد بوديم كه شوروي از ايران خارج نمي‌شود و مسبب ماجراي دموكرات‌ها مي‌شوند و عملا تماميت ارضي ايران را خدشه‌دار مي‌كنند.

فروغي پس از 6 ماه نخست‌وزيري، به علت بيماري استعفا مي‌دهد و پس از چند ماه نيز فوت مي‌كند.

از عملكرد فروغي در عرصه سياست چه درس‌هايي مي‌توان گرفت ؟

به نظر من يك معلم و يك استاد دانشگاه كه خيلي هم مي‌تواند فاضل باشد، لزوما سياستمدار خوبي نمي‌شود. به نظر من اين پيامي است كه مي‌توانيم از فراز و نشيب زندگي فروغي اخذ كنيم. فروغي اديب، باسواد و فاضل بود و به عنوان يك كارشناس و يك مشاور بسيار قوي بوده است اما سياستمدار و مدير قدرتمندي نبود به خصوص در زماني كه وظايف ديپلماتيك برعهده داشته است. مديريت داخلي فروغي هم در زير سايه رضاشاه است پس نه مي‌توان در اين عرصه به او نقدي داشت و يا امتيازي ويژه برايش در نظر گرفت. فروغي در اوايل فعاليت خودش به خوبي نقش مشاوره و كارشناسي را ايفا مي‌كند و شاهد هستيم در تدوين قوانين عصر مشروطه هم به خوبي عمل مي‌كند. فروغي در تعيين خط مشي فكري رضاشاه نقش دارد و افكار ترقي خواهانه در او ايجاد مي‌كند. فروغي در حوزه فكر قوي عمل مي‌كند اما هنگامي كه وارد حوزه عمل مي‌شود توانايي خاصي از او مشاهده نمي‌كنيم.


پدر فروغي در دربار ناصرالدين شاه داراي مقام بود. محمدحسين فروغي كه لقب ذكاءالملك را داشته است نيز در عصر قاجار از اعضاي دارالترجمه و از نزديكان ميرزا ملكم خان بوده است.

فروغي مدت‌هاي زيادي سفير ايران در تركيه بوده است و نقش مهمي را در نزديك شدن رضاشاه به آتاتورك ايفا مي‌كند و با ترك‌ها نيز رابطه نزديكي داشته است و با اكثر خواسته‌هاي آنها موافقت مي‌كند.

در ماجراي مسجد گوهرشاد و متحدالشكل كردن لباس مشاهده مي‌كنيم كه فروغي مخالف اين اقدامات است اما رضاشاه بالاخره اين اقدامات را عملي مي‌كند و حتي آقاي اسدي پدر داماد فروغي را نيز اعدام مي‌كند.

فروغي در سياست خارجي خود به نرمي با انگلستان برخورد مي‌كرده است و در مقابل روابط خوبي با شوروي نداشته است.

در شش سال انتهايي حكومت رضاشاه، فروغي مغضوب و به نوعي تحت نظر بوده است. علت اصلي اين مغضوب شدن هم مخالفت با برخي اقدامات رضاشاه است و اينكه از رويكرد اسدي براي تعامل با مردم حمايت كرده است. اسدي اعدام و فروغي نيز عزل مي‌شود.

پس از اشغال ايران توسط متفقين رضاشاه مجبور مي‌شود دوباره به سمت فروغي برود و مي‌دانسته تنها كسي كه مي‌تواند با انگلستان وارد تعامل شود فروغي است. رضاشاه خاضعانه به نزد فروغي مي‌رود و از او مي‌خواهد تا دوباره برگردد و فروغي به شرط اينكه رضاشاه حكومت را واگذار كند و از كشور خارج شود، قبول مي‌كند تا به قدرت بازگردد و همچنين به رضاشاه قول مي‌دهد تا سلطنت را براي محمدرضا پهلوي حفظ كند. بدين ترتيب فروغي دوباره نخست‌وزير مي‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون