• 1404 پنج‌شنبه 1 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4275 -
  • 1397 يکشنبه 16 دي

پاسباني شغل شريفي است

سيدمحمد بهشتي

پاسباني شغل شريفي است اگر بدانيم از چه حراست مي‌كنيم. تشخيص راست منوط به درك نشانه‌ها و اشارت‌هايي است. اين نشانه‌هايند كه صواب را از خطا متمايز مي‌كنند. برخي از اين نشانه‌ها اصيلند و خود همچون خورشيدي نوراني‌ اطراف‌شان را روشن مي‌كنند و برخي نشانه‌ها عاريه‌اي. محكم‌ترين دلايل در پيشگاه آفتاب رنگ مي‌بازد، به شرطي كه ديدگاني بينا داشته باشيم. حس لامسه قادر به درك آفتاب نيست و پاسباني بسيار در معرض گرفتار شدن در زندان تنگ و تاريك حس لامسه.

پاسباني شغل شريفي است اگر موضوع مستحق حراست باشد. هر آنچه به حقيقت نزديك‌تر است به پاسباني مستحق‌تر و پاسباني‌ از آن شريف‌تر. اما حقيقت پرده‌نشين است و از فهم مي‌گريزد. در تذكره لباب‌الالباب محمد عوفي در معني شعر آمده كه «شعر شريف‌ترين نوع فضل است» و شاعر عالم است يعني كسي كه معاني دقيق و فرّار را درمي‌يابد و آشكار مي‌كند. پس انگشت اشاره شاعر به حقيقت هر امر است؛ به آنچه در پس و پشت پنهان شده و اي‌بسا صورت بر آن دلالتي نداشته باشد. به اين اعتبار شاعران خود نشاني‌اند؛ نشاني‌هاي راست. پاسبانان محتاج شاعرانند و هر چيز براي آنكه به حصار امن پاسبانان درآيد بايد نشاني از آشنايي با شاعران داشته باشد.

پاسباني شغل شريفي است چون مستلزم حراست از شاعران است، از آن جهت كه رهزنان معيار صحت و سقم را از ما نگيرند و فضا را تاريك نكنند. پاسباني كمك به روشنايي و حراست از آن است و بس. پس پاسباني پيش از هر چيز حراست از حضور شاعر است و همواره اين خطر هست كه خودِ پاسباني بر آنچه مستحق حراست است رجحان يابد.

پاسباني شغل شريفي است اگر پاسبانان شاعرشناس باشند چون معرفت مقدمه حراست است. اگر معرفتي نباشد چگونه پاسبان خودي از بيگانه بازشناسد. خصوصا كه شاعران نازك‌دلند و بي‌معرفتي ممكن است باعث رنجش و قهرشان شود و ما را از لطف حضورشان محروم كند.

پاسباني شغل شريفي است اگر پاسبانان شاعردوست باشند، چون پاسباني نيازمند غيرت است و بدون محبت، ارادت و غيرتي پديد نمي‌آيد.

پاسباني شغل شريفي است؛ هر قدر ميراثي ارزشمندتر، بيم از دست رفتنش بيشتر و پاسباني از آن مهم‌تر. همه راهزنان و فتنه‌جويان را نمي‌توان پشت درهاي بسته نگه داشت؛ زوال و فراموشي سارقي زيرك‌ است و هر پاسباني را ياراي درافتادن با آن نيست. ميراث ما و آنچه در ياد و وجود ما باقي مانده مديون پاسباناني است كه آنها را از دستبرد زوال و نيستي حفاظت كرده‌اند. همه كساني كه در اين راه كوشيده‌اند معلمان، استادان، نويسندگان، مورخين، پژوهندگان و از همه مهم‌تر شاعران در زمره پاسبانانند. چه هر آنچه به بيان شاعرانه درمي‌آيد بيش از پيش از قيد زمان و مكان مي‌رهد و چون عصاره‌اي ماندگار در ذهن و دل باقي مي‌ماند. بي‌علت نيست كه صدها بيت از اشعار سعدي و ديگر شاعران آنچنان در زبان ما رخنه كرده كه به مقتضاي حال از آن بهره مي‌بريم و اين‌چنين خود را به گنجينه حكمت پيشينيان متصل كرده و از آن متمتع مي‌شويم. پاسباني شغل شريفي است مخصوصا كه پاسباني از حرمت شعر فارسي باشد در روزگاري كه متقاعد شده‌ايم عمر شعر و شاعري به‌سر آمده است. وجود قليلي شاعر حقيقي در اين زمان ما را به تداوم اين تسلسل مطمئن مي‌كند، زبان شعر را بر ما گشوده نگه داشته و ما را به مخاطب شعر بودن سرافراز.

پاسباني چون به معني هم‌قبيله شدن با شخصيت‌هاي برجسته‌اي نظير دكتر شفيعي كدكني است، شريف است. به درگاه چنين پاسباناني به قول مولانا اگر غلامي كنيم شايسته است. پاسباني كه عمري در خدمت نور بوده‌ و سرزميني به وجود ايشان ايمن و نوراني است. عمرش دراز و راهش پررهرو باد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون