مباهته شاخ و دم كه ندارد
بعد هم اين چه رسم نامباركي است كه جاي بيگبرادر نشستهايد و دركاري كه به شما ربطي ندارد سرك ميكشيد؟ روزنامه اعتماد كه مثل شما از بيتالمال ارتزاق نميكند كه بتوانيد امر و نهياش كنيد و بگوييد چه بنويس و چه ننويس. خدا را شكر در مملكت ما آزادي بيان جريان دارد و ما هرچه را بنا بر ملاحظات رسانهاي مهم تشخيص بدهيم ميپردازيم، هرچه را هم نه، نه. اما دست بر قضا اين خبر را كه كيهان سوتي داده و نديده اتفاقا كار كردهايم و به تفصيل به آن پرداختهايم. مسوول صفحه 2 كيهان ، اعتماد 8 دي را اگر نگاه ميكرد هم در صفحه اول تيتر خبر مذكور را ميديد و هم در صفحه 6 تفصيل و تحليل خبر را ميتوانست بخواند. اما از آنجايي كه «دروغ» چندان به مذاقتان تلخ نميآيد به راحتي و با بيمبالاتي آن را به كار ميبريد. ما از قول گروههاي شيعه عراقي كه به دنبال راي مجلسند تا نيروهاي امريكا را از سرزمينشان بيرون كنند، تيتر زده بوديم «عراق يكي از ايالتهاي امريكا نيست». يك گاف ديگر هم كيهان در همين خبر ويژه داده است. نوشته «همين روزنامهها (يعني اعتماد و سازندگي و شرق و...) زلزله در كابينه عربستان و بركناري عادل الجبير وزير خارجه شديد امريكايي و ضد ايراني اين رژيم را هم سانسور كردند.» فعلا به اغلاط ويرايشي و ضعف تاليف نويسنده خبر ويژه كيهان كار ندارم اما برادرانه توصيهاش ميكنم كه «اگر دروغ ميگوييد لااقل بهتان نزنيد». همين قصه پرغصه مباهته آبروي كشور و عرض بعضي بزرگان را در معرض خطر و خدشه قرار داده و باعث شده تا زبان دشمنانمان بر ما دراز شود و طعنهبارانمان كنند كه «آخر چه نيازي است به تهمت؟» چو نتوان راستي را درج كردن/ دروغي را چه بايد خرج كردن. كافي بود نويسنده كيهان در صفحه يك اعتماد چشم بچرخاند و تيتر «قربانيان بقاي وليعهد» را با روتيتر «خانهتكاني نمادين به منظور تطهير چهره بنسلمان اتفاق افتاد» ببيند. بعد هم ما كجا «اقدام به بزرگنمايي تهديدهاي امريكا» كردهايم؟ از روي هوا كه نميشود حرف زد. شما يك تيتر به من نشان بده كه در آن امريكا را بزرگنمايي كرده باشيم. حتي نيمتيتر هم قبول است. شما بگو يك كلمه. مباهته شاخ و دم كه ندارد. به همين نوشتههاي نسنجيده و حرفهاي بد و غلط و تفرقهافكنانه ميگويند توليدات كارخانه بهتانسازي. من اگر يك روزنامه شخصي و جناحي انتقادم ميكرد، توقفي نميكردم، نهايت پيامي از سر همكاري و مدارا ميفرستادم و ميگذشتم. اما قصه كيهان فرق دارد و روزنامهخوانها ميدانند كه اين رسانه با زبان زهردارش و با دروغسازي و افسانهپردازياش چه به روز حرفه شريف روزنامهنگاري آورده. كيهان با اين كارها نهتنها خود را بياعتبار ميكند بلكه آن موسسه قديمي و نامدار را از چشم انداخته و روزبهروز بيشتر مياندازد. ضمن اينكه كيهان مستقل و خصوصي كه نيست. با پول ملت منتشر ميشود و نميتواند هرچه دل تنگش ميخواهد بگويد. شما با اين دروغها و بهتانها اعتبار بعضي از نهادهاي حكومت را نيز مخدوش ميكند و جا دارد كه دلسوزان نظام فكري بكنند و راه علاجي براي اين زخم كهنه بينديشند. احتمالا چون مستظهر به حمايت بزرگان هستيد بسياري از دوستان زخم خورده ملاحظه ميكنند و جواب لحن پرعتاب و خطابتان را نميدهند، اما صبر هم حدي دارد. همين چند روز پيش كيهان از سر بيمبالاتي تيتر و عكسي را در صفحه اولش كار كرده بود كه باعث سوءتفاهم ميشد. هر روزنامه ديگر اگر چنين خطايي كرده بود شما به خاك سياهش مينشاندند و بمبارانش ميكردند. اما واي به حال كسي كه كور خود باشد و بيناي مردم. كيهان به جاي اينكه عذر بخواهد يا اشتباهش را به پاي سهو و خستگي بنويسد، دو قورت و نيمش هم باقي است و به جايش به اعتماد ناسزا ميگويد و بيربط، حقيقتا بيربط، پاي شهرام جزايري را وسط ميكشد و رطب و يابسي به هم ميبافد كه حيرتآور است. كيهان كه دستش به هيچ دم گاوي بند نيست صحبت از هرچه بشود، تهش به «كلهپاچهخوري الياس حضرتي و شهرام جزايري» اشاره ميكند و با همان شيوه ناميمون مباهته به ترور شخصيت رقيب ميپردازد. گودرز و شقايق را شايد بشود در شلوغي و ازدحام به هم پيوند زد اما بالاخره خدايي هست، قيامتي هست، در اين دنيا هم لااقل قانوني هست، حساب و كتابي در كار است. مطمئنم كيهانيها همين فردا هم در جواب يادداشت من حرفهاي بيحساب ديگر را به ميان ميكشند و به مدعاهاي ساييده شده و ملالآور «صبح بدون تحريم» و «شهرام جزايري» و «كرسنت» و «مهدي هاشمي» و از اين قبيل اشاره ميكنند و عاجزند از يك عذرخواهي ساده. عاجزند كه بگويند «ببخشيد ما با بيدقتي اعتماد را ورق زديم و متوجه اخبار عراق و عربستان نشديم، قول ميدهيم منبعد با دقت بيشتري خبر ويژه را كار كنيم.»
ايران و خروج امريكا از سوريه
در صورت نهايي شدن مصالحه ميان كردها و اسد، توسعه قلمرو تحت كنترل دولت دمشق طبيعتا گامي در راستاي تثبيت مهمترين دستاورد ايران در سوريه، يعني حفظ دولت اين كشور خواهد بود. با اين حال در جمعبندي بحث ميتوان گفت كه ايران تاكنون به درستي از انجام هرگونه موضعگيري يا اقدام شتابزده در واكنش به اعلام خروج نيروهاي امريكايي خودداري كرده و در انتظار روشنتر شدن شرايط ميداني است. حفظ نفوذ ايران در سوريه بيترديد منوط به رصد پيوسته چالشها و مخاطرات، در كنار برنامهريزي براي بهرهگيري از خلأهاي موجود در رويكرد امريكا و ديگر رقبا در قبال موضوع سوريه است.
خصوصيسازي آشكارتر در آموزش
آموزش ميتواند با انواعي از محروميتها از اقتصادي گرفته تا اجتماعي و فرهنگي به رويارويي برخيزد و پشت بخش زيادي از نابرابريها را به خاك برساند. آموزش يگانه راه توسعه همه جانبه كشورهاست و تنها راه توسعه پايدار. بيگمان كاهش هزينهها در راستاي صرفهجوييهاي افراطي ميتواند آموزش و پرورش را مختل و روند توسعه پايدار يك كشور را با دستاندازهاي خطرخيزي روبهرو كند.
متاسفانه كارشناسان و فرهنگيان و انديشمندان آموزشي در راستاي بهينهسازي بودجه آموزشي و جلوگيري از گسترش خصوصيسازي افراطي در نهاد آموزش تا اندازه زيادي از دولت نااميد شدهاند. امروز توپ در زمين مجلس است تا نمايندگان- كه اميدواريم بيواسطهتر با فقر، آن هم از نوع آموزشياش آشنا باشند- جلوي چيرگي خصوصيسازي در نهاد آموزش را بگيرند. نبايد گذاشت بلايي كه بر سر آموزش عالي رفت، بر آموزش و پرورش نيز برود.