آبخيزداري طلايهدار
كشاورزي پايدار
عبدالحسين طوطيايي
سالانه حدود دو ميليارد تن از پوشش زنده خاك در كشورمان به دلايل مختلف در حال فرسايش است. در خلال 15 سال گذشته نيز 70 درصد از منابع تجديدناپذير زيرزميني آب برداشت شده است. تنها اگر اين دو رقم از پارامترهاي آب و خاك با 110 ميليارد مترمكعب آب قابل دسترس از نزولات آسماني و ميانگين تبخير سالانه 2 تا 4 مترمكعب را مقايسه كنيم به شرايط بسيار شكننده بخش كشاورزي كشورمان در دستيابي به راهبرد امنيت غذايي و نقش انكارناپذير برنامههاي آبخيزداري براي پايداري آن پي ميبريم. آبخيزداري مجموعهاي از دانش فني است كه با استفاده از آن ميتوان منابع طبيعي، كشاورزي، انساني و اقتصادي يك حوزه را مديريت كرد.
در دهه اخير شاهد آن هستيم كه بسياري از مناطق كشور در برابر بارانهاي سيلآسا و غيرمتعارف در معرض سيلهاي مخرب قرار گرفته و كماكان ميگيرند. مناطقي كه بر اثر توسعه تهاجمي شهرها و ساختوسازهاي بيتوجيه پوششهاي سبز محافظ خود را از دست دادهاند. بيش از 90 ميليون هكتار از عرصههاي آبخيز كشورمان با حدود 22 ميليارد مترمكعب هرز آب، سيلخيز است كه در تشديد فرسايش منابع آب و خاك بسيار موثرند. فرسايشهايي كه تنها يك قلم از پيامدهاي مخرب آن از دست رفتن حدود 17 تن خاك در هكتار به حساب ميآيد. هرز آبهايي كه در يك مديريت صحيح به جاي تخريب ميتواند منبع پايداري به شمار آيد. در چنين شرايط شكنندهاي اجراي برنامه يكپارچه از منابع و در قالب طرحهاي با دقت مطالعه شده آبخيزداري ميتواند بستر تحقق كشاورزي پايدار را فراهم و به عنوان يك برنامه زيرساختي براي راهبرد امنيت غذايي محسوب و از اين بحرانها در حقيقت فرصت بسازد. از جمله دستاوردهاي اجراي يك برنامه صحيح آبخيزداري امكان ذخيره 1500 متر مكعب در هر هكتار است. با توجه به اينكه تمامي پهنه كشور به 6 حوضه كلان و 30 حوزه آبخيز اصلي تقسيم شده است از شمال تا كران جنوب كشور ميتواند متاثر از برنامههاي آبخيزداري باشد. خوشبختانه در حال حاضر ضرورت مديريت يكپارچه حوضههاي آبخيز و هماهنگي سياستهاي دولتي در پيوند با راهكارهاي مشاركت مردمي در حال گسترش است. بحث مديريت آبخيزداري كلان حوضههايي نظير كارون، كرخه، سفيدرود و گلستان و تاسيس ستادهاي هماهنگي اين كلان حوضهها و يا طرح مديريت پايدار منابع آب و خاك در حبله رود با هدف مشاركت مردم در اين راستا صورت گرفته است. هر چند كه در عمل هنوز جايگاه واقعي اين طرحها تبيين نشده اما راهي اجتنابناپذير است كه بايد در كانون توجه تمامي مولفههاي كنشگر از دولت تا مردم قرار گيرد. متاسفانه نگاه ديدبانان و رصدگران در توسعه پايدار كشاورزي كشورمان اعم از رسانهها، نمايندگان مجلس و حتي كرسيهاي دستگاه اجرايي تاكنون به كميتهاي توليد در بخش كشاورزي معطوف بوده و تنها افزايش يا كاهشهاي توليد را مورد بازتاب قرار ميدهند. اين توجه ناقص موجب شده كه مديريت بخش كشاورزي نيز ناگزير و عمدتا در دام گزارش، پاسخگويي و نمايش دستاوردها تنها در حوزه توليد بيفتد. بنابراين بخش حراست از ظرفيتهاي منابع طبيعي و از جمله آبخيزداري در برابر چشم اين ديدبانان آن گونه كه بايد جلوه نميكند. اگر در برهه كوتاهي مثلا كاهش عرضه گوجه فرنگي به افزايش قيمت آن بينجامد، ميبينيم كه از كرسيهاي مجلسيان گرفته تا رسانهها چگونه به بازتابهاي شتابزده و بزرگنمايي آنها مبادرت ميكنند. اما بحران جانكاه تخريب منابع آب و خاك و از آن سو تلاشهاي ستودني حوزه آبخيزداري براي كاستن از اين روند تخريب در اين هياهوها چه بسيار از نظرها دور ميماند. تلاشهايي كه اگر در اين غربت و به انگيزه شكوفايي باز ايستد در آينده و در حوزه كشاورزي نه از تاك نشاني خواهد بود و نه از تاك نشان.
وزارت جهاد كشاورزي با توجه به اينكه در حال حاضر گستره بزرگي از حوزههاي كشور را تحت فعاليتهاي آبخيزداري دارد بايد از پشت ديوار نمايشات توليد بيرون آمده و ضرورتها و كارنامه سازنده و قابل تقدير خود در آبخيزداري را در معرض آگاهي ديدبانان اين حوزه بگذارد. بيترديد برنامهريزي مشاركتي نيروهاي مردمي با دستگاههاي اجرايي در اين راستا تجلي واقعي از آرمان مناسبات «دولت- ملت» است؛ مناسباتي كه در صورت تسري در ديگر عرصههاي اجرايي موجب ميشود كه شاهد رنگ سبز توسعه در جاي جاي ميهن عزيزمان باشيم.
پژوهشگر كشاورزي