عيب مي جمله چو گفتي هنرش نيز بگو
سيد غلامرضا فلسفي
در ايام متأخر محمدعلي موحد از بزرگان فضل و ادب طي مراسم نكوداشت خود در دانشگاه تهران ضمن انتقاد از نظام آموزشي در بخشي از سخنانش گفت:«دانشآموزان ما همانهايي هستند كه وقتي از چنبره نظام آموزشي نجات پيدا ميكنند امثال مريم ميرزاخاني از آنها بيرون ميآيد...».
اينكه هر از چند گاهي مشفقان و دلسوختگان عرصه تعليم و تربيت صدر تا ذيل نظام آموزشي را از سر مهر مينوازند، نشان از دغدغه آنان و اهميت اين نظام دارد؛ اما با عنايت به گفتههاي اين استاد ارجمند كه فرازي از آن نقل شد، تقرير اشارات زير ضروري است:
- بيگمان نظام آموزشي واجد ايراداتي است اما احاله تام و تمام ايرادات بر ذمه سيستم مذكور از سوي پيشروان فكري جامعه روا نيست؛ چراكه كثيري از متغيرهاي اثرگذار بر اين نظام بيرون از آن كارسازي شده ليكن در نشو و نماي عيوب درونِ ساختار، نقشي بسزا دارند كه برشمردن آنان در اين مقال نميگنجد. لازمه مرتفع نمودن اين ايرادات بر اساس تجربه زيسته به موازات صبوري و آگاهيِ متوليان امر، پذيرش مسووليت عملكرد از سوي سهمخواهان و بخشهايي از حاكميت است كه در خلق و تحميل عواملِ مخل، دخيل و سهيماند.
- در سالهاي اخير و در سپهر نظام آموزشي به توليد اسناد درخورِ تحولي و ترسيم چشماندازي روشن به نام سند تحول بنيادين و زير نظامهاي ششگانه آن همت گمارده شده است. استقرار كامل و متوازن زير نظامهاي ششگانه سند مزبور به سبب حاجتمندي به همسويي تمامي ظرفيتها امري زمانبر و بروز و ظهور ديرهنگام ثمرات آن با عنايت به اينكه چنين اموري بالذات داراي تأخر فرهنگياند از بديهيات علمي است؛ ليكن سوءمديريتِ خود علامه پنداراني كه نظام آموزشي را محل تركتازي، ماجراجويي و خودسريهاي آموزشي قرار دادند؛ بر فرسايشي شدن اين تأخر و به تبع آن افزايش يكباره مطالبات عمومي دامن زد كه درنهايت عدم اقناع و تشديد بياعتماديِ افكار عمومي را در پي داشت.
- با اين اوصاف و با وجود برخي كاستيها در نظام آموزشي، شرط انصاف نيست كه به مساعي مجموعه آموزشوپرورش و دستاوردهاي آن تخفيفگرايانه نگريسته شود؛ تا جايي كه زلف مرتبت علمي تربيتشدگان در دامان اين سيستم چون زندهياد مريم ميرزاخاني كه يكي از هزاران ستاره پرفروغ اين آسمان است؛ به نجاتيافتگي از چنبره اين نظام آموزشي گره زده شود.