• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4257 -
  • ۱۳۹۷ يکشنبه ۲۵ آذر

معاون ابتدايي وزارت آموزش و پرورش در گفت‌وگو با «اعتماد» و با اشاره به 14 ميليون جمعيت دانش‌آموزي گفت

جامعه هدف وسوسه‌انگيز براي بنگاه‌هاي اقتصادي

زهرا چوپانكاره

 

 

«در قرآن جز نماز مغرب و عشاء، هيچ تكليف شبانه ديگري نداريم. نماز شب هم كه واجب نيست و هر كسي بخواند خوشا به حال او.» حجت‌الاسلام محمدتقي رهبر، عضو جامعه روحانيت مبارز يكي از كساني بود كه به گفته آيت‌الله سبحاني كه حذف تكاليف دانش‌آموزان را «برخلاف قرآن، حديث و سيره علما و بزرگان» دانسته بود، واكنش نشان داد. رهبر در گفت‌وگو با پايگاه خبري انتخاب گفت: «شايد كارشناسان آموزشي بخواهند نوع ديگري بحث كنند اما براي اثبات لزوم تكليف شبانه، نمي‌شود به قرآن استناد كرد.» ماجراي پرهياهوي ديدار ناشران كتاب‌هاي آموزشي با چهر‌هاي حوزه علميه قم تيتر يك روزنامه جوان شد كه در مطلبي با عنوان «بحران مشروعيت كاسبان كنكور» نوشت: ‌«بي‌شك و قطعا مراجع عظام تقليد با تعيين تكليف اداره آموزش و پرورش در خارج از حاكميت و در دست موسساتي كه نوع عملكردشان نشان مي‌دهد جز دغدغه مالي، چيز ديگري در سر نمي‌پرورانند، مخالفند و بايد به اين مهم توجه شود كه ديدار مديران اين‌گونه موسسات كه تمامي جامعه از خاص و عام نوع عملكرد آنها را مافيايي و سودجويانه مي‌دانند، مي‌تواند با هدف كسب مشروعيت از جايگاه رفيع مرجعيت باشد.»

در ميان تمام پوشش‌هاي رسانه‌اي كه موضوع سفر برخي مديران موسسات كنكور و كتاب‌هاي كمك آموزشي به قم در پي داشت، گفت‌وگويي هم در روزنامه صبح نو منتشر شد. گفت‌وگو با ابوالفضل جوكار موسس انتشارات گاج كه در ديدار 17 آذر در قم هم به‌ شدت از سياست‌هاي آموزش و پرورش در حذف مشق شب انتقاد كرده بود. جوكار در اين گفت‌وگو عنوان كرده كه از چند ماه پيش انجمن ناشران آموزشي تصميم به ديدار با وزير آموزش و پرورش داشتند كه با اين ديدار موافقت نشده: «موضوع ديدار با وزير براي اين بود كه وزير به محض شروع به كار، با فعالان اين عرصه ديدار مي‌كنند البته ما با معاونان ايشان ديدار كرديم ولي با خود وزير جلسه نداشتيم. تقاضاي مكتوب كرديم كه البته اجابت نشد و ناشران تصميم گرفتند به طريقي صحبت‌هاي‌شان را مطرح كنند و يكي از اين راه‌ها ديدار با علما بود.» او توضيح داده است كه محورهاي اصلي اين ديدار بحث نرخ كاغذ و آموزش و پرورش بوده است. جوكار مي‌گويد كه 100 روز پيش نامه‌اي به سيد محمد بطحايي نوشته: « نوشتم كه ما حرف‌هايي داريم بايد شنيده بشود. نتايج تصميمات شما 10سال بعد تبعاتش مشخص مي‌شود. ما سنگ كف رودخانه هستيم، سبزي لب آب نيستيم كه يك‌شبه رشد كرده باشيم. من 10وزير آموزش‌و‌پرورش در اين سال‌ها ديده‌ام ولي تصميم‌هايي كه گاهي مسوولان مي‌گيرند، دغدغه ماست.»

موسسه‌هاي آموزشي هيچ ارزشي براي سياست‌هاي رسمي كشور قائل نيستند

«من 10وزير آموزش‌و‌پرورش در اين سال‌ها ديده‌ام.» اين حرف جوكار خلاصه‌اي از حقيقت نظام آموزش و پرورش كشور است. او و بسياري از مديران موسسه‌هاي كنكور و كتاب‌هاي كمك آموزشي آمد و رفت وزيران زيادي را ديده‌اند. وزيران آموزش و پرورش مي‌آيند و مي‌روند اما موسسه‌ها در جاي خود باقي مي‌مانند، قوي‌تر و گسترده‌تر مي‌شوند. آموزش و پرورش چه قدرتي در برابر موسسه‌هاي كنكور و چاپ كتاب‌هاي كمك آموزشي دارند؟ موسسه‌هاي آموزشي چه حرف‌هايي دارند كه فكر مي‌كنند آموزش و پرورش بايد بشنود؟ رضوان حكيم‌زاده، معاون ‌ابتدايي وزارت آموزش‌وپرورش به «اعتماد» مي‌گويد: اين موسسه‌هاي آموزشي هستند كه بايد حرف آموزش و پرورش را بشنوند.

 

آقاي جوكار، موسس انتشارات گاج در مصاحبه‌اي گفته كه براي ديدار با وزير آموزش و پرورش تقاضاي مكتوب داده‌اند كه اجابت نشده اما با معاونان او ديدار داشته‌اند، شما هم جزو اين معاونان بوديد؟

خير، من هيچ ديداري با هيچ‌ يك از گردانندگان و مسوولان اين موسسه‌هاي آموزش نداشته‌ام.

آقاي جوكار گفته شخصا به وزير نامه نوشته و گفته: «ما حرف‌هايي داريم بايد شنيده بشود.» چه ديالوگي مي‌تواند بين آموزش و پرورش و موسسه‌هاي آموزشي شكل بگيرد؟

نمي‌دانم چه حرف‌هايي دارند اما آموزش و پرورش به عنوان متولي تعليم و تربيت بايد از نهادها و سازمان‌هايي كه بتوانند كمك تخصصي دهند، تعامل داشته باشد و در اين راه جامعه علمي كه مي‌تواند اين تعامل را داشته باشد قطعا دانشكده‌هاي علوم تربيتي هستند. در تجربه قبلي كه آموزش و پرورش براي حذف آزمون‌هاي تيزهوشان از مدارس دوره اول متوسطه داشت، اين جامعه علمي علوم تربيتي بود كه همه‌جانبه به ياري آموزش و پرورش آمد و با طرح ديدگاه‌هاي علمي كمك كرد كه اين مساله در جامعه تبديل به يك گفتمان با پشتوانه علمي شود. در همان زمان متاسفانه اين موسسه‌ها با وجود مصالح علمي و مسووليت اجتماعي كه بنگاه اقتصادي بايد در قبال جامعه‌اش داشته باشد، نه تنها در اين زمينه هيچ كمكي نكردند بلكه نشان دادند عملكردشان صددرصد خلاف سند تحول بنيادين است. تجربه اين موسسات نشان مي‌دهد محصولاتي كه توليد مي‌كنند از نظر تربيتي مورد قبول نيست، بنابراين وقتي اين تجربه را داريم نمي‌دانم چطور مي‌توانند انتظار داشته باشند كه به حرفشان گوش دهيم و كار آنها بايد نشان دهد كه نسبتي با تعليم و تربيت دارند، وقتي اين نسبت وجود ندارد، نمي‌توانند انتظاري از ما داشته باشند. من فكر مي‌كنم آنها بايد حرف‌هاي آموزش و پرورش را بشنوند. آموزش و پرورش بر اساس قانون نهاد اصلي تعليم و تربيت هست و آنها بايد حركت‌شان را با آموزش و پرورش تطبيق دهند و كالاهاي‌شان را بر اساس سياست‌هاي آموزش و پرورش ارايه دهند و فكر نمي‌كنم اين جريان قرار است برعكس شود.

آنها چطور قرار است پاي حرف‌هاي شما بنشينند؟

حرف‌هاي ما سياست‌هاي رسمي ماست. موسسات آموزشي با توجه به اينكه محصولات‌شان به گونه‌اي است كه جامعه هدف‌شان دانش‌آموزان و معلمان است حتما از اين سياست‌ها مطلع هستند فقط بايد در عمل نشان دهند كه تغيير جهت داده‌اند و پاي حرف آموزش و پرورش نشسته‌اند. اين سياست‌ها خوشبختانه از طريق تريبون‌هاي رسمي و رسانه‌هاي عمومي اعلام مي‌شوند و لازم نيست براي شنيدن اين حرف‌ها از آنها دعوت شود. بايد نشان دهند كه به فرزندان اين سرزمين تعلق خاطر دارند و مصالح يك ملت و نسل آينده اين سرزمين را بر منافع كوتاه‌مدت‌شان ترجيح مي‌دهند. اگر آنها سياست‌هاي آموزش و پرورش به عنوان متولي اصلي اين حوزه را در نظر بگيرند امكان ديالوگ و تعامل هم فراهم خواهد شد در حالي كه آنها راه خودشان را مي‌روند و هيچ ارزشي براي سياست‌هاي رسمي كشور قائل نيستند. اجازه دهيد مثالي بزنم: سياست‌هاي حوزه سلامت و بهداشت را وزارت بهداشت و درمان تعيين مي‌كند، طبيعي است كه كساني كه صاحب محصولات و توليدات مختلف هستند، استانداردهاي اين وزارتخانه را رعايت كنند، وزارت بهداشت كه نمي‌تواند استانداردهايش را عوض كند تا دلخواه توليدكنندگان اين محصولات شود. آموزش و پرورش هم مرجع تخصصي سياستگذاري تعليم و تربيت است و موسسه‌ها بايد نشان دهند كه با اين سياست‌ها هم‌جهت هستند. به جاي اينكه كتاب‌هايي توليد كنند كه خوراك مشق شب بچه‌ها شود و مانع تغيير مسير از حافظه‌پروري و حافظه‌محوري به بحث تربيت و مهارت‌آموزي، بايد نشان دهند كه دل‌شان براي تربيت و مهارت ‌آموزش بچه‌ها سوخته و در اين راستا به توليد محصول بپردازند در حالي كه متاسفانه تا به امروز در اين زمينه كاري نكرده‌اند.

اما به نظر مي‌رسد پشت آنها گرم‌تر است و كارشان را به هر حال پيش مي‌برند، قدرت آموزش و پرورش در مقابل اين موسسه‌ها كجاست؟

ما مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي داريم كه در آن صداوسيما را ملزم مي‌كند كه حتما نظر دستگاه‌هاي تخصصي را در بحث تبليغات تلويزيوني و نظر آموزش و پرورش را در رابطه با محصولاتي كه در حوزه تعليم و تربيت هستند، بگيرد. متاسفانه اين مصوبه اجرا نمي‌شود. اگر اين مصوبه اجرايي شود ديگر شاهد نخواهيم بود كه در دوره پيش‌دبستان كه اصلا به لحاظ علمي بحث تفكيك موضوعي نداريم، تبليغ كتاب رياضي پيش‌دبستاني از تلويزيون پخش شود. اين كار كاملا غيرعلمي و خلاف اصول تعليم و تربيت در دوره پيش‌دبستان است. اگر مواردي كه قانونگذار مشخص كرده و آن بسترها واقعا اجرايي شوند اين امكان وجود دارد. من واقعا اميدوارم بنگاه‌هاي اقتصادي ما از منظر مسووليت اجتماعي‌شان نقش مثبت ايفا كنند، همان‌طور كه خيرين مدرسه‌ساز ما در بخش خصوصي سعي مي‌كنند، گره‌اي را باز كنند. ما اتفاقا از فعاليت‌هاي سودمند بخش خصوصي استقبال مي‌كنيم همان‌طور كه همكاران‌مان در اتاق بازرگاني كاري مثل پويش ايران من را پيش مي‌برند. وقت آن رسيده كه موسسه‌هاي آموزشي هم كمي به مسووليت‌هاي اجتماعي‌شان فكر كنند و منافع زودگذر اقتصادي را به منافع بلندمدت يك ملت ترجيح ندهند. مطمئنم اگر تغيير جهت بدهند و از امكانات‌شان استفاده كنند و در كنار آموزش و پرورش قرار بگيرند، مي‌توانند حتي سود اقتصادي هم داشته باشند، البته سود اقتصادي مشروع.

از ميزان گردش‌هاي مالي و سودي كه عايد اين موسسه‌ها مي‌شود، گزارشي تهيه كرده‌ايد يا از مرجع ديگري رسيدگي به وضعيت فعاليت‌هاي آنها و نسبتش با سياستگذاري‌هاي آموزش و پرورش را دنبال مي‌كنيد؟

ما دسترسي به ميزان گردش‌هاي مالي اين موسسات نداريم اما فكر مي‌كنم شوراي عالي انقلاب فرهنگي كه متولي اصلي فرهنگ است بايد به اين موضوع ورود كند و خواهان اجرايي شدن آن مصوبه باشد. البته خبر دارم كه وزير محترم نامه‌نگاري‌هايي با صداوسيما داشته‌اند و فكر مي‌كنم با شوراي عالي انقلاب فرهنگي هم طرح موضوع شده است. اميدوارم هر كسي در اين زمينه به مسووليتش توجه كند تا اين وضع نابساماني كه وجود دارد را تا حد زيادي سامان داد. يادمان باشد كه 14 ميليون دانش‌آموز داريم و اين رقم بسيار بزرگ است و جامعه هدفي بسيار وسوسه‌كننده براي كساني است كه كار اقتصادي مي‌كنند و مي‌شود حدس زد كه رقم‌هاي بسيار بزرگي در اين ميان جريان دارد.


حكيم‌زاده: در تجربه قبلي كه آموزش و پرورش براي حذف آزمون‌هاي تيزهوشان از مدارس دوره اول متوسطه داشت، متاسفانه اين موسسه‌ها نه تنها در اين زمينه هيچ كمكي نكردند بلكه نشان دادند عملكردشان صددرصد خلاف سند تحول بنيادين است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون